مقالات

بابا آب داد؟!

بسپار/ ایران پلیمر الفبای زندگی را با همین “بابا آب داد و نان داد”ها آموختیم و سالهاست فرزندانمان می آموزند. واژه هایی که نه در راستای نوسازی و به روزرسانی در امر آموزش، بلکه به اضطرار تغییر مفاهیم، شاید به زودی برچیده شوند.

آمارها و اعداد و اظهارات در مقالات و سخنرانی های کارشناسان و مسوولین و نخبگان به قدری هراسناک است که انگار جز مردن به زودی، راهی نمانده. آنچه در مرکز و سیبل انتقادهاست “عدم مدیریت منابع آبی” کشور در طول سالهای اخیر است تا ایران را به کشوری در آستانه ی (و بیشتر از آن) خشکسالی های عمیق قرار دهد.

70 درصد کره زمین را آب دربرگرفته، با اینحال آب های شیرین تنها سه درصد مصارف شرب و کشاورزی را تامین می کند. 70 درصد مصرف آب در دنیا (در ایران بیش از 90 درصد) در بخش کشاورزی است که به دلیل استفاده از روش های غیر روز و غیر تکنولوژیک تا بیش از 40 درصد آن به هدر می رود.

در روش های کشت دنیا به طور متوسط  60 درصد دیم و مابقی آبیاری است در حالیکه این رقم در کشور ما 89 درصد آبیاری و تنها 11 درصد دیم است! شاید به این دلیل که 75 درصد بارش های ایران در زمانی اتفاق می افتد که قابل بهره برداری نیست، آن هم در فقط 25 درصد سطح زیر کشت.

این اعداد تا حدودی وضعیت امروز آب را با توجه به جهش جمعیتی و استراتژیک بودن بحث کشاورزی و تامین موادغذایی اساسی نشان می دهد. می توان حدس زد که امروز تا چه حد نتیجه بی تدبیری ها و در اولویت نبودن “آب، مایه ی حیات” در سیاست گزاری ها و تصمیم سازی های کشور است.

به قول یکی از اساتید که نقطه نظرات وی را در همین شماره آورده ایم، حال که از راس و هرم حکومت کاری برنیامده آنچنان که باید، وقت آن است (دیرتر است البته) که آستین بالا بزنیم و خود ما قدمی برداریم.

صنایع پلیمر قطعا یکی از راهبردها و راهکارهایی است که می تواند (باید) در حوزه بهینه سازی مصرف آب و روش های آبیاری و کشت نوین مورد توجه قرار گیرد. انتشار داده های منظم و مستمر (کاری که دست کم ما به عنوان یک رسانه تخصصی از ابتدای سال جاری آغاز کرده ایم و همه دست در کاران را نیز به همراهی خوانده ایم)، انعکاس آنها در سطح موثر و مطالبه گری جدی و با برنامه از وزارتخانه ها و نهادها و ارگان های مرتبط، از نخستین اقدامات تا حدودی ضروری به شمار می رود. البته با این امیدواری که در آشفته ترین شرایط موجود اقتصادی و سیاسی در کشور، گوش شنوایی برای ماندگاری آب و خاک برای نسل های بعدی وجود داشته باشد.
 

تبسم علیزادمنیر

 

 

دیگه ده مثل قدیم نیس که از آب دُر می‌گرفت

باغاش انگار باهارا از شکوفه گُر می‌گرفت:

آب به چشمه! حالا رعیت سر آب خون‌می‌کنه

واسه چار چیکه‌ی آب، چل‌تارو بی‌جون می‌کنه …

نعشا می‌گندن و می‌پوسن و شالی می‌سوزه

پای دار، قاتل بی‌چاره همون‌جور تو هوا چش می‌دوزه

ــ “چی می‌جوره تو هوا؟

رفته تو فکرِ خدا؟…”

ــ “نه برادر! تو نخِ ابره که بارون بزنه

شالی از خشکی درآد، پوک نشا دون بزنه:

اگه بارون بزنه!

آخ! اگه بارون بزنه!”.(*)

 

 

*دخترای ننه دریا/ احمد شاملو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا