اخبار

گفت و گوی بسپار با دکتر شهروز زرگریان، مدیرعامل شرکت شتابدهنده کارن: زیست بوم شتابدهی استارت آپ ها در ایران

بسپار/ ایران پلیمر شهروز زرگریان، مدیرعامل شتابدهنده ی کارن و دبیر انجمن صنفی مهندسیین پلیمر و شیمی ایران است. او تحصیلات خود را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر و در رشته ی مهندسی پلیمر در سال 81 آغاز و تحصیلات خود را در این دانشگاه تا مقطع پسادکتری ادامه داده وی پس از اتمام تحصیلات خود در سال 94 به مجموعه ی PEDEM پیوست و از آن سال تا کنون فعالیتش به عنوان مدیر توسعه ی تجاری این شرکت ادامه داشته است.

با او درباره ی پدیده ی جوان شتابدهنده ها در اکوسیستم استارت آپی کشور و چگونگی فعالیت این شرکت ها در راستای رونق بخشیدن به کسب و کار های نوین به گفت و گو نشستیم.

 

بسپار- کارن چگونه متولد شد؟

زرگریان: کارن با یک نگاه متفاوت نشات گرفته از خوش فکری به زیست بوم شتاب دهی استارتاپ ها وارد شد. هلدینگ پدم، 10 زیر مجموعه دارد که بیش از دو دهه است که در زمینه ی نفت و گاز و صنایع بالا دستی کشور مشغول به کارند. از طرف دیگر هلدینگ رایزکو که یکی از شرکت های شناخته شده در زمینه ی تولید قطعات پلاستیکی خودرو است به نوعی خواهرخوانده ی این شرکت محسوب می شود و ما در کنار خود فدراسیون صنعت نفت (که صدای بخش خصوصی است) و انجمن صنفی مهندسین پلیمر و شیمی را نیز داشتیم. در نتیجه ی فراهم بودن این زمینه ها ما از دوسال پیش وارد این عرصه شدیم تا نگاهی نو و متفاوت را نسبت به استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان داشته باشیم. از نظر ما یک شرکت نوپا باید با دیدگاه بین المللی و صادرات متولد شود و نبود چنین تفکری در یک شرکت نوپا به هیچ عنوان درست نیست. در حال حاضر نیز کارن با سه شرکت استارتاپی بین المللی از کشور بلژیک، هلند و روسیه در حال همکاری است که دو شرکت در زمینه ی بالا دستی نفت و دیگری در زمینه ی داده (Data mining و Data validation ) فعال هستند. بعد از تشکیل  چنین مجموعه ای ما به سراغ جوانانی رفتیم که قصد توسعه ی محصول خود را داشتند. در این زمینه باید توجه کنیم که شکل گیری یک تیم، تعهد و انسجام آن  و فروش محصول یک رویه ی متداول بوده اما از نظر ما ایده اهمیت زیادی ندارد و امر حائز اهمیت مهارت تک تک افراد و انسجام تیم است که از نظر ایده، شرکت های استارتاپی در دو سبد فناورانه و خدماتی قرار می گیرند. برای ما فناورانه بودن اهمیت زیادی دارد. استارتاپ های خدماتی مشکلی را از مردم حل می کنند اما نوع فناورانه باید بتواند با صنعت و شرکت های بزرگ تعامل داشته باشد. به عنوان مثال دیجی کالا، اسنپ، تپسی خدماتی هستند، اما ایده هایی که در زمینه ی داده و IOT و یا بلاکچین وارد می شوند، فناورانه هستند. در نتیجه ما همواره  برای شرکت استارتاپی یک مثلث با سه ضلع تیم متعهد، فناورانه و نگاه بین المللی تعریف می کنیم. استارتاپ ها معمولا” تا ساخت یک محصول، ارتقا و فروش پیش می روند و در این راستا نیز به امکاناتی از قبیل فضای استقرار افراد برای تولید و تجهیزات نیاز دارند اما  در این راه برای پیشرفت به یک راهنما یا منتور نیاز دارند. این فرد در واقع شرایط را برای تسهیل هر چه بیشتر پیشرفت یک شرکت استارتاپی فراهم می کند. این افراد به دو دسته ی صنعتی و متعارف تقسیم می شوند که وظایف مشخصی نیز دارند. منتور متعارف کارهای انگیزشی، تیم سازی و تجاری و مالی رو انجام می دهد اما در کشور در زمینه ی منتور صنعتی مشکلات زیادی داریم چر ا که این افراد باید تصویر بدون روتوش یک صنعت باشند و به استارتاپ ها ادبیات و نحوه ی تعامل با واحد های صنعتی را اموزش دهند وظیفه ی فراهم کردن همه ی این شرایط بر عهده ی شرکت های شتاب دهنده است که به عنوان حامی استارتاپ این فضا را مهیا می کند. در ده سال گذشته زیست بوم استارتاپی کشور بدنه ی منسجمی را پیدا کرده و در حال حاضر 100 شرکت شتاب دهنده مشغول به فعالیت هستند که 90 درصد این شرکت ها شتابدهنده ی متعارف بوده  و در انتها به استارتاپ ها کمک می کنند که سرمایه گذارانی را برای طرح های خود پیدا کنند. نوع دیگری از شتابدهنده ها شتابدهنده های شرکتی یا corporate accelerator   ها هستند که کارن یکی از این شتابدهنده هاست و دو تا سه مولفه را برای استارتاپ ها فراهم می کند: 1- از امکانات خود استفاده می کند تا استارتاپ ها وارد صنعت شوند.

به عنوان مثال شرکتی که سابقه ی زیادی در صنعت دارد و به ادبیات و ارتباطات آن تسلط دارد تجربیات و منتور های صنعتی خود را در اختیار استارتاپ ها قرار می دهد تا پایلوت خود را راه اندازی و و نوآوری صنعتی داشته باشند. همچنین شتابدهنده های شرکتی نگاه و ارتباطات بین المللی را برای این شرکت ها فراهم می کنند. در واقع ما در مرحله ی ارتباط با صنعت و فروش به شرکت های بزرگ به داد این شرکت ها می رسیم و تلاش می کنیم تا قراردادهای خوبی بین صنعت و استارتاپ منعقد بشود. در این راستا در مراحلی هم که به آن ها اشاره شد با مشکلات و چالش هایی مواجه هستیم. از جمله مشخص نبودن ارزش منتور ها. در واقع این که چه چیزی در برابر خدمات منتور باید در اختیار او قرار بگیرد، اعم از پول نقد، سهام یا درصد از میزان فروش، مشخص نیست و این که آیا اصلا ارزش این خدمات با موارد نام برده برابر است یا خیر. خلاء بزرگی در این زمینه در کشور وجود دارد و باید نهادی در این رابطه شکل بگیرد تا این افراد ارزش گزاری شوند. در چنین شرایطی امکان دارد افراد کارآمد رغبت خود را از دست بدهند و افرادی وارد این عرصه شوند که به دنبال خودنمایی هستند.

در اروپا و امریکا این افراد رتبه بندی مشخصی دارند و حقوق و مزایای آن ها مشخص است. در این جا باید شتابدهنده ها برای سامان دادن به این شرایط در کنار یکدیگر قرار بگیرند  و مدرسه منتورینگ ایجاد کنند و به افراد آموزش هایی داده شود و حتی از افراد با سابقه نیز که نمی توانند وارد این مدارس شوند آزمون هایی گرفته شود تا بتوانند با مدارکی که اخذ می کنند به راحتی به استارتاپ ها خدمات دهند. در چنین شرایطی موفقیت را تجربه خواهیم کرد.

این را هم فراموش نکنیم که میزان سرمایه ای که شتابدهنده ها در ابتدای کار به استارتاپ ها تخصیص می دهند، محدود است اما این سرمایه بعد از رشد شرکت ها بیشتر می شود تا تجهیزات خود را ارتقا دهند و در زمینه هایی مانند مارکتینگ فعالیت بیشتری داشته باشند. از طرف دیگر شتابدهنده ها به استارتاپ ها کمک می کنند تا حد امکان سرمایه ی منابع انسانی خود را پایین بیاورند تا بتوانند در زمینه های دیگر سرمایه گذاری کنند.

امر دیگر و البته حائز اهمیت در این حوزه وجود سرمایه گذار خطر پذیر یا همان  venture capital است. این سرمایه گذار می تواند یک نهاد یا تیمی از افراد برخاسته از نهاد دولت و یا بخش خصوصی باشد به عنوان مثال معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری  و صندوق نواوری و شکوفایی از سال 90 وارد این عرصه شدند. دکتر سورنا ستاری به این جمع بندی رسیدند که کمک های دولتی در قالب وام هایی است که نحوه ی مصرف آن ها مشخص نبوده  و پیگیری آن هم بسیار دشوار است. در نتیجه وام دادن به استارتاپ ها را خیانت اعلام کردند و تفکر بسیار خوبی در  معاونت علمی ریاست جمهوری شکل گرفت، کمک ها و تسهیلات دولتی به زیست بوم شتابدهنده ها اختصاص یافت و صندوق هایی با همراهی بخش خصوصی ایجاد شد. مدیریت نیز به بخش خصوصی واگذار شد. کار این صندوق ها و یا بهتر بگوییم فرا صندوق ها، سرمایه گذاری جسورانه است و اولین نتایج موفق این کار نیز طرح نوافرین اقای آذری جهرمی و ایران هوشمند بود که یک صندوق 100 میلیارد تومنی ایجاد و قسمت زیادی از آن هم به بخش خصوصی اختصاص داده شد. اما متاسفانه میزان سرمایه گذاری خطرپذیر توسط بخش خصوصی بسیار پایین است.

علت این امر هم همان فقدان ارزش گذاری است، اما این بار در ازای هزینه ها! این که بخش خصوصی در ازای سرمایه گذاری خود سهامی را دریافت می کند که ارزش آن به هیچ عنوان مشخص نیست چون نهادی در این رابطه پیش بینی نشده. این امر هم ناشی از بومی سازی نادرست این فرآیند است. ارزش گذاری ها در اغلب اوقات غیر واقعی و بعضا توهمی است، شاهد بوده ایم که ارزش گذاری، در حدود پنج برابر ارزش یک صنعت بزرگ ایران بوده و بخش خصوصی به هیچ عنوان این امر را نمی پذیرد. بهترین راه، انتظار برای عرضه ی یکی از شرکت های استارتاپی در بورس و فرا بورس است. این اتفاق تا چند سال دیگر خواهد افتاد و تا آن زمان نمی توان گفت که یک استارتاپ چقدر می ارزد.

به طور خلاصه برای حاصل شدن نتیجه باید چرخدنده های این زیست بوم با هم به حرکت درآیند تا امروز شتاب دهنده ها تلاش های زیادی انجام داده اند اما خروجی مطلوبی نداشته اند سرمایه گذاری انجام شده اما نتیجه نداشته استارتاپ های کمی وارد صنعت شده اند اما سخت کوشی و انسجام استارتاپ ها همواره ما را به آینده امیدوار کرده است. شرایط بهتری برای استارتاپ ها فراهم شده، برنامه ریزی و تصمیمات خوبی اتخاذ شده است. شتابدهنده ها در حال رشد هستند و می دانند که چطور در کنار استارتاپ ها قرار گیرند تا به آنها کمک کنند  و از طرف دیگر دولت نیز به این نتیجه رسیده است که استارتاپ ها و شتابدهنده ها توانایی برآورده کردن انتظارات را دارند. در نتیجه معاونت علمی ریاست جمهوری به عنوان بانی این امر عملکرد قابل قبولی داشته، وزارت خانه هایی مانند وزارت نفت به این نتیجه رسیده که استارتاپ ها و شرکت های دانش بنیان می توانند خیلی از چالش های صنعت را حل و فرصت های زیادی را ایجاد کنند. از نظر شرکت شتابدهنده ی کارن ما دریایی از استارتاپ داریم برای تمامی صنایع. این که بگوییم یک استارتاپ مختص یک صنعت است درست نیست.  باید دید که در یک صنعت چه سر فصل هایی وجود دارد  و متناسب با ان استارتاپ ها را ایجاد کنیم. به عنوان مثال می توان استارتاپ هایی در زمینه ی بهداشت و سلامت در صنعت پتروشیمی داشت همه ی این ها برای این صنعت قابل بهره برداری هستند به عنوان مثال هزاران نفر در عسلویه مشغول به کارند و سلامت این افراد باید در هر لحظه بررسی شود  نه تنها  در این موارد بلکه در زمینه ی هوشمند کردن قراردادها نیز می توان استارتاپ هایی را ایجاد کرد تا از فساد جلوگیری کنند. در نتیجه باید نگاه جدیدی وارد صنعت شود تا فرصت های نو خلق شوند.

 

بسپار- سابقه ی شتابدهنده ها در دنیا و ایران چقدر است؟

 

 

(ادامه دارد …)

 

متن کامل این مقاله را که در شماره   205 ماهنامه بسپار در نیمه آبان  منتشر شده است، بخوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های 02177523553 و 02177533158 داخلی 3 سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق فیدیبو قابل دسترسی است.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا