بهبود همکاریها میان صنعت و دانشگاه در کشورهای در حال توسعه
برگردان: مهندس محدثه لطیفی
همکاری میان دانشگاه و صنعت یکی از اجزای حیاتی نظام نوآوری در سطح ملی است. در همین راستا بررسی تجربیات کشورهای توسعه یافته به منظور فهم انواع رابطه میان دانشگاه و صنعت، انگیزه های دست یافتن به چنین توافقی، موانع همکاری و هم چنین نقش سیاست های عمومی در رشد و پرورش چنین ارتباطاتی مفید است. بر خلاف تصور اولیه کشورهای توسعه یافته در این زمینه با موانع بزرگ تری روبه رو هستند و به دنبال راهکارهای متفاوتی برای بهبود رابطه میان صنعت و دانشگاه هستند. هم کاری میان دانشگاه و صنعت از نظر بهبود مهارت ها (آموزش و پرورش)، تولید، اکتساب و بومیسازی دانش (نوآوری و انتقال فناوری) و بهبود کارآفرینی (نوبرآمده¬ها (start ups) و شرکتهای زایشی) مهم است. از مزایای همکاری میان دانشگاه و صنعت میتوان به: جهتیابی فعالیتهای تحقیق و توسعه و جلوگیری از تکرار چند باره آنها، تشویق صنعت به سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه به شکل خصوصی و بهرهبرداری از همافزایی و ظرفیتهای مکمل میان دانش و فناوری اشاره کرد. هم چنین ارتباط میان صنعت و دانشگاه سبب میشود تا ارتباط پژوهش های صورت گرفته در دانشگاه های دولتی گسترش پیدا کند، نتایج حاصل از تحقیق و توسعه در موسسات دولتی به لحاظ تجاری رشد کنند و جابجایی نیروی کار میان موسسات دولتی و خصوصی افزایش پیدا کند.
فواید همکاری میان دانشگاه و صنعت در کشورهای در حال توسعه، نیز به خوبی قابل مشاهده است. برای مثال مطالعات انجام شده در کشور کلمبیا و شیلی نشان میدهد که ارتباط با دانشگاه سبب میشود که تمایل شرکت ها به معرفی محصولات جدید و ثبت اختراع افزایش پیدا کند (Marotta, Blom, and thron 2007). ارتباطات میان دانشگاه و صنعت دارای اهداف، حوزه ها و طبق بندی نهادی متفاوتی هستند (جدول 1)؛ همکاریها با شدت های متفاوتی دنبال میشوند و در مواردی ممکن است منحصر به آموزش و فعالیت های پژوهشی شود. همکاری ها ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشند، از مشارکت سهامی عام، قراردادها، پروژههای تحقیقاتی، مجوز ثبت اختراع و مواردی از این دست تا تحرک سرمایههای انسانی، انتشار مطالب و تعامل در همایش ها و تشکیل گروه های متخصص، که بخشی از این تعاملات را شامل میشود (Hagedoorn, Link, and Vonortas 2000).
دسته بندی دیگری که میتوان راجع به انواع همکاری ها ارائه داد مربوط به مدت زمان آنها میشود، همکاری های کوتاه مدت معمولا در رابطه با رفع مشکلاتی با داده های از پیش تعیین شده میباشد و معمولا به صورت عقد قرارداد، مشاوره و صدور مجوز (پروانه) انجام میشود. همکاری های طولانی مدت شامل پروژه های مشارکتی و مشارکت بخش خصوصی و دولتی میشود (شامل: سرمایه گذاری بخش خصوصی در مراکزتحقیقاتی و یا روی افراد، مراکز تحقیقاتی مشترک میان دانشگاه و صنعت و کنسرسیوم های تحقیقاتی) که به شرکت ها این اجازه را میدهد تا برای مجموعه ای از خدمات قرداد را ثبت کرده و یا اینکه به صورت دوره ای در مورد مواردی خاص و به شیوه ای انعطاف پذیر قرارداد را تجدید کنند.
همکاری های بلند مدتتر، راهبردی تر بوده و زمانی برای پایان مدت هم کاری در نظر گرفته نمیشود، این دست از همکاری ها شامل انجام پروژه های بنیادی و چند وجهی میشود که به موجب آن شرکت ها میتوانند ظرفیت های نوآورانه را در طول زمان بهبود دهند و بر اساس ظرفیت های ایجاد شده اسلوب ها و ابزارهای دانشگاهی را بوجود آورند.
جدول 1. نوع شناسی رابطه میان صنعت و دانشگاه، از شدت زیاد تا کم
زیاد
(ارتباط) همکاری در زمینه تحقیقات برنامهریزیهای بین سازمانی برای پیگیری هم کاری ها در زمینه تحقیقات و طراحی، شامل کنسرسیوم تحقیقاتی و پروژههای مشارکتی
خدمات پژوهشی فعالیتهای تحقیقاتی پیشنهاد شده به دانشگاه ها توسط صنایع، شامل قراردادهای تحقیقاتی، مشاوره، کنترل کیفیت، آزمایشها، صدور مجوز و تولید نمونههای اولیه
زیرساختهای مشترک استفاده از آزمایشگاهها و تجهیزات دانشگاهها توسط شرکتها، هستههای کارآفرینی و پارکهای علم و فناوری مستقر در دانشگاه ها
متوسط
(جنبش) کارآفرینی دانشگاهی توسعه و بهرهبرداری از فناوریهای شکل گرفته توسط نوآوران دانشگاهی از طریق شرکتهایی که (نوآوران) از سهامداران آن هستند (شرکتهای زایشی)
آموزش و تبادل نیروی انسانی آموزش کارمندان بخش صنعت، آموزشهای پس از فارغالتحصیلی دانشجویان در صنعت، برنامه های مشترک، اعطای گواهی به واحد صنعتی توسط دانشکده یا هیات تحقیقاتی
کم
(انتقال) تجاری سازی مالکیت فکری/معنوی انتقال اختراعات ثبت شده توسط دانشگاهها به صنعت
نشر یافتههای علمی استفاده از علوم مدون دانشگاهی در صنعت
روابط غیر رسمی تشکیل روابط اجتماعی (همایش، ملاقات و شبکههای اجتماعی)
Perkman and Walsh, 2007
با گذشت زمان شرکتها و دانشگاهها متقابلا به این درک رسیدهاند که همکاری برای هر دو طرف سودمند است. شرکتهای خصوصی تدریجا در حال اتخاذ راهبرد نوآوری باز هستند که سبب دسترسی بهتر به منابع علمی و یکپارچهتر شدن آنها میگردد، همین امر سبب علاقمند شدن صنعت به همکاری بیشتر با دانشگاه میشود. از دههی 1990 ماموریت راهبردی دانشگاه ها از آموزش و تحقیقات به شکل سنتی فراتر رفته، در چشمانداز سوم دانشگاه این وظیفه را دارد که نیازهای صنعت را برطرف کرده و به طور مستقیم موجبات رشد و توسعه اقتصادی را فراهم آورد. در دورهی جدید سه ماموریت دانشگاهی در حوزههای مجزای دانشگاه آموزش محور، دانشگاه تحقیقات محور و دانشگاه با محوریت کارآفرینی تعریف میشود. همکاری با صنعت ممکن است با هر یک حوزه های دانشگاهی –با محورهای اشاره شده- صورت پذیرد، با این حال عمده فعالیت های دانشگاه آموزش محور بر آموزش، دانشگاه پژوهش محور بر تحقیق و توسعه و در دانشگاه های کارآفرینی بر تجاریسازی فناوری و شرکت های زایشی خواهد بود. در هر صورت ممکن است مکمل های مختلفی در حلقهی ارتباطی دانشگاه و صنعت وجود داشته باشد؛ برای مثال انجام پژوهش های مشترک ممکن است سبب افزایش فرصت برای آموزش دانشجو های دکتری شود؛ هم چنین همکاری در زمینه های تحقیقاتی ممکن است منجر به پیدایش شرکت های زایشی یا صدور مجوز به منظور استفاده از نوآوری ها شود.
اولویت های متفاوت در مراحل مختلف توسعهی اقتصادی
اولویتها و حوزه های مربوط به همکاری دانشگاه و صنعت در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شکل جدی با هم تفاوت دارند. در کشورهای در حال توسعه نگرانیهای عمده در رابطه با کیفیت پایین آموزش ها و کمبود منابع مالی دانشگاه هاست، که نشان دهنده ی ظرفیت های ناکافی دانشگاه ها برای همکاری با صنعت در زمینهی پروژه های نوآورانه می باشد. به وجود آوردن ارتباط های موثر میان دانشگاه و صنعت در چنین کشور هایی مستلزم تلاشهای پایدار در طول زمانهای نسبتا طولانی است که از جمله دلایل آن تجربه پایین دانشگاه ها در زمینه صنعتی و محدود بودن سطح مدیریت تحقیقات میباشد. هم کاریهای موجود (در کشورهای در حال توسعه) شامل استخدام فارغ التحصیلان دانشگاهی در شرکت ها، کارآموزی و یا انجام کارهای مشاوره ای میشود. خروجی تحقیقات صورت گرفته در چنین شرایطی کمتر منجر به ایجاد شرکتهای زایشی یا اختراعاتی میشود که قابلیت تجاری شدن داشته باشد. از سوی دیگر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه همکاری صنعت و دانشگاه مستلزم غلبه بر موانع فرهنگی و نهادی است که ریشه تاریخی داشته و از میان برداشتن آنها به زمان طولانی نیاز دارد. دانشگاه به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه توسعه اقتصادی نقش خود را از طریق جذب، بومیسازی و نشر علم و فناوری، ایفا میکند (Yusuf-2007). فراتر از تقسیمبندی دانشگاهها به صورت: ¬آموزش¬محور، پژوهش¬محور و کارآفرینی برخی بر این باورند که باید مسیر را به سمت ایجاد دانشگاههای توسعهیافته تغییر داد؛ این نوع از دانشگاهها با نهادهای خارجی- شامل شرکتها نیز میشود- همکاری میکنند ولی لزوما تمرکز این نوع از همکاری بر تجاریسازی و سوددهی نیست بلکه هدف مهمتر از چنین هم گرایی کمک به توسعه اجتماعی و اقتصادی میباشد (Brundenius, Lundvall and Sutz-2009).
جدول 2. اولویتهای همکاریهای دانشگاه-صنعت در سطوح متقاوت اقتصادی با توجه به انواع دانشگاهها
(ادامه دارد …)