آیا درونگراها رهبران سازمانی بهتری هستند؟

بسپار/ایران پلیمر اما در سال ۲۰۲۵، تغییر ظریفی در معادلات رهبری سازمانی به وجود آمده است. حالا افراد درونگرا که در گذشته، معمولا در حاشیه بودند یا ساکت تلقی میشدند تواناییهای چشمگیری در رهبری از خود نشان دادهاند و ذهنیتها نسبت به مفهوم «اقتدار» را دگرگون کردهاند.
رهبری سازمانی درونگرا به طور ذاتی این پتانسیل را دارد که به سازمانها کمک کند به لایههای عمیقتری از فرآیندهای فکری راه پیدا کنند. این سبک رهبری شامل همدلی، گوش دادن فعال و پایداری در برابر فشار است. رهبران سازمانی درونگرا وقتی مسوولیتی را بر عهده میگیرند از غرور و خودمحوری پرهیز میکنند، چون تمرکزشان نه بر دستاوردهای فوری یا جلب تحسین شخصی، بلکه بر تلاش جمعی و اهداف بلندمدت است.
«رهبری سازمانی آرام»، شامل مدیریت هدفمند بدون خجالت کشیدن است. این سبک، روابط معنادار را ترویج میکند و همزمان، اطمینان حاصل میکند که همه صداها فرصت شنیده شدن دارند.
رهبران سازمانی که درونگرایی را ترجیح میدهند، توانایی شگفتانگیزی در شنیدن صدای کارکنان دارند و همزمان، تفکر خلاق را به جریان میاندازند. رهبران سازمانی درونگرا، وقتی اعضای تیمشان با موقعیتهای دشوار مواجه میشوند، آنها را با ثبات و آرامش راهنمایی میکنند. شایستگی اصلی این رهبران سازمانی، از دل روشهای اصیل و واقعی رهبری بیرون میآید نه رفتارهای نمایشی.
در دنیای واقعی، نمونههای متعددی از این رهبران سازمانی وجود دارد: چهرههای شاخص و برجستهای مثل وارن بافت و بیل گیتس و البته مدیران شبکههای خیریهای که پشت صحنه، تحولات بزرگی را در جهان امروز رقم زدهاند، بدون آنکه نامی از آنها در تیتر خبرها آورده شود. ترندهای نوظهوری که همگی به مدلهای رهبری «متنوع» گرایش دارند، ثابت کردهاند که درونگراها میتوانند بدون آنکه سر و صدا به پا کنند تاثیرگذار باشند.
بسیاری از افراد درونگرا در حال ورود به عرصه رهبری سازمانی هستند، چرا که برای رسیدن به اهداف سازمانی خود، از روشهایی آرام و در عین حال قدرتمند استفاده میکنند. هم افراد درونگرا و هم آن دسته از افرادی که میخواهند توانایی رهبری خود را تقویت کنند بهتر است از سبک رهبری سازمانی آرام به عنوان رویکرد آینده هیاتمدیره خود استفاده کنند.
تاثیرگذاری پنهان
رهبران سازمانی درونگرا، اهل سر و صدا نیستند. آنها دستاوردهای خود را در بوق و کرنا نمیکنند. در حالی که بسیاری از توجهها به سمت اقدامات جنجالی رهبرانی مثل ایلان ماسک است، در آن سوی ماجرا، رهبران سازمانی درونگرا در حال ایجاد تاثیرات بزرگ هستند؛ تاثیراتی مهم اما پنهان و ظریف. این توانایی را چطور میتوان توضیح داد؟ رهبران سازمانی درونگرا تا امروز کجا بودهاند؟ آیا آنها در حال دگرگون کردن مفهوم رهبری سازمانی هستند؟
در محیط کار امروز که با سرعتی سرسامآور در حال تغییر است، تعریف رهبری سازمانی نیز دستخوش تغییر شده. تصویر سنتی یک رهبر سازمانی، یعنی فردی کاریزماتیک، پرانرژی و پرسر و صدا که همه چیز را تحت کنترل دارد، جایش را به رویکردی ظریفتر داده: رهبری سازمانی آرام. این روند، نشاندهنده یک تغییر اساسی است: گرایش به افرادی که گوش دادن، همدلی و تاثیرگذاری پنهان را به قدرتنمایی و کنترل ترجیح میدهند. اما رهبری سازمانی آرام دقیقا یعنی چه؟ و چطور فرهنگ محیطهای کار را متحول میکند؟
رهبری سازمانی آرام به معنای سکوت یا انفعال نیست بلکه یعنی رهبری توام با آگاهی، عزم و حضور در لحظه. این رهبران سازمانی معمولا دروننگرند و پیش از هرگونه تصمیمگیری، زمان زیادی را صرف درک عمیق تیم خود میکنند. آنها محیطی ایجاد میکنند که در آن، همه اعضا احساس شنیده شدن، ارزشمندی و توانمندی برای مشارکت در امور دارند. این سبک رهبری سازمانی بهویژه در محیطهای کاری متنوع امروز، موثر و کارآمد است؛ محیطهایی که در آنها، توانایی برقراری روابط انسانی بیش از پیش اهمیت یافته است.
رهبران سازمانی آرام و مشهور
برخی از موفقترین رهبران سازمانی تاریخ، چهرههایی هستند که با سبک آرام، تاثیری ماندگار از خود به جا گذاشتهاند. نه با فریاد و های و هوی بلکه با نفوذی بیصدا و موثر:
تیم کوک، مدیرعامل اپل: تیم کوک اغلب در مقابل استیو جابز قرار داده میشود؛ کسی که به رهبری کاریزماتیک و گاه تند و تیزش شناخته میشد. اما کوک با عزم و آرامش، رهبری میکند. تاکید او بر همکاری، تصمیمگیری سنجیده و نگاه بلندمدت است. همین سبک آرام او به اپل کمک کرده از چالشهای پیچیده عبور کند و همزمان، جایگاه خود را به عنوان پیشگام در نوآوری جهانی، حفظ و تثبیت کند.
ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت: ساتیا نادلا یکی دیگر از نمونههای بارز رهبری آرام است؛ رهبری که فرهنگ سازمانی یک غول تکنولوژی را متحول کرده. از زمانی که او سکان مایکروسافت را در دست گرفت، تمرکز شرکت را به سوی همدلی، سهیمسازی و همکاری کارکنان سوق داد. سبک رهبری او بر پایه گوش دادن و یادگیری استوار است؛ رویکردی که فرهنگ مایکروسافت را جان تازه بخشیده و باعث رشد قابلتوجه آن شده است.
رزا پارکس، فعال حقوق مدنی: فعالیت آرام اما پرقدرت رزا پارکس، مانند جرقهای بود که جنبش حقوق مدنی آمریکا را شعلهور کرد. رهبری او نه به واسطه سخنرانیهای پرشور یا نمایشهای بزرگ، بلکه در شجاعت خاموش و اراده آهنینش معنا پیدا میکرد. میراث او گواهی است بر اینکه رهبری آرام هم مانند رهبری کاریزماتیک، میتواند نیرویی بزرگ برای تغییرات اجتماعی باشد.
این رهبران، با نفوذ و اثرگذاری پنهان خود توانستهاند عرصه فعالیت خود را دگرگون کنند. اما سوال اصلی اینجاست: تاثیرات پنهان این سبک در سازمانها چیست؟
تحقیقات و مباحثات
تحقیقات علمی، کارآمدی رهبری سازمانی آرام را تایید میکنند. یکی از مطالعات منتشر شده در نشریه کسبوکار هاروارد نشان میدهد کارکنانی که تحت مدیریت رهبران سازمانی آرام هستند، رضایت شغلی بیشتری دارند و بیشتر در امور مشارکت میکنند.
رهبران سازمانی آرام، مهارتی مثالزدنی در ایجاد فضای امن روانی دارند؛ محیطهایی که در آنها کارکنان بدون هیچگونه هراسی، ریسک میکنند و ایدههای خود را مطرح میکنند. اما رهبری سازمانی آرام، چالشها و معایبی نیز دارد. برخی معتقدند این سبک ممکن است در محیطهای به شدت رقابتی یا در شرایطی که نیاز به تصمیمگیری سریع هست، کارآمدی کمتری داشته باشد.
در چنین مواقعی، سبکهای رهبری سازمانی قاطعتر و جسورانهتر بهتر نتیجه میدهند. این بحث، سوالات مهمی ایجاد میکند، از جمله اینکه رهبری سازمانی آرام دقیقا در چه بسترهایی موفق میشود و در کجاها لازم است از سایر سبکها به عنوان مکمل، کمک بگیریم؟
تاثیر بر فرهنگ سازمانی
رهبران سازمانی آرام، فرهنگ سازمان را با الگوسازی رفتارهایی مثل فروتنی، گوش دادن فعال و احترام به دیدگاههای متفاوت شکل میدهند. آنها اغلب، مشارکتیترند، نظرات اعضای تیمشان را جویا میشوند و فرهنگ سهیمسازی همه افراد را ترویج و تقویت میکنند.
این رویکرد میتواند به افزایش سطح نوآوری منجر شود چون کارکنان از بیان ایدههای خود و به چالش کشیدن وضعیت موجود، هراسی ندارند و احساس امنیت میکنند.
بهعلاوه، رهبری سازمانی آرام به خوبی با دو ترند جدید عرصه کار، یعنی «رفاه و سلامت روان» کارکنان همراستاست. رهبران سازمانی آرام با تکیه بر همدلی و اولویت قرار دادن سلامت کارکنان خود، فرهنگی ایجاد میکنند که در آن، کارکنان بتوانند هم از نظر فردی و هم حرفهای رشد و پیشرفت کنند.
سوالاتی برای تفکر و تعمق
همزمان با رواج روزافزون رهبری سازمانی آرام، خوب است به این فکر کنیم که این تغییر چه پیامدها و تاثیراتی بر سبک رهبری ما و فرهنگهای سازمانی خواهد داشت. بهتر است این سوالات را از خود بپرسید:
۱. آیا تجربهای از تاثیر رهبری سازمانی آرام در محل کارتان داشتهاید؟ این سبک چه تغییری در معادلات و عملکرد تیم ایجاد کرده؟
۲. به نظر شما این سبک رهبری سازمانی در چه موقعیتهایی بیشترین کارآیی را دارد؟ آیا شرایطی هست که در آن، به یک رویکرد قاطعتر نیاز باشد؟
۳. سازمانها چطور میتوانند از رهبران آرام خود حمایت کنند، به توسعه چنین رهبرانی کمک کنند و مطمئن شوند که این افراد، ابزارها و اعتماد به نفس لازم برای رهبری سازمانی موثر را در اختیار دارند؟
۴. نقاط منفی احتمالی رهبری سازمانی آرام چیست؟ و چطور میتوان آنها را خنثی یا مدیریت کرد؟
نفوذ در عین آرامش
در گذشته، باور رایج این بود که درونگرایی به معنای جمعگریزی یا فراری بودن از تعاملات اجتماعی است. تصویر بسیاری از مردم از درونگرایی، یک فرد خجالتی بود که به سختی میتوانست در جمع حضور پیدا کند یا حرف بزند. در عرصه مدیریت، تصور عامه این بود که افراد درونگرا مدیران موفقی نمیشوند. اما مهم است که باورهای نادرست را کنار بگذاریم. درونگرایی به معنای خجالتی بودن یا عدمتمایل به برقراری ارتباط یا موفقیت نیست.
تفاوت یک فرد درونگرا با یک فرد برونگرا در نحوه به دست آوردن انرژی است.
درونگراها با تنها بودن و تمرکز بر افکارشان انرژی به دست میآورند، در حالی که برونگراها از بودن در جمع و تعامل با دیگران نیرو میگیرند. رهبران سازمانی درونگرا دارای نقاط قوت و مزیتهای منحصر به فردی هستند که به موفقیت آنها کمک میکند. آنها با سکوت، راحتند و همین باعث شده شنوندگان فوقالعادهای باشند. آنها به واسطه حس همدلی و مهارت شنیدن، به خوبی نیازهای دیگران را درک میکنند و در نهایت، به جای آنکه مرکز توجه باشند، فضایی ایجاد میکنند تا همه افراد، امکان اظهارنظر داشته باشند.
این سبک رهبری سازمانی، نگاه ما به مقوله قدرت و تاثیرگذاری در محیط کار را دگرگون خواهد کرد. همزمان با گسترش این روند، مهم است به این سوال پاسخ دهیم: «چطور میتوانیم اصول رهبری سازمانی آرام را در روشهای رهبری خود بگنجانیم؟»
در بخش دوم و پایانی، به نقاط قوت و ضعف این سبک خواهیم پرداخت و روشهای مقابله با چالشهای رایج این رهبران سازمانی را بررسی خواهیم کرد. و در پایان، مفهوم «رهبری درونی» را معرفی خواهیم کرد.
دنیای اقتصاد