اخباراخبار ویژهاقتصاد و مدیریت

اختصاصی بسپار/ انقلاب صنعتی چگونه متولد شد؟ در مسیر چهار نسل صنعت چه گذشته است؟

گروه ترجمه و تولید محتوا در بسپار/ایران پلیمر  انقلاب صنعتی، در تاریخ معاصر، روند تغییر از اقتصاد کشاورزی و صنایع دستی به اقتصادی تحت سلطه صنعت و ماشین سازی است. این روند از قرن هجدهم در انگلیس آغاز شد و از آنجا به سایر نقاط جهان گسترش یافت. اصطلاح انقلاب صنعتی گرچه قبلاً توسط نویسندگان فرانسوی به کار رفته بود، برای اولین بار توسط آرنولد توینبی، مورخ اقتصادی انگلیسی برای توصیف توسعه اقتصادی انگلیس از 1760 تا 1840 مشهور شد.
ویژگی های اصلی دخیل در انقلاب صنعتی فناوری، اقتصادی و فرهنگی است. این تغییرات فناوری شامل این موارد بود: 1- استفاده از مواد اساسی جدید، عمدتا آهن و فولاد، 2- استفاده از منابع انرژی جدید، از جمله سوخت و نیروی محرک، مانند زغال سنگ، موتور بخار، برق، نفت، و موتور احتراق داخلی، 3- اختراع ماشین آلات جدید 4- سازمان جدیدی از کار معروف به سیستم کارخانه، که مستلزم تقسیم کار و تخصصی کردن عملکرد است، 5- تحولات مهم در حمل و نقل و ارتباطات، از جمله لوکوموتیو بخار، کشتی بخار، اتومبیل، هواپیما، تلگراف و رادیو و 6- کاربرد روزافزون علم در صنعت. این تغییرات فناوری امکان استفاده فوق العاده از منابع طبیعی و تولید انبوه کالاهای تولیدی را ممکن ساخت.
همچنین بسیاری از تحولات جدید در حوزه های غیرصنعتی رخ داده است، از جمله موارد زیر:
– پیشرفت های کشاورزی که امکان تهیه مواد غذایی را برای جمعیت غیرکشاورزی بیشتر فراهم می کند
– تغییرات اقتصادی که منجر به توزیع گسترده تری از ثروت می‌شود
– تغییرات سیاسی منعکس کننده تغییر در قدرت اقتصادی، و همچنین سیاست های جدید دولت متناسب با نیازهای یک جامعه صنعتی، به عنوان یک منبع ثروت در برابر افزایش تولید صنعتی و افزایش تجارت بین المللی،
– تغییرات گسترده اجتماعی، از جمله رشد شهرها، توسعه جنبش های طبقه کارگر و
– تحولات فرهنگی گسترده. کارگران مهارت‌های جدید و متمایزی کسب کردند و ارتباط آنها با وظایفشان تغییر کرد. آنها به جای اینکه مثل گذشته با ابزار دستی کار کنند، به اپراتور ماشین تبدیل می شوند. سرانجام، یک تغییر روانشناختی رخ داد: اعتماد به نفس در استفاده از منابع و تسلط بر طبیعت افزایش یافت.

اولین انقلاب
در دوره 1760 تا 1830، انقلاب صنعتی تا حد زیادی محدود به انگلیس بود. انگلیسی ها که از پیشگام بودن کار خود آگاه بودند، صادرات ماشین آلات، کارگران ماهر و فنون ساخت را ممنوع کردند. انحصار انگلیس نمی توانست برای همیشه دوام داشته باشد، به خصوص از آنجا که برخی از انگلیسی ها فرصت های سودآور صنعتی را در خارج از کشور می دیدند، در حالی که تجار قاره اروپا سعی داشتند دانش انگلیسی را به کشورهای خود بکشند. دو انگلیسی، ویلیام و جان کوکریل، با توسعه فروشگاه های ماشین آلات در لیژ (حدود 1807) انقلاب صنعتی را به بلژیک آوردند و بلژیک اولین کشور در قاره اروپا شد که از نظر اقتصادی متحول شد. انقلاب صنعتی بلژیک مانند نسخه انگلیسی خود متمرکز بر آهن، ذغال سنگ و منسوجات بود.
فرانسه نسبت به انگلیس یا بلژیک با سرعت و عمق کمتری صنعتی شد. در حالی که انگلیس رهبری صنعتی خود را اثبات می کرد، فرانسه در انقلاب خود غوطه ور بود و اوضاع نامشخص سیاسی، باعث دل سرد شدن سرمایه گذاری های بزرگ در نوآوری های صنعتی شد. در سال 1848 فرانسه به یك قدرت صنعتی تبدیل شد، اما علی رغم رشد چشمگیر در زمان امپراتوری دوم، از انگلیس عقب ماند.
سایر کشورهای اروپایی بسیار عقب مانده اند. بورژوازی آنها از ثروت، قدرت و فرصت‌های همتایان انگلیسی، فرانسوی و بلژیکی خود بی بهره بود. شرایط سیاسی در سایر ملل نیز مانع گسترش صنعتی شد. به عنوان مثال آلمان، با وجود منابع عظیم ذغال سنگ و آهن، گسترش صنعتی خود را تا پس از تحقق وحدت ملی در سال 1870 آغاز نکرد. پس از آغاز، تولیدات صنعتی آلمان به سرعت رشد کرد به طوری که در اواخر قرن، این کشور از تولید بریتانیا در فولاد و رهبر جهانی در صنایع شیمیایی شده بود. ظهور قدرت صنعتی ایالات متحده در قرن 19 و 20 نیز از تلاش های اروپا بسیار پیشی گرفت. و ژاپن نیز با موفقیت چشمگیر به انقلاب صنعتی پیوست. کشورهای اروپای شرقی از اوایل قرن 20 عقب بودند. اتحاد جماهیر شوروی تنها در برنامه‌ای پنج ساله به یک قدرت بزرگ صنعتی تبدیل شد و فاصله چند دهه‌ای با صنعتی سازی که یک و نیم قرن در انگلیس طول کشید را پیمود. در اواسط قرن بیستم شاهد گسترش انقلاب صنعتی در مناطق تاکنون غیرصنعتی مانند چین و هند بودیم.

دومین انقلاب
علیرغم همپوشانی قابل توجه با نسخه “قدیمی”، شواهد زیادی در مورد انقلاب صنعتی “جدید” در اواخر قرن 19 و 20 وجود داشت. از نظر مواد اولیه، صنعت مدرن شروع به بهره برداری از بسیاری از منابع طبیعی و مصنوعی کرد که تاکنون استفاده نشده بود: فلزات سبک تر، آلیاژهای جدید و محصولات مصنوعی مانند پلاستیک ها و همچنین منابع انرژی جدید. همراه با این موارد، پیشرفت هایی در ماشین آلات، ابزارها و رایانه ها بوجود آمد که باعث ایجاد کارخانه اتوماتیک شد. اگرچه برخی از بخشهای صنعت در اوایل تا اواسط قرن نوزدهم تقریباً مکانیزه بودند اما عملکرد اتوماتیک، در نیمه دوم قرن بیستم به اهمیت عمده ای دست یافت.
مالکیت ابزار تولید نیز دستخوش تغییراتی شد. مالکیت الیگارشی بر ابزار تولید که انقلاب صنعتی را در اوایل تا اواسط قرن نوزدهم مشخص کرد، جای خود را به توزیع گسترده تری از مالکیت از طریق خرید سهام عادی توسط افراد و موسساتی مانند شرکت های بیمه داد. در نیمه اول قرن 20، بسیاری از کشورهای اروپا بخشهای اساسی اقتصاد خود را عمومی کردند. در آن دوره نیز تغییراتی در نظریه های سیاسی ایجاد شد: به جای ایده های laissez-faire که بر اندیشه اقتصادی و اجتماعی انقلاب صنعتی کلاسیک مسلط بودند، دولت ها به طور کلی به حوزه اجتماعی و اقتصادی منتقل می شدند تا نیازهای پیچیده تر صنعتی خود را برآورده کنند.

سومین انقلاب
انقلاب دیجیتال (سومین انقلاب صنعتی) تغییر از فناوری الکترونیکی مکانیکی و آنالوگ به الکترونیک دیجیتال است که از نیمه دوم قرن بیستم و با پذیرش و تکثیر رایانه های دیجیتال و ثبت اطلاعات دیجیتال آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. به طور ضمنی، این اصطلاح همچنین به تغییرات گسترده ای که توسط فناوری های ارتباطی دیجیتال و ارتباطات در این دوره ایجاد شده اشاره دارد. از زمان انقلاب کشاورزی تا انقلاب صنعتی، انقلاب دیجیتال آغاز یک عصر اطلاعات بود. نکته اساسی در این انقلاب تولید انبوه و استفاده گسترده از منطق دیجیتال، MOSFET ها (ترانزیستورهای MOS)، تراشه های مدار مجتمع (IC) و فن آوری های مشتق شده آنها از جمله رایانه ها، ریز پردازنده ها، تلفن های همراه دیجیتال و اینترنت است. این نوآوری های فنآوری، تولیدات سنتی و تکنیک های تجاری را دگرگون کرده است. فناوری اساسی برای این انقلاب در ربع آخر قرن نوزدهم اختراع شد: موتور تحلیلی بابیج و تلگراف. ارتباطات دیجیتال پس از اختراع رایانه شخصی برای استفاده گسترده و عمومی، اقتصادی شد. انقلاب دیجیتال فناوری را از قالب آنالوگ به قالب دیجیتال تبدیل کرد. با این کار ساخت نسخه های مشابه با نسخه اصلی امکان پذیر شد. به عنوان مثال، در ارتباطات دیجیتال، سخت افزار قادر بود سیگنال دیجیتال را تقویت کرده و بدون از دست دادن اطلاعات در سیگنال، آن را منتقل کند. از دیگر اهمیت‌های این انقلاب، توانایی جابجایی آسان اطلاعات دیجیتالی بین رسانه ها و دسترسی یا توزیع آنها از راه دور بود. نقطه عطف انقلاب دیجیتال، تغییر از موسیقی آنالوگ به موسیقی ضبط شده دیجیتالی بود. در طی دهه 1980، قالب دیجیتال دیسک های فشرده نوری به تدریج جایگزین قالب های آنالوگ، مانند ضبط وینیل و نوارهای کاست، به عنوان رسانه محبوب انتخاب شد.
در حالی که انقلاب دیجیتال، خصوصاً از نظر دسترسی به اطلاعات، فواید زیادی برای جامعه داشت، اما نگرانی های زیادی در این خصوص وجود دارد. قدرت گسترش ارتباطات و به اشتراک گذاری اطلاعات، افزایش قابلیت های فنآوری های موجود و ظهور فناوری جدید، فرصت های بالقوه زیادی برای بهره برداری را با خود به همراه آورده است. انقلاب دیجیتال با ایجاد طیف وسیعی از مسائل جدید مدنی و حقوق بشر، به ایجاد عصر جدیدی برای نظارت گسترده کمک کرد. به عنوان مثال، معرفی Cryptocurrency امکان تجارت غیرقانونی مانند فروش دارو، اسلحه و معاملات بازار سیاه را فراهم می کند. انقلاب دیجیتال امکان ذخیره و ردیابی حقایق، مقالات، آمار و همچنین جزئیاتی را که تاکنون غیرممکن بود فراهم کرد.

چهارمین انقلاب
هم اکنون ما در آستانه یک انقلاب فناوری ایستاده ایم که اساساً نحوه زندگی، کار و ارتباط با یکدیگر را تغییر خواهد داد. از نظر مقیاس، دامنه و پیچیدگی، تغییر شکل آن چیزی نخواهد بود که بشر قبلاً تجربه کرده است. ما هنوز نمی دانیم که چطور اتفاق می افتد اما یک چیز واضح است: پاسخ به آن باید یکپارچه و جامع باشد و همه ذینفعان سیاست جهانی، از بخشهای دولتی و خصوصی گرفته تا دانشگاه و جامعه مدنی را درگیر می‌کند.
اولین انقلاب صنعتی از انرژی آب و بخار برای مکانیزه کردن تولید استفاده کرد. انقلاب دوم از برق برای تولید انبوه محصولات استفاده کرد. سومین مورد، از الکترونیک و فناوری اطلاعات برای اتوماسیون تولید استفاده کرد. اکنون چهارمین انقلاب صنعتی در حال سوار شدن بر موج انقلاب دیجیتالی است. این ویژگی با تلفیقی از فناوری ها مشخص می شود که مرزهای بین حوزه های فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیکی را محو می کند.
سه دلیل وجود دارد که چرا تحولات امروزی نه تنها باعث طولانی شدن انقلاب سوم صنعتی نمی‌شود، بلکه رسیدن یک انقلاب چهارم و متمایز را به همراه دارد: سرعت، دامنه و تأثیر سیستم ها. سرعت پیشرفت های فعلی سابقه تاریخی ندارد. وقتی با انقلاب های صنعتی قبلی مقایسه می شود، انقلاب چهارم با یک سرعت نمایشی و نه یک خطی در حال تکامل است. علاوه بر این، تقریباً هر صنعت در هر کشور را تحت تاثیر می‌گذارد. گستردگی و عمق این تغییرات، نوید تحول کل سیستم های تولید، مدیریت و حاکمیت را می دهد.
امکانات میلیاردها انسان متصل به دستگاه های تلفن همراه با قدرت پردازش، ظرفیت ذخیره سازی و دسترسی به دانش بی سابقه، نامحدود است. و این پیشرفتها با دستیابی به موفقیت در زمینه فناوری در زمینه‌هایی مانند هوش مصنوعی، رباتیک، اینترنت اشیا، وسایل نقلیه خودمختار، چاپ 3 بعدی، فناوری نانو، بیوتکنولوژی، علوم مواد، ذخیره انرژی و محاسبات کوانتومی چند برابر خواهد شد. در حال حاضر، هوش مصنوعی در اطراف ماست؛ از اتومبیل های خودران و هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا دستیارهای مجازی و نرم افزارهایی که ترجمه یا سرمایه گذاری می کنند. در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری در هوش مصنوعی حاصل شده است، که ناشی از افزایش تصاعدی قدرت محاسبات و در دسترس بودن مقدار زیادی داده است، از نرم افزار مورد استفاده برای کشف داروهای جدید گرفته تا الگوریتم های مورد استفاده برای پیش بینی علاقه‌مندی های فرهنگی ما. در همین حال، فناوری های ساخت دیجیتال به طور روزمره با دنیای بیولوژیک در تعامل هستند. مهندسان، طراحان و معماران با تلفیقی از طراحی محاسباتی، تولید مواد افزودنی، مهندسی مواد و زیست شناسی مصنوعی می توانند همزیستی بین میکروارگانیسم ها، بدن ما، محصولات مصرفی و حتی ساختمانهایی را که در آن زندگی می کنیم، بهبود ببخشند.
همانند انقلاب های قبل از آن، انقلاب صنعتی چهارم نیز توانایی افزایش سطح درآمد جهانی و بهبود کیفیت زندگی برای مردم سراسر جهان را دارد. تا به امروز، کسانی که بیشترین سود را از آن کسب کرده اند، مشتریانی بوده اند که توانایی تهیه و دسترسی به دنیای دیجیتال را دارند. فناوری، محصولات و خدمات جدیدی را فراهم کرده است که کارایی و لذت زندگی شخصی ما را افزایش می دهد. رزرو پرواز، خرید محصول، پرداخت، گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم یا بازی، همه و همه از راه دور قابل انجام است. در آینده، نوآوری در فن آوری به یک معجزه در سمت عرضه منجر خواهد شد که در درازمدت از نظر بهره‌وری و توانایی تولید سودآور است. هزینه های حمل و نقل و ارتباطات کاهش می یابد، لجستیک و زنجیره های تأمین جهانی موثرتر می شوند و هزینه تجارت کاهش می یابد، همه اینها بازارهای جدیدی را باز می کند و رشد اقتصادی را به دنبال دارد.
در همین زمان، همانطور که اقتصاددانان اریک برینجولفسون و اندرو مک آفی اشاره کرده اند، انقلاب صنعتی چهارم می تواند نابرابری بیشتری ایجاد کند، به ویژه به خاطر پتانسیل آن برای برهم زدن بازارهای کار. با جایگزینی اتوماسیون به جای نیروی کار در کل اقتصاد، آمار بیکاری و فاصله طبقاتی ممکن است افزایش یابد. از طرف دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که جایگزینی کارگران توسط فناوری، در مجموع، منجر به افزایش خالص مشاغل ایمن و با ارزش شود. در این مرحله نمی توان پیش بینی کرد که کدام سناریو اتفاق می‌افتد و تاریخ نشان می دهد که نتیجه ممکن است ترکیبی از این دو باشد. با این حال، چیزی که می‌توان به آن اطمینان داشت این است که در آینده، استعداد، بیش از سرمایه، عامل حیاتی تولید خواهد بود. این امر باعث ایجاد بازار کار خواهد شد که به طور فزاینده ای در بخش های “کم مهارت / کم درآمد” و “مهارت بالا / پردرآمد” تفکیک می شود، که به نوبه خود منجر به افزایش تنش های اجتماعی خواهد شد.
نابرابری علاوه بر اینکه یک نگرانی کلیدی اقتصادی است، بزرگترین نگرانی اجتماعی مربوط به انقلاب صنعتی چهارم است. تأمین کنندگان سرمایه های فکری و جسمی – مبتکران، سهامداران و سرمایه گذاران – تمایل دارند بزرگترین ذینفعان نوآوری باشند که این افزایش شکاف در ثروت، بین افراد وابسته به سرمایه در مقابل نیروی کار را توضیح می دهد. بنابراین فناوری یکی از اصلی ترین دلایل ایستایی یا حتی کاهش درآمد اکثریت جمعیت در کشورهای با درآمد بالا است: تقاضا برای کارگران با مهارت بالا افزایش یافته در حالی که تقاضا برای کارگران با تحصیلات کمتر و مهارت های پایین تر کاهش یافته است. نتیجه یک بازار کار با تقاضای زیاد در انتهای بالا و پایین است، درحالی که یک شکاف بزرگ در این میان وجود دارد.
این کمک می کند تا توضیح دهید که چرا بسیاری از کارگران از ادامه درآمد خود و آینده فرزندانشان ناامید و ترسیده اند. همچنین توضیح می دهد که چرا طبقه متوسط در سراسر جهان به طور فزاینده ای احساس نارضایتی و بی انصافی را تجربه می کنند. همچنین فراگیر بودن فناوری های دیجیتال و پویایی اشتراک اطلاعات که توسط رسانه های اجتماعی انجام می شود، می‌تاند به نارضایتی دامن بزند. اکنون بیش از 30 درصد از جمعیت جهان از رسانه های اجتماعی برای ارتباط، یادگیری و به اشتراک گذاری اطلاعات استفاده می کنند. در یک دنیای ایده آل، این تعاملات فرصتی برای درک و انسجام بین فرهنگی را فراهم می کند. با این حال همچنین می توانند انتظارات غیرواقعی در مورد موفقیت فردی یا گروهی را ایجاد و تبلیغ کنند و همچنین فرصت هایی برای گسترش ایده ها و ایدئولوژی های افراطی فراهم کنند.
یک موضوع اساسی به گفته مدیران عامل جهانی و مدیران ارشد بازرگانی این است که درک و پیش بینی سرعت نوآوری و سرعت اختلال دشوار است. در واقع در بین همه صنایع، شواهد روشنی وجود دارد که نشان می دهد فناوری های زیربنایی انقلاب صنعتی چهارم تأثیر عمده ای بر مشاغل دارند. در سمت عرضه، بسیاری از صنایع شاهد معرفی فناوری های جدیدی هستند که روش های کاملاً جدیدی را برای تأمین نیازهای موجود ایجاد می کنند و زنجیره های ارزش موجود صنعت را به طور قابل توجهی مختل می کنند.
تغییرات عمده ای در سمت تقاضا نیز اتفاق می افتد، زیرا شفافیت روزافزون، تعامل با مصرف کننده و الگوهای جدید رفتار مصرف کننده (که به طور فزاینده ای بر اساس دسترسی به شبکه های تلفن همراه و داده ها ایجاد می شود) شرکت ها را وادار می کند تا از روش‌های جدیدی برای طراحی، بازاریابی و ارائه محصولات و خدمات خود استفاده کنند. یک روش اساسی، توسعه سیستم عامل های دارای فناوری که تقاضا و عرضه را با هم ترکیب می کند تا ساختارهای موجود صنعت را مختل کند، است. این پلتفرم‌های فناوری که به راحتی توسط تلفن های هوشمند قابل استفاده هستند، افراد، دارایی ها و داده ها را جمع‌آوری می کنند، بنابراین روش‌های کاملاً جدیدی برای مصرف کالاها و خدمات در این فرآیند ایجاد می شود. علاوه بر این، آنها موانع ایجاد ثروت را برای مشاغل و افراد کاهش می دهند و باعث تغییر محیط شخصی و حرفه ای کارگران می شوند. این مشاغل جدید (که با شکل‌گیری پلتفرم های نوین معرفی شده‌اند) به سرعت در حال تکثیر شدن در بسیاری از خدمات هستند، از لباسشویی گرفته تا خرید، از کارهای خانه تا پارکینگ، از ماساژ تا مسافرت.
در کل، تأثیرهای اصلی که انقلاب صنعتی چهارم بر تجارت دارد شامل انتظارات مشتری، افزایش محصول، نوآوری مشترک و اشکال سازمانی می‌شود. چه مصرف کننده و چه مشاغل، به طور فزاینده ای در کانون اطلاعات و داده قرار دارند، که این امر به بهبود نحوه خدمات دهی به مشتریان منجر می‌شود. علاوه بر این، محصولات و خدمات فیزیکی اکنون می توانند با قابلیت های دیجیتالی که ارزش آنها را افزایش می دهد، بهبود یابند. فناوری های جدید باعث می شود دارایی ها از دوام و مقاومت بیشتری برخوردار شوند، در حالی که داده ها و تجزیه و تحلیل ها نحوه نگهداری آنها را دگرگون می کنند. و سرانجام ظهور پلتفرم‌های جهانی و سایر مدل های جدید تجاری به این معنی است که استعداد، فرهنگ و فرم های سازمانی باید مورد بازنگری قرار گیرند.

به طور کلی، تغییر نه چندان راحت از دیجیتالی سازی ساده (انقلاب صنعتی سوم) به نوآوری مبتنی بر ترکیبی از فناوری ها (انقلاب صنعتی چهارم)، شرکت ها را مجبور می کند تا نحوه تجارت خود را مورد بررسی مجدد قرار دهند. با این حال، نتیجه نهایی یکسان است: رهبران تجارت و مدیران ارشد باید محیط متغیر خود را درک کنند، فرضیات تیم های عملیاتی خود را به چالش بکشند و بی وقفه و به طور مداوم نوآوری کنند.

Economist
Wikipedia
History
Weforum

 

گردآوری: فرنام نامور

(ادامه دارد …)

متن کامل این مقاله را در شماره ۲۲۵ ماهنامه بسپار که در نیمه تیر ماه ۱۴۰۰ منتشر شده است بخوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه  و  فیدیبو  قابل دسترسی است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا