مقالات

آسیب شناسی یک پدیده …

آنچه این روزها در جامعه ایران بیداد می کند، بی اعتمادی ست.
شخصا تصویری از ماه های نزدیک به انقلاب 57 و چندی پس از آن ندارم، اما شنیده ام که آن روزها تب بی اعتمادی آن قدر تند بوده که از بطن جامعه به درون خانواده ها نیز کشیده شده بوده است. این روزها اگر کمتر احتیاط های آنچنانی فراگیر می باشد، اما باز هم بی اعتمادی به مرز بحران رسیده و کنکاش بیشتر که می کنید، ریشه های اقتصادی را به طور روشنی در آن می بینید. معتقد نیستم که می توان به بهانه ی تنگناهای مالی ارزش های اخلاقی را زیر پا گذاشت و اتفاقا نقش کم رنگ شدن سجایای اخلاقی و راستی و درستی را در این بی اعتمادی مفرط پررنگ می دانم. هیچ کس نمی داند که چگونه به اینجا رسیده ایم و البته هر کس تحلیل و برداشت خود را دارد. همه چیز خیلی آرام و تدریجی در طول سال ها اتفاق افتاده و دیدگاه های دینی و اعتقادی مذهبی هم نتوانسته مانع از رشد و بسط بی اخلاقی شود.
طی چند سال اخیر و در همین خانواده نه چندان بزرگ صنایع پلیمر کشور هم بارها و بارها چوب “اعتماد” را خورده ایم. پای صحبت هر مدیری که بنشینید حکایت هایی از این دست بسیار دارد. اما جدای از موارد فردی، آنجا که مسایل عمومی تر است، دردناک تر هم می شود.
تشکل های صنفی چه آنها که آمده اند تا تصدی گری دولتی را کم کنند و به احقاق حقوق بدیهی اعضای خود مبادرت ورزند، به شیوه ای غیرانتفاعی، و چه آنها که تلاش می کنند تا در مسیر تولید و تجارت با گرد هم آوردن توان اقتصادی اعضای خود بستر مناسب تری برای کسب و کار فراهم کنند، انگار دارند درجا می زنند. به راحتی می شود دید که به رغم تلاش های خوبی که مدتی در تشکل ها با هدف یکپارچه سازی سیاست ها و تصمیم سازی ها در تشدید مناقع مشترک انجام شد، حالا کمی رخوت بدنه ی این تشکل ها را فرا گرفته و متاسفانه جوی که در هفته های اخیر در یکی از این مجموعه ها شاهد آن بودیم، به هیچ وجه خوشایند هیچ کس در این صنعت نیست. ما در مقام قضاوت نیستم و به نظر هم می رسد که در نهایت قائله هر چه که بوده با تدبیر جمعی به سرانجام رسیده، اما تشکیک در اعتبار اشخاص خصوصا آنها که فریاد حق خواهی دارند، به صلاح کسی نخواهد بود. اما چه شده که چنین فضایی ایجاد شده است. آیا ساختار تشکل ها اجازه فعالیت هایی خارج از چارچوب را می دهد یا این مورد هم یکی از بسیار فرا رفتن از خطوط قانونی و عرفی و اخلاقی ست؟
به هر روی نباید از چنین مواردی بدون تحلیل و ریشه یابی گذشت و اتفاقا این بررسی باید به دور از هر گونه بزرگ سازی های بی پایه و انتشار اخبار هیجانی صورت بگیرد و در نهایت موقعیتی و شرایطی فراهم شود تا امکان خطاهای سهوی یا عمدی اگر نمی شود که حذف شود، دست کم به حداقل برسد.
در غیر اینصورت بی اعتمادی موجب خواهد شد تا در اتخاذ برنامه های جمعی شاهد کندی و یا بی انگیزه بودن افراد در مشارکت باشیم.
تبسم علیزادمنیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا