پلیمرها به جنگ بحران آب می روند/ کاربرد پلیمرها در کشاورزی
بسپار/ایران پلیمر استفاده از بسپارها در کشاورزی به لحاظ علمی محبوبیت فراوانی یافته است، به ویژه در زمینه شیمی بسپار. بسپارها راهحلهایی برای مشکلات کشاورزی امروزی فراهم کردهاند، از جمله حداکثر بهرهوری از زمین و آب بدون تهدید محیط زیست و منابع طبیعی. هیدروژلهای بسپاری ابرجاذب (SAP)، بهطور بالقوه بر تراوایی (permeability) خاک، تراکم، ساختار، بافت (texture)، تبخیر و آهنگ نفوذ (infiltration) آب از میان خاک تاثیر میگذارند.
بسپارهای عاملدار شده برای افزایش اثربخشی آفتکشها (pesticides) و علفکشها (herbicides)، استفاده از مقادیر کمتر و محافظت غیرمستقیم از محیط زیست از طریق کاهش آلودگی و تمیز کردن آلایندههای موجود، استفاده میشوند. این مقاله، مطالعه مروری در زمینه کاربردهای بیشمار بسپارها در حوزه کشاورزی، نشان دادن روند پژوهشهای فعلی، تاثیر بر امنیت غذایی و چشمانداز آینده است.
مقدمه
جمعیت جهان در حال افزایش است و انتظار میرود که تا پایان سال 2050 به هفت میلیارد نفر برسد. رشد جمعیت و توسعه حاصل از جمعیت شهری با تراکم زیاد جمعیت همراه با صنعتی شدن جهانی، فشار زیادی بر محیط زیست، تهدید ماندگاری محیط زیست و امنیت غذایی ایجاد کرده است. این موارد موجب گرم شدن کره زمین و ایجاد آلودگیهای شیمیایی و زیستی (biological) در سراسر زیست کره (biosphere) به ویژه در خاک و رسوبات (sediments) شده است.
در طول قرن بیستم، تاکید اصلی توسعه کشاورزی در سراسر جهان، افزایش بهرهوری در هر منطقه زمین کشاورزی برای تولید محصولات برای تغذیه جمعیت رو به رشد بود. این امر بهطور قابل توجهی با بهرهبرداری بیش از حد از منابع طبیعی مانند منابع آب و منابع گیاهی و استفاده بیش از حد از کودها (fertilizers) و آفتکشها میسر بود. اگرچه این عمل موجب افزایش قابل توجه در بازدهی محصولات در کوتاه مدت شد، اما در بلند مدت ماندگار (sustainable) نبود. ظرفیت تولید زمینهای زراعی تضعیف شده، منابع آب طبیعی کم شده و همچنین با آفتکشهای خطرناک و کودهای شیمیایی آلوده شده که همگی موجب تهدید بقای تمامی شکلهای زندگی روی زمین میشود. بنابراین تاکید اصلی توسعه کشاورزی در قرن حاضر، به استفاده ماندگار از منابع زمین، آب و منابع گیاهی در کشاورزی تغییر یافته است. امروزه هدف اصلی کشاورزی حداکثر بهرهوری از زمین و آب بدون تهدید محیط زیست و منابع طبیعی است.
به عنوان اولویت اول، نقش اصلی کشاورزی، تامین غذا و امنیت است. با این حال، روندهای نوظهور، افزایش نقش مرتبط با مدیریت و حفاظت از خاک و آب را نشان میدهد. با توجه به ناهنجاریهای جوی (climatic) جهان، خشکسالی (به علت نباریدن طولانی مدت، کمبود یا توزیع نامناسب بارش) در بسیاری از نقاط جهان در مقیاسهای مختلف از شدت و مدت در طول تاریخ بشریت رخ داده است.
بسیاری از کشورها، آشفتگی قابل توجه ناشی از حوادث خشکسالی، گرسنگی توده مردم (حتی قحطی)، توقف فعالیت اقتصادی (به ویژه در کشورهای در حال توسعه، جاییکه فعالیت اقتصادی بهطور جداییناپذیر و ذاتا به کشاورزی گره خورده) را تجربه کردهاند.
مطالعه بسپارها با تمرکز بر مواد درشت مولکول طبیعی/ مصنوعی مانند پروتئینها، پلیاکریلاتها، پلیآکریل آمیدها و پلیساکاریدها به گسترش بسپارهای کشاورزی کمک کرده است. با تلاش متمرکز شیمیدانان بسپار، تعدادی از بسپارهای طبیعی/ مصنوعی تجاری در بسیاری از کاربردهای کشاورزی بهطور موفقیتآمیزی استفاده شده است.
بسپارهای عاملدار شده در کشاورزی
بسپارهای مصنوعی به عنوان مواد ساختاردار برای ایجاد مزیت جوی برای رشد گیاهان (برای مثال خاکپوشها (mulch)، پناهگاهها یا گلخانهها)، آبیاری، حمل و کنترل توزیع آب نقش مهمی در مصارف کشاورزی ایفا میکنند. خاکپوشها، لایهای از کاه، خاکاره، برگ، ورق پلاستیکی یا خاک سست است که سطح خاک را با آن میپوشانند تا از خاک و ریشهی گیاهان در برابر اثر قطرات باران، یخبندان، فرسایش (erosion) و تبخیر محافظت شود. با این حال، نیاز اصلی در بسپارهای مورد استفاده در این کاربردها مربوط به خواص فیزیکی آنها (مانند انتقال، ثبات، تراوایی یا مقاومت در برابر عوامل جوی یا هوازدگی (weatherability)) به عنوان مواد بیاثر (inert)، نه به عنوان مولکولهای فعال است. طی چند سال گذشته، علم و فناوری بسپارهای عاملدار واکنشپذیر به عنوان یکی از هیجانانگیزترین حوزههای شیمی بسپار برای تولید مواد بهبود یافته، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. آنها کاربردهای گستردهای به خاطر واکنشپذیری مواد دارای گروههای عاملدار فعال و خواص مشخصه مولکولهای بسپار یافتند.
زیواکُشها و علفکشهای بسپاری
اخیرا به منظور جلوگیری یا کاهش عوارض جانبی استفاده از عوامل فعال زیستی، روش جدیدی برای ترکیببندی رهایش کنترل شده طراحی شده است. هدف از این روش، محافظت از مقدار موجود عامل، امکان رهایش خودکار عامل در آهنگهای کنترل شده و حفظ غلظت آن در حد مطلوب در طول یک دوره زمانی مشخص است. دو روش مختلف برای ترکیب عوامل زیستی با بسپارها وجود دارد. یکی به صورت ترکیب فیزیکی (دربرگیری (encapsulation) یا پراکنش ناهمگن) که به عنوان یک ابزار کنترلی سرعت عمل میکند یا به صورت ترکیب شیمیایی که به عنوان یک حامل برای عامل عمل میکند.
زیواکُش (biocide)، مادهای سمی است که میتوان از آن برای از بین بردن موجودات زنده استفاده کرد. زیواکُش بسپاری دارای مزایای بالقوه زیادی است که عبارتند از: استفاده از مقادیر کمتر نسبت به زیواکُشهای رایج، زیرا مقدار موردنیاز عامل فعال در طول مدت طولانی آزاد میشود؛ کاهش دفعات استفاده، زیرا فعالیت طولانی مدت دارد؛ حذف زمان و هزینههای تکراری نسبت به دفعات بیشتر مصرف؛ کاهش سمیت، زیرا نیاز به توزیع گستردهای از مقادیر زیاد زیواکُش را در محیط زیست حذف میکند؛ کاهش تبخیر و تخریب ناشی از نیروهای محیطی یا آبشویی (leaching) از طریق ورود باران به خاک یا آبراهها به دلیل ماهیت درشتمولکولی آنها؛ مدت زمان فعالیت کمتر یا موقتی زیواکشها که تحت محیط آبزی (aquatic) ناپایدار هستند و از این رو کاربری را بهبود میدهد؛ کاهش سموم زیستی با کاهش تحرک زیاد زیواکُشها در خاک و در نتیجه کاهش میزان ماندن آن در شبکه غذایی؛ تنوع انتخاب علفکش برای محصولات بیشتر با فراهم آوردن مقدار پیوسته علفکش در سطح کافی برای کنترل علفهای هرز بدون آسیب رسیدن به محصول.
آهنگ رهایش گروه فعال از بستر بسپار و درنتیجه طول مدت اثربخشی آن تحت تاثیر مشخصات شیمیایی عوامل فعال، ماهیت عامل فعال پیوند بسپار (مانند استرها، آمیدها، اورهها، یورتانها، استالها) و فاصله عامل فعال از زنجیر اصلی بسپار است. برای دستیابی به افزایش آهنگ رهایش، ممکن است یک گروه دائمی فضاگیر (spacer) برای جلوگیری از ممانعت فضایی نیاز باشد. آهنگ شکست پیوند بین مواد فعال و بسپار (ناشی از عوامل شیمیایی، زیستی یا محیطی مانند UV، رطوبت و ریزاندامگان (microorganisms))، ماهیت شیمیایی زنجیره اصلی، ماهیت شیمیایی گروههای اطراف بخشهای (moieties) فعال، ابعاد و ساختار مولکول بسپار از طریق درجه بسپارش، همتکپارها (comonomer)، حلالیت، درجه اتصالات عرضی و شیمی فضایی (stereochemistry) کنترل میشود.
مشکل اصلی استفاده از علفکشهای رایج با دیرپایی (persistent) کمتر که خاصیت بیشتری دارند، استفاده از مقادیر بیش از حد مورد نیاز برای کنترل علف است، زیرا آنها در محیط آبزی ناپایدار هستند و نیاز به جبران مقادیر هدر رفته به علت نیروهای زیست محیطی تجزیه نوری (photodecomposition) و آبشویی دارند. همچنین آنها برای کارگران مزرعه بسیار سمی هستند و در کاربردهایی که به علت دیرپایی کمتر آنها موردنیاز هستند، گران هستند. از طرف دیگر، استفاده از مقادیر زیاد علفکشهای پایدار به دلیل ورود آنها به زنجیره مواد غذایی نامطلوب است.
بعضی از بسپارهای عاملدار شده حاوی بخشهای آفتکش به عنوان گروههای آویزان است که از طریق بسپارش رادیکال آزاد تکپار وینیلی تهیه شده و آهنگهای آبکافت (هیدرولیز) آنها تحت شرایط مختلف مطالعه شده است. پنتاکلروفنول (PCP) یکی از مواد شیمیایی صنعتی مهم است که به عنوان گروه فعال آفتکش، یکی از بیشترین زیواکشهای مصرفی در بسیاری از کاربردهای کشاورزی مانند علفکشها، قارچکشها، رابکُشها (Molluscicide) (آفتکشی که از آن برای از بین بردن نرمتنان بهویژه حلزونها استفاده میشود)، حشرهکشها، جلبککشها (algicide) و باکتریکشها (bactericide) است. علاوهبر این، گروه هیدروکسیل آن نیز وسیلهی مناسبی برای پیوند کووالانسی به انواع واحدهای قابل بسپارش فراهم میکند.
یک سِری از تکپارهای وینیلی حاوی PCP از طریق اتصال استر تهیه شده است. این تکپارها با استایرن و 4-وینیل پریدین همگن (homo) و همبسپارش میشوند تا ماهیت آبدوستی و آبگریزی به بسپار دهند. در تحقیقی، آهنگ رهایش PCP از بسپارها در چهار محیط مختلف (آب، 4 =pH، 10 = pH و دیوکسان آب) و در دمای 30 درجه سانتیگراد مطالعه شد. نتایج نشان داد که آهنگ رهایش با افزايش میزان آبدوستی افزايش مييابد.
علفکشهاي بسپار حاوي بخشهای فعال يوني که به گروههاي نمک آمونيوم متصل هستند، نیز بررسي شدند تا نشان داده شود واکنشپذیری که بسپارها نشان میدهند از طریق تغییر شیمیایی ماهیت پیوند و مشخصات شیمیایی ساختار عامل فعال است. علاوهبر PCP، علفکشهایی با مصارف عمومی نیز وجود دارند که شامل یک گروه عاملی برای پیوند با بستر بسپار است، مانند اسید 4،2- دیکلروفنوکسی استات، اسید 2-متیل 4-کلروفنوکسی استات و 4،2- دینیترو 6-متیل فنل.
مشکل اصلی استفاده از علفکشهای بسپار، مقدار زیاد کنترل مواد بیاثر است که باید به عنوان حامل برای علفکشها استفاده شود و دفع مواد باقیمانده علفکش است که میتواند برای خاک و گیاه مضر باشد. برخی از تلاشها برای کاهش این مشکل، عمدتا بر پایه اتصال آفتکشها به حاملهای زیستتخریبپذیر با ساختارهای مشابه با بقایای کشاورزی متشکل از پلیساکاریدها مانند پوست درخت، خاک اره، سلولز و دیگر ضایعات سلولزی است. با این حال، معایب اصلی استفاده از چنین بسپارهای طبیعی، مشکلات اصلاح شیمیایی آنها است. از این رو استفاده از مقادیر زیاد چنین بسپارهای زیستفعالی (Bioactive) معمولا برای کنترل گیاه علفی ضروری است. ماهیت آبدوست و شبکهای این بسپارها منجر به آهنگ سریعتر از تجزیه آبکافتی آفتکش آویزان میشود. عامل دیگر، فساد سریع آنها در خاک از طریق زیست تخریبپذیری و درنتیجه تخریب بستر بسپار در یک دوره کوتاه مدت است که منجر به کوتاهتر شدن اثربخشی علفکش میشود.
به منظور از بین بردن و یا حداقل شدن معایب استفاده از مقادیر بیش از حد بسپارهای بیاثر به عنوان حامل، علاوهبر معایب استفاده از کودهای حاوی نیتروژن قابل حل، اخیرا سامانه رهایش کنترل شده دوجزئی کود-علفکش استفاده شده است. این سامانه مبتنی بر استفاده از بسپارهای مناسب به عنوان حاملهایی است که در آن محصولات باقیمانده پس از تخریب بسپار، به عنوان کود عمل کرده و برای رشد گیاه و خاک مفید میشود. برای مثال، مشتقات علفکش از آمیزههای دوعاملی تهیه شده و تحت شرایط بسپارش تراکمی بسپارش شدهاند. تلاش دوم بر پایه اتصال علفکش به هیدروژلهای بسپار است تا مشخصهی قلیایی خاک را تغییر دهد. علاوهبر وظیفه اولیه این بسپارها برای کنترل آهنگ رهایش علفکشها، آنها همچنین میتوانند نقش مهمی در افزایش حفظ آب در خاک با جلوگیری از آبشویی سریع آن ایفا کنند. از این رو، استفاده از چنین سامانه رهایش کنترل شده دوجزئی علفکش- نگهدارنده آب میتواند به طور مثبتی به تغییر آبیاری کشاورزی رایج، به ویژه برای خاک شنی، منجر شود.
(ادامه دارد …)
متن کامل این مقاله را در شماره 189ام ماهنامه بسپار که در نیمه خرداد ماه منتشر شده است بخوانید.
در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های 02177523553 و 02177533158 داخلی 3 سرکارخانم ارشاد .تماس بگیرید. امکان اشتراک آنلاین بر روی صفحه اصلی همین سایت وجود دارد.