مقالات

آموزش یک دانش آموخته مهندسی رنگ چقدر متناسب با نیازهای صنعت است؟

آموزش یک دانش ­آموخته مهندسی رنگ چقدر متناسب نیازهای صنعت است؟

 

طی مدت دو هفته با یک جامعه آماری محدود، اما فعال در صنعت رنگ و رزین در بخش­های مواد اولیه، ماشین­ آلات و تجهیزات و همچنین تولیدکنندگان محصولات که به عنوان نمونه انتخاب شده بودند تماس گرفته شد و در خصوص حضور مهندسین رنگ در واحدهای یاد شده اطلاعاتی به دست آمد. این آمار نشان داد که در مجموع 39 درصد مجموعه ­های در حال کار در حوزه صنعت رنگ و رزین دست کم یک مهندس پلیمر را به خدمت گرفته ­اند. از این میزان 34 درصد آن­ها در شاخه بازرگانی و 66 درصد در شاخه­های فنی و مهندسی به کار مشغول هستند.

حضور دانش ­آموختگان مهندسی رنگ در میان واحدهای فعال در بخش محصولات بیشترین فراوانی را با 42 درصد داشت. 41 درصد واحدهای فعال در بخش مواد اولیه نیز دارای همکار یا همکاران مهندس رنگ بودند. اما در بخش ماشین ­آلات و تجهیزات هیچیک از شرکت­های جامعه آماری مهندس رنگ نداشتند.

شایان ذکر است که 19 درصد واحدهای یاد شده دارای تعداد کل کارکنان بالای 50 نفر بودند و مابقی زیر این تعداد همکار داشتند.

از بخش­های آموزش مهندس رنگ در کشور و تنی چند از صاحبان صنعت رنگ و رزین دعوت کردیم تا در نشستی به بررسی نزدیکی و تناسب سیلابس­های درسی دانشجویان با نیازهای واقعی بازار کار آتی بپردازیم.

نشست با خلف وعده برخی دوستان و با حضور افراد زیر برگزار شد:

مهندس حمید رقمی، مشاور ارشد صنعت رنگ و رزین

دکتر محمد مهدویان، معاون تحصیلات تکمیلی موسسه پژوهشی علوم و فناوری رنگ

مهندس تیمان کامران، مدیریت واحد R&D شرکت رزینفام

دکتر شهلا پازوکی فرد، عضو هیات علمی پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران

دکتر سعید رستگار، مدرس دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مدیرعامل شرکت رادسیس پوشش

دکتر مرتضی ابراهیمی، عضو هیات علمی و معاونت پژوهشی دانشکده مهندسی پلیمر و رنگ دانشگاه امیرکبیر

 

بسپار- قصد داریم در مورد آموزش مهندسان پلیمر گرایش رنگ صحبت و در مورد میزان تناسب آموزش در دانشگاه­ها و پژوهشگاه­ها با نیاز صنعت رنگ بحث کنیم.

پیش از این جلسه طی یک تحقیق میدانی با شرکت­های این صنعت اعم از تولیدکنندگان مواد اولیه و محصول، تولیدکنندگان ماشین­ آلات و تجهیزات و شرکت­های بازرگانی این حوزه تماس گرفته شد تا آماری از حضور مهندسان رنگ در صنعت را تهیه کنیم.

شما فکر می­کنید چند درصد از واحدهای صنعت رنگ، مهندس رنگ دارند؟

رقمی: 5 درصد.

 

کامران: در مورد جامعه آماری البته نیاز به بحث است چون نمی­دانم در مورد کدام بخش از صنف صحبت می­کنیم. اگر شرکت­های غیر رسمی را در نظر نگیریم، فکر می­کنم 70 تا 80 درصد شرکت­های رسمی مهندس رنگ دارند.

 

مهدویان: 40 درصد.

 

پازوکی: 4 درصد.

 

بسپار- تا این لحظه این آمار 39 درصد بوده است. باید در نظر گرفت هر ساله تعداد زیادی مهندس رنگ فارغ­التحصیل می­شوند اما متاسفانه همگی جذب صنعت رنگ نمی­شوند. به نظر می­رسد برخی از واحدهای صنعتی احساس نیاز به حضور مهندس رنگ در واحدهای خود ندارند.

رقمی: جایی خوانده­ام که تا کنون 700 مهندس رنگ و پلیمر از امیرکبیر فارغ­التحصیل شده­اند و اگر تمام این افراد جذب صنعت رنگ می­شدند، شرایط این صنعت متفاوت از امروز بود. این تعداد فارغ­التحصیل واقعا وجود دارد؟

 

بسپار- قطعا بیش از این است. 23 دوره و با احتساب اینکه هر دوره حدود 100 نفر مهندس پلیمر و رنگ (در هر دو گرایش) از امیرکبیر فارغ­التحصیل شده­اند، به عدد حدود دو هزار نفر دانش­آموخته می­رسیم.

 

ابراهیمی: سال تاسیس گروه رنگ به 1362 برمی­گردد. بنابراین تا حال حاضر حدود 800 دانش آموخته با گرایش رنگ تربیت شده است.

اینکه حضور آن ها در صنعت نمایان هست یا خیر به دلایل متفاوت بر­می­گردد. در صنایع بزرگ و معتبر این حضور بیشتر است و در سایر صنایع کمرنگ­تر. دلیل مهم دیگر، به­ويژه در سال های اخیر، تمایل دانش­آموختگان مقطع کارشناسی به ادامه تحصیل است. عامل دیگر ترکیب جنسیتی دانشجویان در این رشته است. طی دهه گذشته همواره بیش از 60 درصد دانشجویان ورودی خانم بوده­اند که معمولا تمایل چندانی جهت کار در کارخانه های صنعتی دور از شهر را ندارند. البته همانگونه که گفته شد علاوه­ بر موارد مهم یاد شده، سایر عوامل اقتصادی و فرهنگی دیگر نیز در این زمینه موثر هستند.

 

بسپار-با این پیش زمینه آیا وضعیت آموزش را در مراکز آموزشی و پژوهشی منطقی و متناسب با نیازهای صنع رنگ می­دانید؟

پازوکی: تنها بحث آموزش بر عدم جذب همه دانش­آموختگان در صنعت موثر نیست، بلکه عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند مانند مهاجرت دانش ­آموختگان پس از فارغ­ التحصيلي، شناخت ناكافي فارغ ­التحصيلان از صنعت و … البته فكر مي­كنم كه مهاجرت بسیار نقش پر رنگی داشته باشد.

در زمينه­ هايي مانند رنگ­های ترافیکی كه در حال حاضر زمينه اصلي فعاليت بنده است، حضور يك مهندس رنگ در كارخانه ­ها، سازمان­ها و يا شركت­هاي پيمانكاري مرتبط با اين حوزه كاملاً الزامي است. حال آنكه علي رغم اين الزام در برخي از آن­ها هنوز يك مهندس رنگ وجود ندارد كه چندان موفق نيستند و بالعكس شركت هايي كه مهندس رنگ دارند موفق ­ترند.

 

بسپار- آیا اصولا مهندسین رنگ گران هستند و حقوق آنها با سایر کارشناسان تفاوت و اختلاف زیادی دارد که بتواند در امر اشتغال آنها موثر باشد؟

پازوکی: نه. سیاست­های داخلی برخی از شرکت­ها استخدام مهندس شیمی است. كليه رنگ­هاي ترافيكي اجرا شده در تهران كه كارفرماي آنها سازمان حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران است، مي­بایست قبل از اجرا تأییدیه پژوهشگاه پلیمر را داشته باشند. به همين دليل ما با پیمانکاران زيادي ارتباط داریم و این ضعف را در برخی از آن­ها می­بینیم. شرکت­هایی که مهندس رنگ دارند به لحاظ علمي همزبان­تر بوده و همکاری بيشتري دارند. بنابراین باید همه شرکت­های صنعت رنگ، مهندس رنگ داشته باشند.

 

بسپار- این رشته هرچند مثل مهندسی برق قدمت زیادی ندارد اما حدود 32 سال است که ایجاد شده و باید احساس نیاز به این رشته در صنعت احساس شده باشد. اما احساس می­کنم این احساس ایجاد نشده است.

کامران: من با دید صنعتی به این موضوع نگاه می­کنم و برخلاف سایر اصنافی که با آن­ها در ارتباطم، حوزه رنگ بیسواد نیست. از این آمار شوکه شدم و انتظار داشتم میزان جذب دانش ­آموختگان پلیمر و رنگ بیشتر باشد. البته 39 درصد هم عدد کوچکی نیست، با توجه به اینکه در بسیاری از صنوف هیچ کارشناس جدی­ و مرتبطی وجود ندارد. بسیاری از شرکت­های معتبر فعال در صنعت رنگ نوعا قدیمی هستند که پیش از شکل­گیری رشته رنگ تاسیس شده ­اند و بنابراین نیاز به استخدام نیروی فعال دارای دانش فنی را به طرق دیگر تامین کرده ­اند. مثلا از کارشناسان شیمی کاربردی بهره برده­اند و به آن­ها آموزش داده و آن­ها را به کار گرفته ­اند. در واقع خیلی شرکت­ها از مهندسان رنگ استفاده نکرده­اند اما بی­دانش نیستند. در جایی که یکی از دانش ­آموختگان مهندس رنگ توانسته باشد به خوبی توانایی­ها و وجه تمایز خود را با یک کارشناس رشته مهندس شیمی نشان دهد، ورق برمی­گردد. در مورد شرکت رزینفام که خود در آن فعالم مثال می­زنم. من از 81 در رزینفام هستند. تمام این سال­ها 17 مهندس رنگ شامل من، در رزینفام با نسبت 60/40 از دختران/پسران کار کرده ­اند. اکنون نیز 7 نفر مهندس پلیمر یا رنگ داریم. توانایی جذب این مهندسان توسط شرکت­ها و برگزاری دوره­ های آموزشی برای آنان تا بتوانند در جای خود قرار بگیرند اهمیت دارد.

متاسفانه تقریبا از هیچ بخشی از آنچه در دانشگاه خوانده ­ایم، نمی­توانیم استفاده کاربردی کنیم. خود من به عنوان یک مهندس رنگ، ابتدای اشتغال شوکه شدم. آنچه در دانشگاه با موضوعات مرتبط به آموخته­اند اصلا در عمل نمی­توان از بخش بزرگی از آن­ها استفاده کرد. من به بخش آموزش مراکز آموزشی نقد جدی دارم. باید به کیفیت آموزش در رشته رنگ نگاهی دوباره انداخت.

 

مهدویان: آموزش ترکیبی از استاد، دانشجو و مفاهیمی است که باید منتقل شود. سیلابس دارای قسمت­های نظری و کاربردی است. قسمت نظری شاید چندان مرتبط با نیاز صنعت نباشد اما بحث کاربردی را نیز پوشش می­دهد. تسلط و تخصص کامل به تمام بخش­های سیلابس استاد نیز مطرح است. علاقه شاگردان به حرکت در یک جهت خاص و سرمایه­گذاری روی دروس خاصی را نیز باید در نظر گرفت. در واقع هر کسی از دید خود به بحث آموزش نگاه می­کند.

مفاهیم نظری، تکنیک­ها، فرایندها، فرمول­ها و بازرسی آموزش را تشکیل می­دهند. همه این موارد توسط مراکز دانشگاهی پوشش داده نمی­شوند. در هیچ مرکز آموزشی و پژوهشی­ای فرمولاسیون را نمی ­آموزند چون به نوعی دانش فنی محسوب می­شود. همچنین بازرسی رنگ در هیچ قسمتی توضیح داده نمی­شود مگر اینکه در آزمایشگاه تا حدی به عنوان کنترل کیفی به آن اشاره شود. البته اگر دانش ­آموخته­ای بخواهد در صنعت پتروشیمی یا گاز بازرس رنگ باشد، آزمون­های کنترل کیفیتی که در آزمایشگاه آموخته عملا چندان کارایی ندارند. بنابراین گمان می­کنم در این زمینه قدری سیلابس به بازنگری نیاز دارد.

 

رقمی: تقریبا با این نظرات مخالفم. من براساس تجربیات خودم صحبت می­کنم. در خارج از کشور در رشته مهندسی شیمی/شیمی تحصیل کرده ­ام. بلافاصله پس از بازگشت به ایران مشغول به کار شدم. دو سال در یک شرکت نوشابه­ سازی (زمزم) بودم و سپس وارد یک شرکت رنگسازی معتبر شدم. در آن زمان 17 مهندس و دکتر ایرانی و خارجی در شرکت مشغول بودند. من رنگ بلد نبودم اما شیمی من بسیار عالی بود و با نمرات خوب از آلمان فارغ ­التحصیل شده بودم. طی شش ماه تا یکسال من به بخش فنی این شرکت مسلط شدم. البته شب و روز کار می­کردم چون در ذات من کوتاه آمدن نیست. با شیمی توانستم رنگ را به نسبه خوب یاد بگیرم و اکنون از صاحب­نظران رنگ هستم. در سال­های بعد در شرکت­های بزرگ و کوچک بسیاری کار کردم. در شرکت­هایی که نقش داشتم، برای استخدام هیچگاه ننوشتم دانش­آموخته پلیمر و رنگ بلکه می­نوشتم دانش ­آموخته شیمی و رشته ­های مرتبط. تجربه به من ثابت کرد افرادی که درک شیمیایی بهتری داشتند، طی همکاری با من راحت­تر تربیت و موفق­تر شدند. مزیت دانش ­آموختگان امیرکبیر هوشی است که موجب شده کنکور قبول شوند نه درس رنگی که آموخته ­اند.

 

بسپار-یعنی شما کلا فلسفه رشته مهندسی رنگ را قبول ندارید؟

رقمی: نه اینکه فلسفه رشته رنگ را قبول نداشته باشم بلکه معتقدم این رشته می­توانست خیلی بهتر از این باشد. همیشه پیشنهاد کرده ­ام که تدریس شیمی در این رشته بیشتر شود. البته دانشجویان نسل جدید علاقه زیادی به یادگیری ندارند. ضعیف، بی­علاقه و بی­تفاوت هستند.

تجربه شخصی من این است فردی که شیمی بداند و دانش ­آموخته دانشگاه معتبری مثل امیرکبیر باشد، چون هوش و سواد ریاضی و انگلیسی بهتری دارد، برای استخدام مناسب­تر است.

 

بسپار- آقای مهندس رقمی خاستگاه رشته رنگ در دنیا چه رشته­ای بوده است؟

رقمی: نمی­خواهم یاغی­گری نشان دهم اما به این رشته اعتقاد چندانی ندارم. مثلا باید اول به آن­ها آموخت چرا نمی­توان در پلی ­­یورتان بوتیل گلیکول ریخت. همه یاد گرفته ­اند که نباید بوتیل گلیکول را در پلی­ یورتان ریخت، اما 99/99 درصد نمی­توانستند ساختار بوتیل گلیکول را بکشند! اول باید اسامی را بیاموزند: اتیلن گلیکول مونو بوتیل اتر، بعد از کشیدن ساختار متوجه می­شوند چرا نمی­توان در پلی یورتان ریخت. اگر اتیلن گلیکول مونو بوتیل اتر استات چون گروه هیدروکسیل با استر عوض شد، می­تواند در پلی یورتان مصرف شود.

در مقدمه کتاب جدیدم بخشی از این صحبت­ها را نوشته ­ام. از فردی که قصد داشت رزین ­ساز بشود پرسیدم بنزوییک اسید چیست؟ در فکر فرو رفت، پرسیدم پارا ترسیری بوتیل بنزوییک اسید چیست و فرق این دو ماده چیست؟ گفت چون مصرف نمی­ کنیم به تفاوت این دو ماده توجهی نداریم. آیا کسی که رزین پلی ­استر می­سازد می­تواند بنزوییک اسید را نشناسد؟!

مقاله ­ای نوشتم که موجب رنجش افراد بسیاری شد. دانش در علم و صنعت رنگ ایران بسیار کم رنگ است. تعهد داشتم آن مقاله را بنویسم و نوشتم.

من از دانشگاه آزاد، پژوهشگاه و امیرکبیر همکار داشته ­ام. به دفعات به من گفته­ اند بعد از آشنایی با من و آموختن از من، دیدشان به رنگ عوض شد. این افراد هوش کافی را دارند اما مسیری که به آن هدایت می­شوند اشتباه است.

 

رستگار: این موضوع مساله مهمی است. چرا محصولی تولید می­کنیم که کشش بازار آن کم است؟ محصولی به نام لیسانس، فوق ­لیسانس و سپس دکترای رنگ در دانشکده تولید می­شود. بازار این محصول کجاست؟ چه توانایی­ها و کاربردی دارد تا بر اساس آن سیلابس را طراحی کنیم و در نتیجه محصول متناسب با بازار هدفش باشد.

موارد اساسی وجود دارد که قبل از آموزش هر رشته­ای باید به دانشجویان آموخت مثل قابل اعتماد بودن، چشم پاک بودن و عجله نداشتن. در هر زمینه ­ی کاری این موارد وتو کننده است. اگر قابل اعتماد نباشی، حتی اگر متخصص­ترین فرد در رشته خود باشی تو را نمی­پذیرند. یکی از دلایلی که موجب این قضیه می شود بی توجهی به این مساله در دانشگاه است. رشته رنگ فرمولاسیون پایه است. در نهایت دانش منجر به یک فرمول می­شود. فرمول­ها نیز جزء دانش فنی یک شرکت محسوب می­شوند. اگر فردی در یک سیستم برود و سپس اطلاعات آن شرکت نشت کند چه فایده ­ای دارد؟

 

رقمی: دو سوم رنگی ­های ایران نشتی­ های پارس پامچال هستند!

 

در صورت تمایل به مطالعه متن کامل این گزارش لطفا شماره 161 پوشرنگ را در دی ماه 1394 ببینید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا