اخبار

وطن یعنی گذشته، حال، فردا / تمام سهم یک ملت ز دنیا

از زمانی که به یاد دارم همیشه تنها راه خالی شدن ظرف احساساتم “کلمات” بوده اند. وقتی که زیادی خوشحال بودم، یا زیادی اندوهگین، زیادی عصبانی یا زیادی سرخورده، زیادی خشمگین یا زیادی عاشق، یا … زیادی از هر چه، فقط جایی پیدا می کردم و چیزی می نوشتم. گاهی خیلی کم پیش آمده، شاید کمتر از انگشتان یک دست که آنقدر مستاصل بوده باشم که نتوانم بنویسم. گاهی روزها بعد نوشته ام.

بعد از چند روز، امروز بهانه نوشتن را جوانی به دستم داد، در جاده ای رو به تهران در یکی از ایست های بازرسی خودروهای وانت و سنگین سرپوشیده، زیر ظل آفتاب. سرعت را که کم کردیم و بعد با علامت دست یک سرباز به راه افتادیم، از یک خودروی پلاک شخصی معمولی، پسر جوانی با کیسه ای پر از بستنی پیاده شد، بستنی هایی برای سربازان. سربازانی شاید شبیه یک روز در گذشته خودش.

خیلی از ما می دانستیم که این مقاومت بی منطق در برابر اصلاح و تغییر و این اصرار بی اندازه بر اشتباهات مکرر در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیت، بالاخره کار دست کشور خواهد داد. اما به گمانم کمتر کسی از ما پیش بینی چنین وضعیت و حفره های امنیتی را می کرد.

امروز انگار برای هر نقدی دیر و برای هر پیشنهادی زود است.

اما …  ما برای “ایران” بیش از هر زمان دیگری در کنار هم و در برابر تجاوز خارجی رژیم جنایتکار اسرائیل ایستاده ایم. هر یک به شیوه ای. برای عبور سلامت و قابل افتخار از این روزهای جنگی، برای تک تک شما، تک تک خودمان توان مناسب آرزو می کنم.

تبسم علیزادمنیر/ سردبیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا