دکتر علی عباسیان: برای این صنایع، مهندس پلیمر (بسپار) حتما بهتر است!
بسپار می نویسد،
دکتر علی عباسیان یک مدرس از نسلی است با ایده های نو. خیلی ها او را به واسطه حضور پر رنگ در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تلاش های او در راستای فارسی سازی واژه های علمی وارداتی در کنار دانش او در حوزه پلیمرها (بسپارها)، می شناسند. طبیعی است که دیدگاه های وی موافقان و البته مخالفان جدی دارد.
او معتقد است: در جهان برای اینکه دانشجو “چه” یاد بگیرد مدل هایی وجود دارد. بنابراین نظر شخصی دادن چندان صحیح نیست. در طی چند سال گذشته به حوزه آموزش مهندسی علاقه داشته ام و در این خصوص مطالعه کرده و چند مقاله در این باره با کمک دانشجویانم نوشتهام. اکنون با مدلی به نام CDIO یک رشته مهندسی را ارزیابی می کنند تا متوجه شوند که با رعایت چه اصولی یک مهندس تربیت می شود. کار مهندس طراحی کردن است. حال بسته به اهداف هر رشته این مدل مشخص می کند چه اصولی باید در طرح درسی باشد. اهداف رشته را نیز از نیازهای آن جامعه و آینده نگاری آن حوزه علمی استخراج میکنند.
با او در همین خصوص به گفت و گو نشستیم.
عباسیان: ما دو مساله داریم: نیازهای جامعه خود و آینده حوزه مهندسی بسپار. گاهی این دو با هم تناقض دارند و مدیریت آنها مشکل می شود. در دهه های 50 و 60 میلادی افراد را پژوهش محور و برای طی مدارج عالیه در دانشگاهها تربیت میکردند ولی به مرور دیده شد که این افراد توانایی عملی کمی دارند و مدل CDIO برای رفع این مشکل آمد ولی در ایران هنوز با همان مدل دههی 50 و 60 اروپا و آمریکا دانشگاه ها دانشجو تربیت می کنند. اگر مهندسی از آخرین یافته های علمی مربوط به فیزیک یا شیمی بسپار آگاهی داشته باشند تا یک نوآوری علمی انجام دهد آیا مهندس خوبی است آیا نیاز جامعه را برطرف می کند؟ بسته به جامعه البته ممکن است جواب فرق کند چه هر جامعه ای الزامات و مقتضیاتی دارد. به مرور متوجه شدند این نگاه پژوهش محور موجب شده افراد تربیت شده برای جامعه مفید نباشند؛ چون بسیاری آدم تربیت کرده اند که تعداد کمی از آن ها دانشمند میشوند، سایر این افراد چه باید کنند؟ قرار است مهندس شوند و آچار به دست بگیرند! بنابراین لزومی ندارد که حجم وسیعی از اطلاعات علمی را داشته باشند. البته قبل از آن هم فکر می کردند که باید مهندسانی تربیت کنیم که به خوبی کار مهندسی را بلد باشند. دور افتادن این دسته از علم معضل نگاه دوم بود. حدودا پس از سال 2000 میلادی دانشگاه MIT به همراه چهار دانشگاه دیگر مدلی به نام CDIO را ارایه دادهاند که با کمک آن بتوان دروس یک رشته را طراحی کرد. برخی از دانشگاه های پیش رو جهان نیز اینگونه عمل میکنند. در ایران هیچ دانشگاهی این روش را پیاده نکرده و ربطی هم به مهندسی بسپار به صورت خاص ندارد.
بسپار- ممکن است این مدل را کمی بیشتر تشریح کنید؟
عباسیان: معرفی کامل این مدل در این مصاحبه نمی گنجد و شاید بتوان به صورت مقالهای در بسپار در آینده آن را معرفی کرد. اما به اختصار میتوانم نکاتی را بیان کنم. برای چینش دروس در CDIO چند بُعد را در نظر میگیرند، یکی از این ابعاد علمی است. بدین معنا که مهندس کسی است که بتواند طراحی کند. بنابراین دروس را به گونه ای تنظیم می کنند که به اهداف طراحی برسند. اکنون به صورت خاص یک مهندس بسپار پس از خروج از دانشگاه چه چیزی را میتواند طراحی کند؟ قادر به طراحی قالب، آمیزه، قطعه، ماشینآلات پلاستیک است؟ آیا در دانشگاه به جهت این که چنین طراحی هایی بکند به صورت خاصی آموزش دیده است؟ قادر به طراحی تنظیمات فرایند و مشخصات مواد است؟ شاید. ملغمه ی گسترده ای به دانشجو درس می دهیم بدون آنکه مشخص کنیم دقیقا چه خروجی هایی داشته باشیم. این ساده ترین وجهی است که نشان میدهد CDIO را رعایت نمیکنیم. چون دانش آموخته دانشگاه فاقد شایستگی های مشخصی از طراحی است، اما ممکن است حجم زیادی از دانش را فراگرفته باشد. بُعد دیگر CDIO این است که پس از چینش صحیح درس های علمی و تخصصی برای تربیت یک طراح، باید بررسی کنیم این فرد توانایی ارتباط با افراد دیگر برای انتقال و معرفی طراحی خود را دارد؟ مهندس به یک برنامه ی آموزش نحوه ی برقراری ارتباط و تربیت اجتماعی نیاز دارد. آنچه ما در دانشگاه آموزش نمیدهیم! در تمامی دانشگاههای خارجی برای ورود به دانشگاه نمره زبان مادری ملاک است، چون زبان بهترین ابزار ارتباط با دیگران است. در صورتی که ما امتحان زبان فارسی نداریم. برای ما مهم نیست که دانشجو توانایی خوب نوشتن، صحبت کردن و معرفی کردن را دارد یا نه. حتی اگر طراح خوبی تربیت کنیم اما نتواند به خوبی بنویسد و بیان کند، چه سودی خواهد داشت؟
بسپار- کار شما آموزش دانشجویان مهندسی پلیمر است. گمان میکنید این دانش آموختگان چه توانایی هایی دارند و آیا برای صنعت کارا هستند؟
عباسیان: کارایی در موقعیت رقابتی طرح میشود. در وضعیت کنونی در قیاس رقابتی شاید مهندسان بسپار فعلی خیلی هم خوب باشند. حوزه های کار در مهندسی بسپار مشخص است، حوزههای پلاستیک، لاستیک، پوشرنگ، چسب و … . همچنان در این صنایع تعداد زیادی مهندس مکانیک، مهندس شیمی یا کارشناس شیمی کار میکنند و صنایع هنوز متوجه نیستند که مهندس بسپار خروجی بهتری برایشان دارد. به همان اندازه که مهندس بسپار طراحی نخوانده و طراح خوبی نیست، مهندس شیمی هم طراحی حوزهی بسپاری را بلد نیست؛ اما با همین کیفیت فعلی یک مهندس بسپار به نسبت یک مهندس شیمی یا مکانیک خروجی بیشتری دارد. در این رقابت برای این صنایع مهندس بسپار بهتر است. اما وقتی در این صنایع تنها مهندس بسپار باشد میگوییم این کیفیت مهندسی بسپار کفایت نمی کند و باید بهبود یابد.
بسپار- از روند فعالیت کمیته بازنگری سیلابس رشته مهندسی پلیمر در وزرات علوم، تحقیقات و فناوری اطلاع دارید؟
عباسیان: وزرات علوم ظاهرا گفته دانشگاه آزاد و دولتی از این پس تحت یک نظام هستند که خیلی ایده ی خوبی است اما گویا از این بایت هنوز به اندازه ی کافی مساوی نیستیم که نظر ما را نیز بخواهند، چه برای حضور در این کمیته از هر دانشگاهی استادی دعوت شده به غیر از دانشگاه آزاد! اما با پرس و جو از دوستان عضو کمیته در جریان هستم. بر حسب دانسته های من به دلیل فشار وزرات علوم با سرعت تغییراتی را اعمال کرده اند اما بناست تغییرات جدی تری در آینده انجام دهند.
بسپار- به نظر شما این روند اثربخش خواهد بود؟
عباسیان: نمی خواهم نظر شخصی بدهم. اما بعضی موارد خوب شده و بعضی موارد خوب نیست. بسیاری از موارد میتواند بهبود یابد. همکاران هم که در جهت بهبود و تغییر جدی تر آن هستند ما هم اگر بضاعتی داشته باشیم چه بیرون از کمیته باشیم چه درونش مشارکت میکنیم.
بسپار- چه ایدهآلی در ذهن دارید؟
عباسیان: مهندسی بسپار فعلی در مقطع کارشناسی اکنون دو گرایش بعضا ناهمسو دارد که باید دو نوع مهندس تربیت کند: گرایش بسپارش و گرایش مهندسی مواد. در گرایش بسپارش دانشجو انتقال جرم، عملیات واحد، طراحی واکنشگاه (راکتور) و اصول مهندسی بسپارش را مطالعه می کند. این دسته قرار است در پتروشیمی یا یک واحد تولید رزین کار کنند. پس این گرایش یک نوع توان طراحی نیاز دارد. گروهی که لاستیک، پلاستیک و چسب می خوانند در دسته مهندسی مواد هستند که بناست مادهای را برای منظوری طراحی کنند. در حال حاضر دروس این دو گرایش در مهندسی بسپار در هم تنیده است و در انتها دانش آموخته نه مهندس بسپارش است و نه مهندسی مواد! این دو باید در دو گرایش جدا باشند. مهندسی بسپارش به مهندسی شیمی نزدیک تر است و مهندسی مواد بسپاری به مهندسی مواد. در دانشگاه های اروپایی و امریکایی عموما گفته میشود مهندسی بسپار شاخه ای از مهندسی مواد است اما در ایران به دلیل ذهنیتی که از بسپارش آغاز شده، گفته میشود شاخه ای از مهندسی شیمی است. اما واقعیت این است که نود درصد فرصت های شغلی مهندسی بسپار در مهندسی مواد است. مگر پتروشیمی ها چه تعداد ظرفیت استخدام دارند؟ تعداد شرکت های صنایع تکمیلی بسیار بیشتر است و اصل مهندسی بسپار، مهندسی مواد بسپاری است.
مهندسی مواد بسپاری باید طراحی قالب و آمیزه کاری در پلاستیک ها را به صورت عام بداند. اما درسی در این زمینه ندارند. در واقع مهندسی مواد بسپاری متناسب با نیاز بازار طراحی نشده است.
بسپار- این دروس گسترده موجب تربیت تکنولوژیست نشده است؟
ادامه دارد …)