همه چیزهایی که لازم است در مورد دانش بنیان ها و استارت آپ ها بدانیم …

بسپار / ایران پلیمر شرکتهای دانش بنیان، شرکتهایی هستند که عنصر علم و دانش، بخش جداییناپذیر آنها محسوب میشود. به بیان دیگر، برخلاف بسیاری از شرکتهای تجاری، شرکتهای دانش بنیان میتوانند هیچگونه مال قابل لمس و مادی نظیر زمین، ماشین آلات و دستگاهها و تجهیزات تولید نداشته باشند و صرفاً با ترکیب دانش، فناوری و تخصصهای علمی و پژوهشی، فعالیت کنند. ماهیت علمی و دانش محور این شرکتها موجب شده است که قشر دانشگاهی و پژوهشگر، مانند اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی، نقش بسیار مهمی در آنها ایفا کنند.
مطابق ماده ۱ قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات، مصوب سال ۱۳۸۹، شرکتها و موسسات دانش بنیان، شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود.
این شرکتها به نوعی در نقش واسطه میان ایدههای تجاری و تولید و ارتقای فناوری هستند. یعنی در این گونه شرکتها، ایدههای نو و قابل پیادهسازی علمی توسط پژوهشگران و قشر علمی و دانشگاهی، در مسیر تبدیل به فناوریهای کاربردی و سطح بالا به کار گرفته میشوند. به دلیل آنکه ذکر شد داراییهای این شرکتها از نوع معنوی، فکری و غیرملموس هستند، همواره از بزرگترین دغدغههای این شرکتها، حفاظت از داراییهای فکری خود و حفظ حقوق مالکیت معنوی است که این امر ضرورت کار دقیق کارشناسی و حقوقی در حوزه مالکیت فکری را ایجاب میکند.
واضح است که شرکتهای دانش بنیان به مانند سایر شرکتها، دغدغههای مالی، تجاری و هدف ثروتآفرینی هم دارند، اما شرکتهای دانش بنیان تلاش میکنند تا از طریق توسعه علمی پژوهشی و ارتقای فناوریهای پیچیده و کارآمد تولید ثروت کنند که این موضوع، تفاوت اصلی آنها با سایر شرکتهای تجاری است. به طور مثال این شرکتها به هدف تجاری سازی و سودآوری برای واحدهای علمی و پژوهشی مثل دانشگاهها تشکیل شده و فعالیتهای علمی و فنی انجام میدهند تا با تجاریسازی نتایج تحقیقات و ایدههای خود، هم این واحدهای علمی و کارکنان آنها از لحاظ مالی بهره-مند شوند و هم بتوانند خدمات کارآمدی در حوزههای مختلف از طریق ساخت و تولید اختراعات و خدمات نوآورانه برای جامعه به همراه داشته باشند.
حیطه عملکرد شرکتهای دانش بنیان به طور کلی میتواند شامل انجام تحقیقات علمی و کاربردی، ارائه خدمات تخصصی و مشاورهای در حوزههای فنی و تخصصی، تولید محصولات با فناوری نوین و سطح بالا (توسعه فناوری)، ایفای نقش نظارتی بر تحقیقات پژوهشی، اجرایی و مشاورهای باشد.
عمده حوزههای تخصصی فعالیت این شرکتها عبارت هستند از فناوریهای زیستی در حوزه پزشکی و پژوهشهای زیست محیطی، غذایی، کشاورزی و دامی، بهرهمندی از فناوریهای نانو و تولید محصولات کاربردی بر پایه این فناوری، حوزه مواد پیشرفته پلیمر، فعالیتهای مربوط به مخابرات، برق قدرت و سختافزارهای رایانهای، حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و تولید نرمافزارهای رایانهای کاربردی، تجهیزات پیشرفته نفت و گاز و پالایش، پژوهش در حیطه انرژیهای نوین و تجدیدپذیر (مانند انرژی هستهای یا انرژی خورشیدی)، تولید داروهای پیشرفته، وسایل و ملزومات پزشکی و ساخت فناوریهای پیشرفته هوافضایی مانند تولید پهپادها و ماهوارهها.
برای آنکه عنوان دانش بنیان بر محصولات این شرکتها قرار بگیرد، شاخصهایی به موجب قانون وجود دارد که بایستی توسط شرکتهای متقاضی رعایت شوند. مانند آنکه کالاها و خدمات تولید شده به وسیله این گونه شرکتها باید از سطح علمی و فناوری بالا برخوردار باشند و در واقع باید دارای پیچیدگی فنی و تخصصی و فناوریهای برتر باشد که این امر نیازمند تحقیقات گسترده علمی و تخصصگرایی زیادی است. همچنین وجود نمونههایی از محصولات موردنظر و طرح توجیهی توسعهای، در حد آزمایشگاهی برای تایید یک شرکت دانش بنیان لازم است.
این شرکتها از طریق دو مبنا قابل دستهبندی هستند. دستهبندی اول میتواند بر اساس مزایای تعلق گرفته به این شرکتها باشد که بر این مبنا، شرکتهای دانش بنیان به چهار دسته تقسیم میشوند:
1. شرکتهای دانش بنیان نوپا نوع یک: شرکتهایی هستند که فاقد اظهارنامه مالیاتی (کارنامه مالی یک سال کاری شرکت که جهت محاسبه مالیات به سازمان امور مالیاتی ارائه میشود) بوده و یا درآمدی نداشته باشند. این شرکتها باید لااقل تا حد مرحله تولید محصولاتی با سطح فناوری بسیار بالا بر اساس طرح توسعهای و تحقیقاتی خود رسیده باشند تا مشمول فهرست کالا و خدمات دانش بنیان سطح یک شوند.
2. شرکتهای دانش بنیان نوپا نوع دو: مانند مورد قبل این شرکتها هم غالباً فاقد اظهارنامه مالیاتی بوده و یا اصلاً درآمدی نداشته اند. تفاوت این شرکتها با دسته قبل در سطح فناوری محصولات آنهاست که بایستی دارای فناوری نسبتاً بالا باشند تا مشمول فهرست کالا و خدمات دانش بنیان سطح دو شوند
۳. شرکتهای دانش بنیان تولیدی نوع یک: شرکتهایی هستند که بیش از ۵۰ درصد درآمدشان در آخرین اظهار نامه مالیاتی، از محصولات دانش بنیان تولیدی توسط خودشان باشد. همچنین سطح فناوری مورد نیاز در محصولات این شرکتها باید بسیار بالا باشد تا تحت فهرست کالا و خدمات دانش بنیان سطح یک قرار بگیرند.
4. شرکتهای دانش بنیان تولیدی نوع دو (صنعتی): شرکتهایی که محصولاتشان به مرحله تولید رسیده و این محصولات علاوه بر داشتن طراحی مبتنی بر تحقیق و پژوهش، باید از سطح فناوری نسبتاً بالا برخوردار بوده تا مشمول فهرست کالا و خدمات دانش بنیان سطح دو گردد و یا شرکتهایی باشند که محصولاتشان به مرحله تولید رسیده و یا حداقل در حد نمونه آزمایشگاهی ساخته شده باشد و محصولاتشان از سطح فناوری بسیار بالا برخوردار تا مشمول فهرست کالا و خدمات دانش بنیان سطح یک باشند.
دستهبندی دوم شرکتهای دانش بنیان بر مبنای نوع فعالیت آنها صورت میگیرد که بر این اساس هم به چهار دسته کلی تقسیم میشوند:
1.دانش بنیان تجاری سازی: این شرکتها با خدمات خود، باعث سهولت در مسیر فعالیت و تولید و رونق کسب و کار شرکتهای دانش بنیان میشوند، چرا که موضوع تجاری سازی و فروش محصولات دانش بنیان برای شرکتهای دانش بنیان بسیار اهمیت دارد.
۲. دانش بنیان فرآیندی و خدماتی: شرکتهایی که با استفاده از تجهیزات و فرایندهایی که مشمول شرایط آیین نامه ارزیابی و تشخیص شرکتهای دانش بنیان هستند، اما محصولات غیر دانش بنیان تولید میکنند میتوانند در این دسته قرار بگیرند.
3. دانش بنیان نرم و هویت ساز: این نوع شرکتها که دستهبندی جدیدتری به حساب میآیند، در حوزههای کسب و کار خلاق و فرهنگی مشغول به فعالیت هستند و محصولات تولیدی آنها باید از سطح فناوری بالا برخوردار باشد.
۴. دانش بنیان حوزه EPC: شرکتهایی هستند که درآمدشان از پروژههای EPC است. این اصطلاح که مخفف Engineering،Procurement،Construction است، به معنای پروژههای مهندسی، تدارکات و اجرا است که بایستی حداقل 10 درصد این پروژهها شامل معیارهای دانش بنیان باشند.
در کنار مزایای مهم شرکتهای دانش بنیان، حمایتهایی هم از این شرکتها بر چند اساس صورت میگیرند.
۱. برخی حمایتها بر اساس قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوریها و اختراعات صورت میگیرد که شامل تسهیلات مالی صندوق نوآوری شکوفایی (اعطای وامهای کم بهره یا بدون بهره)، معافیتهای گمرکی، معافیتهای مالیاتی، دریافت جواز تاسیس و پروانه بهره برداری، تسهیل شرایط حضور این شرکتها در مناقصات، حمایت از ساخت داخلی کالاهای دانش بنیان و خدمات بیمهای برای کاهش خطرپذیری محصولات در کلیه مراحل تولید تا فروش است. همچنین معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری که مسئول رشد و توسعه حوزه دانش بنیان است، به منظور آموزش و توانمندسازی مدیران و کارآفرینان، دورههای آموزشی و مشاورهای برای توسعه کسب و کار این شرکتها با تخفیفهای ویژه در نظر میگیرد.
۲. دسته دیگر حمایتهایی هستند که سایر دستگاهها از شرکتهای دانش بنیان به عمل میآورند. مانند تسهیلات نظام وظیفه و کسری خدمت سربازی افراد فعال در این شرکتها، امکان ارتقای مرتبه اعضای هیئت علمی، حمایتهای صدا و سیما در جهت پخش آگهیهای تشویقی، حمایت سازمان بورس از ورود این شرکتهابه بازار بورس، بستههای حمایتی حوزه بیمه و حوزه سلامت، تخفیفات خدمات آزمایشگاهی، ثبت علامت تجاری و حمایت از ثبت پتنت (ثبت حق اختراع)، اخذ استانداردها و مجوزهای بینالمللی و بعضی حمایتهای خاص دیگر بر اساس برنامه جامع توسعه کسب و کار دانش بنیان.
در مجموع دولت به طور خاص بر اساس قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و همچنین سایر دستگاههای مرتبط سعی دارند با اعمال حمایتهای مادی و معنوی، تشکیل و توسعه این شرکتها را در حدود اختیارات و و امکانات خود ترویج کنند.
در ابتدا لازم است بدانیم که یک شرکت دانش بنیان به لحاظ ماهیت خود، تفاوتی با سایر شرکتهای تجاری ندارد. یعنی در فرایند تاسیس و تشکیل این شرکتها، تا حد زیادی بایستی مانند تشکیل سایر شرکتهای تجاری عمل شود. در نتیجه پس از آنکه یک واحد دانشگاهی یا پژوهشی به صلاحدید اعضای هیئت علمی خود، امکان ایجاد یک شرکت دانش بنیان را تصویب کرد، مرحله ثبت شرکتهای دانش بنیان باید در اداره ثبت شرکت های سازمان ثبت اسناد و املاک کشور انجام پذیرد. در واقع برای تاسیس شرکت دانش بنیان، فرایند معمول و عادی ثبت شرکت باید دنبال شود سپس برای تبدیل شرکت به یک شرکت دانش بنیان اقدامات خاصی انجام پذیرد.
استارتآپها
ترویج مفهوم استارت آپ خیلی قدیمی نیست و شاید تنها یک یا دو دهه از استفاده از این لفظ در ایران و سایر نقاط جهان میگذرد، اما متاسفانه به دلیل جذابیت یا به هر حال رقابتهای ناسالم، شاهد استفاده پرتکرار از این عنوان برای مشاغل مختلف هستیم. استفاده از این عنوان برای کسبوکارهای مختلف هیچ اعتباری به آنها نبخشیده است و این تلاش و کوشش گروه عضو در این تیم است که میتواند باعث موفقیت آنها شود.
به طور کلی، استارت آپ به پروژههایی گفته میشود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول میانجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم میشود. در واقع، استارت آپ تمامی مسیر از صفر تا صد را طی میکند و تمامی مراحل را به صورت آزمون و خطا و یا یادگیری اصول و مبانی پایه آن انجام میدهد. حال ممکن است شروع مفهوم استارت آپ به صورت یک کار علمی خیلی پیچیده مانند یک اختراع سخت در حوزه نرم افزاری باشد، یا یک گروه بازاری تصمیم به تغییر در یک محصول خیلی ساده بگیرند و زمینه ورود آن به بازار به عنوان یک محصول جدید را فراهم کنند.
پس لازم است که دوباره تکرار کنیم، ایدههای موفق استارت آپی یا استارت آپ های موفق جهانی و استارت آپ های موفق ایرانی لزوماً بر روی کارهای علمی پیچیده کار نمیکنند؛ بلکه در تولید یک محصول و در فروش آن به مشتری، موفقتر از سایرین هستند.
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود 1911 میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال 1997 مطرح شد و در سال 1998 آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسبوکار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارت آپ برای آن استفاده میکنند؟ باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکتها باعث میشود که این برچسب را بر روی کسبوکار خود بچسبانند.
اگر ما راه اندازی استارت آپ را به عنوان شروع یک کسبوکار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت میگیرد که همه انسانها به دنبال چالشهای جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه میکند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب میکنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر میگیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارت آپ است. بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک میکند و در تصور خود به این نتیجه میرسد که محصول مورد نظر باعث دیده شدن و حتی برند شدن آن میشود، سعی میکند که به شکلهای مختلفی این کار را مطرح کند.
سوالی که اینجا مطرح است این است که چرا درصد شکست استارت آپ ها نسبت به درصد موفقیت آنها بیشتر است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید به سراغ همان جنبه روانی ذکر شده در بند قبلی برویم. فرض میگیریم که شما از یک فروشگاه اینترنتی خارجی دیدن کردهاید و میبینید که تعداد مشتریان و آمار فروش آنها بسیار بالاست (شاید بهتر بود که اسم یک فروشگاه را میآوردیم، اما به این شکل مناسبتر است). احتمالاً شما نیز فکر میکنید که:
• با یک هزینه 4 تا 10 میلیونی میتوانید یک فروشگاه اختصاصی اینترنتی طراحی کنید،
• مطالب خود را در آن بارگذاری کنید،
• بر روی بحث بهینه سازی محتوایی و گرافیکی آن کار کنید،
• تبلیغات گوگل و کار با ابزارهایی مانند گوگل ادوردز را یاد میگیرید،
• بر روی مشتریان و مخاطبان خود کار میکنید،
• چند نفر پرسنل یا همکار برای کار خود استخدام میکنید،
• و در نهایت به مرور زمان فروش خود را افزایش میدهید.
به جرات میتوان ادعا کرد که تمامی کسبوکارهای اینترنتی فقط همین مراحل را طی میکنند و شاید چند کار اضافی و خیلی جزئی در آنها تفاوت ایجاد کند. اما بزرگترین موضوعی که باعث تفاوت یک استارت آپ موفق با یک استارت آپ شکست خورده میشود، تلاش، کوشش، دانش و استمرار اعضای تیم است. طی کردن یک مسیر برای تجاری کردن یک محصول آسان نیست و مطمئن باشید که بیشتر استارت آپ هایی که در این مسیر شکست میخورند، صرفاً به خاطر نداشتن تلاش کافی و خستگی در بین راه است.
در کسبوکار سنتی معمولاً سرمایه یک کار جدید تأمین میشود و بلافاصله مراحل فروش آن نیز آغاز میشود. به عنوان مثال، اگر شما یک کفش جدید را تولید کنید، برای آن بازاریابی انجام دهید، مشتریان خود را توسعه دهید و به کسبوکار خود رونق ببخشید، شما مفهوم استارت آپ را به شکلی دقیق اجرا کردهاید. اما اگر یک مغازه اجاره کنید و کفش مربوط به برندهای مختلف را در آن قرار دهید و بفروشید، از یک سبک سنتی استفاده کردهاید.
نکته مهمی که درمورد استارت آپها وجود دارد این است که پیشرفت آنها بر مبنای اصول علمی انجام میگیرد و حتی تبلیغات و فروش آنها نیز با توجه به مبانی علمی روز دنیا صورت میگیرد. پس وقتی هدف شما راه اندازی یک استارت آپ است، باید یک دانش جدید را فرا بگیرید و به مرور زمان آن را توسعه دهید. این در حالی است که در کسبوکار سنتی، میتوانید تمامی مراحل کار را از پدر یا از استاد خود یاد بگیرید و بلافاصله وارد بازار کار شوید.
(ادامه دارد …)
متن کامل این مقاله را در شماره ۲۱۴ ماهنامه بسپار که در نیمه امرداد منتشر شده است بخوانید.
در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق فیدیبو قابل دسترسی است.