اخبار

یادداشت بابک همایونفال، مدیرعامل بازرگانی سحر به مناسبت دویستمین شماره ماهنامه بسپار: یک تیم پشت این مجله است!

بسپار/ایران پلیمر در طول شماره 100 تا 200 بسپار به روال سالهای قبل آن، سفارش دهندگان درج آگهی برای سیستم تمام خصوصی بسپار، تنها منبع مالی به شمار می آمدند و می آیند. برخی از آنها در طول این مدت نزدیک به 10 سال به طور پیوسته تبلیغات خود را در این رسانه درج کردند که جز سپاس برای آنها چیزی نداریم و از سوی خود و تمامی کسانی که این رسانه را می خوانند، قدردان آنها هستیم.

شرکت های هایتین ارس، بازرگانی سحر، نکوبهینه ماشین، ظهراب، آواشیمی، کیمیاران، کیمیافروز، رزین سازان، ایشکا، پارسان پلیمر، رزینفام، مبدل حرارتی نسیم، پویشیار، خلا آفرین پارس، ماشین سازی پولاد از جمله آنها بودند. ضمن اینکه شرکت های آواپلیمر، ایران دیبا، لونافام، فلات، الوان و تهران اورانوس با درج آگهی های ویژه در سالهای اخیر حمایت خود را از این گروه رسانه ای نشان دادند. گفت و گو با بسیاری از دوستان به دلیل همزمانی حضور در نمایشگاه ChinaPlas ممکن نشد.

 

بابک همایونفال، مدیرعامل شرکت بازرگانی سحر

 در اوایل با نشریه صنایع پلاستیک کار می کردم و بعد از آن متوجه شدم گروهی از دانش آموختگان پلی تکنیک از جمله خانم علیزادمنیر نشریه جدیدی را تاسیس کرده اند و از این طریق با بسپار آشنا شدم. (بسپار- خود پلی تکنیکی هستند.)

در اولین برخورد در خصوص سفارش آگهی ها، این گله را مطرح کردم که فرمت و قاب بندی تمامی صفحات بسیار شبیه نشریات دیگر است و پیشنهاد کردم دریچه و دیدگاه جدیدی در مجله باز شود و به توافق هم رسیدیم و تا امروز این همکاری ادامه پیدا کرده است.

تیم نشریه بسپار جوان و پویا بودند و البته هیچ فردی از اشکال مبرا نیست و زمانی که به نفرات بسپار  ایرادی را می گفتم و حداقل اگر نمی توانستند با شرایط و امکانات خود تغییر دهند ولی حاضر بودند که  به حرف گوش بدهند و اینکه توانایی پذیرفتن اشکالات خود را داشتند، به نظرم بسیار باارزش بود. برای همین دوستی با آنها را ادامه دادم و کلا از تیمهای جوان حمایت می کنم چون زمان جوانی خودم، از من حمایت شد و کسانی بودند که دست مرا گرفتند.

حتما در این همکاری، بحث حمایت فرهنگی و رسانه ای را هم دنبال می کردم و خانم علیزادمنیر هم در جریان هستند و در این خصوص با هم همکاری و تماس هم داشته ایم و سعی کردیم در مواردی فرهنگسازی هایی هم بکنیم و در میزگردهایی هم که شرکت می کردم دیدگاه های خود را مطرح می کردم مثلا بحث دانش آموخته های مهندسی پلیمر خروجی دانشگاه امیرکبیر یا دانشگاه های مرتبط  و نقاط ضعف آنها و اینکه چه می توانیم بکنیم که آنها را ارتقا دهیم.

ناخوشایندی خاصی از بسپار و بچه ها ندیدم و همیشه ارتباط خوبی داشته ایم جز چند مورد که حسابداران جدید پا روی گلوی ما گذاشتند در خصوص هزینه تبلیغات و غیر از این موضوع دیگری نبوده است. (بسپار- شکلک شرمندگی)

به محض اینکه بسپار می آید اولین کاری که می کنم صفحات تبلیغات همکاران و شرکت ها را چک می کنم که ببینم چه ورودی و خروجی هایی به سیستم اضافه شده و بعد مقاله ها را مطالعه می کنم. البته بعضی از مقاله ها در زمینه فکری من نیستند و بازخوردی برای من ندارند ولی بعضی دیگر را با دقت نگاه می کنم. البته نشریات خیلی مواقع خود را در سمت راستی آزمایی بعضی از مسائل و مستندات قرار نمی دهند و اشخاص با این تریبون ها حرف هایی را می زنند که زمین را به آسمان می دوزند و اتفاقا برای من جالب هست.

فکر می کنم نشریات ما در بحث راستی آزمایی ها و طبقه بندی کردن مطالب خصوصا نوآوری ها و پیشرفت ها در شاخه های مختلف هنوز چای کار دارند. البته با این گرفتاریها و نابسامانی هایی که در کشور هست برنامه ریزی استراتژیک سخت شده ولی نشدنی هم نیست. نکته انتقادی دیگرم به بسپار این است که بتوانند بستر دسترسی به مشتریان بالقوه و جدید را برای صاحبان آگهی فراهم کنند. اگر قرار باشد فقط در خانواده موجود مجله بگردد، طبیعی است که ایده آل نیست.

اینکه نرخ آگهی ها گران است یا ارزان … باید منصفانه نگاه کرد. به هر حال مجله ای که هر ماه منتشر می شود، یک سازوکار دفتری دارد و یک تیم پشت آن است. اینها هزینه بر است و من در مقامی نیستم که آن را تحلیل کنم.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا