اخباراخبار ویژه

یادداشت یک صنعتگر/ محمدرضا لبانی مطلق، تولید چگونه از مسیر تولید منحرف شد؟!

بسپار/اایران پلیمر مدتهای مدیدی است که دولتمداران همت خویش را معطوف به حمایت تولید داخلی نموده اند و در همه سخنرانیها در مجامع مختلف از آن به عنوان استراتژی دولت یاد می کنند وبا این شیوه سعی در حمایت آن دارند.
در این راستا با شیوه های مختلف حمایتی از جمله تخصیص ارز با قیمت پایین تر از نرخ بازار تسهیلات بانکی جهت پشتوانه تولید و انواع مجوز ها برای احداث کارخانه تامین برق و انرژی ارزان و تخصیص زمین نظر حمایتی خود را نشان داده اند اما تمامی این رفتارها در عمل به ضد خودش تبدیل شده است.
اولین چیزی که اتفاق افتاده است بوجود آمدن طبقات مختلف در جمعیت تولیدکنندگان است عده ای که توانسته اند ازین مجوز ها و امکانات استفاده کنند و کسانی که به نسبت گروه اول از دریافت کمکهای دولتی محروم مانده اند. در بیشتر موارد تولید کنندگان سعی می کنند با بدست آوردن نظر مساعد دولت و نهاد سازمانی مربوطه از تسهیلات بیشتری بهره مند شوند و این مهم به جایی رسیده است که در بیشتر تولیدات مبنای سود بر پایه حمایتهای دولتی محاسبه می شود و محصولاتی که به واسطه نیازمندی جامعه در درجه بالاتر اهمیت قرار دارند در این موضوع شاخص ترند.

شاخص ترین آن بخش تولید خودرو و صنایع وابسته به آن است. این محصول در نتیجه حمایتهای مستقیم دولت از ممنوعیت واردات گرفته تا اعطای تسهیلات به پایین ترین سطح کیفیت وگرانترین محصول تولیدی کشور تبدیل شده و دائما خسارتهای مالی و جانی آن به گوش می رسد اما مردم ناچارا آن را تحمل می کنند.
دومین گرفتاری بوجود آمده جهت گیری و رشد ریشه تولید از طریق این حمایتها است به طوریکه اگر روزی این حمایتها کاهش یابد اصل تولید که باید بر پایه نیازمندیها و امکانات بالقوه جامعه شکل گیرد نابود می شود. کارخانه ارج و فیلکو و بسیاری از کارخانه های بزرگ دیگر مثال خوبی برای این استهلاک تدریجی است. زمانی که واردات آن کالا محدود و مشروط بود و قیمت ارز تخصیصی اختلاف قابل توجه با بازار داشت کارخانه سر پا بود و سود نشان می داد و هرچه آن حمایتها کمتر شد تولید به انتهای خود نزدیکتر و دست آخر منجر به تعطیلی گشت.

گرفتاری دیگر در این باره بوجود آمدن نسل نویی از تولید کنندگان است که اساسا ارتباطی با تولید ندارند اینان گروهی از وابستگان به نهادهای سازمانی دولتند که تنها مزیتشان توانایی ارتباط با صاحب منصبان دیوانی است و ضرورت احداث واحد تولیدی در این ارتباط و استفاده از این نوع تسهیلات بوجود می آید! در واقع اینها ماشینی هستند برای تبدیل منابع دولتی به منافع شخصی و بسیاری از کارخانه های بی نام و نشان در مناطق آزاد یا نقاط دور افتاده بر این سیاق بوجود آمده و اگر این تسهیلات و ارتباطات قطع شود چیزی به اسم کارخانه و تولید به کار نیست. با نگاهی واقع گرایانه به این نتایج ما نقض غرض کردیم به عنوان حمایت از تولید ریشه آن را ( مزیتهای طبیعی هر ناحیه اعم از مواد اولیه فراوان، نیروی کار ارزان قیمت و دسترسی به بازار مصرف) خشکاندیم و مزیت های جدیدی شامل تسهیلات بانکی، دریافت ارز با نرخ پایین و ارتباط و انتساب حکومتی را جایگزین آن ساختیم و با این روش تولید کنندگان خود را که سرمایه انسانی و اجتماعی ملت است در گیر مسائلی خارج از حیطه تولید کردیم و در این بازار بی حساب وکتاب هر روز شاهد تخریب کار آفرینان کشورمان هستیم. گروه عظام نمونه خوبی ازین قماش است.
بدست آوردن موقعیتهای طلایی با سوء استفاده از تسهیلات بانکی و ارتباطات حکومتی باعث از بین رفتن تعداد زیادی تولید کنندگان کوچک در زمینه قطعات خودرو بود. احداث کارخانه های متعدد بی ارتباط با مزیتهای طبیعی که در بالا اشاره شد و سیل واردات بی رویه در پشت نام تولید و جمع کردن کارگران و تکنسین ها در مجتمع های تولیدی بدون سیاست معقول مانند مزیت واقعی تولید و در آخر تلاش برای رهایی ازین کلاف سر درگم که منشاء آن یک اشتباه استراتژیک است کارنامه جناب ایروانی را به نوعی در هم ریخته که با خروارها سریش نمی توان گسست آنرا به هم چسباند. به نظر می رسد بهترست تمام این حمایتها را حذف کنید و تنها دست تولید کننده را از انواع قیود مجوز آزاد کنید و بی دلیل یک واحد صنعتی را مانند ایران خودرو با حمایت غیر معقول بزرگ نکنید تا مجبور باشید دائما بار سنگینش را بر دوش مردم بیاندازید.

محمد رضا لبانی مطلق

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا