مقالات

لطفا دست نگهدارید!

رسما ایستاده ایم.

و این، هم می تواند خوب باشد و هم نباشد. اینکه ایستاده ایم دست کم نشان می دهد که زنده ایم، جان در وجودمان هست هنوز، گرچه اندکی. وانگذاشته ایم، نرفته ایم. اصلا این خودش یک جور نبرد است برای ماندن، برای بقا. در هر جنگی هم، خیلی چیزهای مختلفی هست کنار هم، حس های متفاوت، نگاه ها و رویکردها و راهبردهای متغیر …:  ایمان به هر چه، درد، خشونت، گذشت، سرسختی، روح و جان و روان را باختن، ناکار شدن، زخم زدن، … خیلی چیزها. از پا در آمدن هم هست، البته اگر پیش برود تا ناکجا. بلند شو! بلند شو بایست و امیدوار باش که چیزی نمانده است به آتش بس.  

بد هم می تواند باشدها. دقیقا ایستاده ایم، همانجا که بودیم. چند سال گذشته؟ چند ده سال؟ این در یک جا ماندن از آب روان، مرداب می سازد. می گندد همه چیز. دیگران پیش می روند. اصلا همین که می روند، خودش یک امتیاز است، یک ویژگی خوب است. بی راه هم نمی روند. ما اما در یک قفس آهنی گرفتار شده ایم. راه به هیچ کجا نداریم، نه فقط به پیش.

می گویند امسال، سال مدیریت هزینه هاست. اجرای طرح های توسعه هم توجیهی ندارد. معنی دیگر آن این است که باید دست نگه داشت و با احتیاط هر چه تمام تر حرکت کرد. در تولید، در بازرگانی و در زندگی به گمانم.

ما از شیوه های اخلاقی و حرفه ای کار حرف می زنیم البته و نه از اینکه در این شرایط هم، می توان با هزار راه و بیراه غیرقانونی و حتی قانونی، پول و ثروت و اندوخته ساخت.

امسال مدیریت و دانش آن بسیار به کار خواهد آمد و جدی بودن آن در دنیای این روزهای ایده و نوگرایی، خود را به شکلی ملموس نشان خواهد داد.

این روزها هم می گذرند و برای همه کسب و کارها کم و بیش دشوار. یک راه هم این است همانطور که برای به دست آوردن روزهای بهتر تکاپو می کنیم و وامی داریم سیاست گذاران و تصمیم سازان را که کاری کنند، حواسمان باشد که یک نسل کم سال دارند مسیر آینده زندگی خود را انتخاب می کنند. حظ زندگی را از آنها نگیریم.

 

تبسم علیزادمنیر

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا