اخباراخبار ویژه

اختصاصی بسپار/ بامیه و حذف ریزپلاستیک‌ها از سامانه‌های تصفیه آب

گروه ترجمه و تولید محتوا در بسپار/ایران پلیمر در حالی‌ که بسیاری، بامیه (Okra) را به دلیل بافت لزجش از سفره‌ها کنار می‌گذارند، پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که همین ویژگی فیزیکی خاص، آن را به ابزاری نویدبخش در حذف ریزپلاستیک‌ها (Microplastics) از سامانه‌های تصفیه آب تبدیل کرده است. نتایج این مطالعات می‌تواند چشم‌انداز تازه‌ای را پیش روی صنعت بسپار، چندسازه‌ها (Composite) و زیست‌پایدار (Sustainable) بگشاید.

ماده‌ای ساده، راهکاری هوشمندانه
پژوهشگران دریافته‌اند که پلی‌ساکاریدهای موجود در بامیه، که عامل اصلی بافت لزج آن هستند، قابلیت چسبندگی بالایی به ذرات ریزپلاستیک دارند. این پلی‌ساکاریدها که از ساختارهای زنجیره‌ای بلند کربوهیدراتی تشکیل شده‌اند، پس از استخراج از بامیه و افزودن به آب آلوده، به عنوان لخته‌ساز (Flocculant) عمل کرده و ذرات ریزپلاستیک را به خود جذب می‌کنند.
سازوکار به این صورت است که پلی‌ساکاریدها به ریزپلاستیک‌ها می‌چسبند، سپس با چسبیدن به یکدیگر، توده‌ای متراکم را تشکیل می‌دهند که به راحتی ته‌نشین می‌شود. نتیجه، آبِ به نسبت پاکی است که در بالای این توده شناور می‌ماند و می‌تواند به مرحله‌های بعدی تصفیه منتقل شود.
آمار قابل‌توجه در حذف آلاینده‌های میکروسکوپی
بر اساس آزمایش‌های انجام‌شده روی نمونه‌های واقعی از آب دریا، چاه و رودخانه، بیش از ۸۰ درصد ریزپلاستیک‌ها از آب دریا در کم‌تر از ۶۰ دقیقه حذف شدند. برای آب چاه، این رقم به حدود ۸۵ درصد و در مورد آب رودخانه به حدود ۶۸ درصد رسید. این آمار در مقایسه با لخته‌سازهای سنتی و صنعتی که عمدتا از بسپارهای مصنوعی مانند پلی‌اکریل‌آمید تشکیل شده‌اند، کارکردی رقابتی و البته سازگار با محیط‌زیست را نشان می‌دهد.

افق‌های نو در زیست‌پایداری
از آنجا که لخته‌سازهای سنتی غالبا از منابع نفتی مشتق می‌شوند، استفاده از پلی‌ساکاریدهای طبیعی مانند آنچه در بامیه یافت می‌شود، گامی مهم در جهت زیست‌پایداری سامانه‌های تصفیه آب است. این رویکرد، می‌تواند به کاهش اتکا به گرمانرم‌ها و دیگر مواد مشتق از بسپارهای زیست‌تخریب‌ناپذیر منجر شود.
در شرایطی که نگرانی‌ها در مورد تاثیر ریزپلاستیک‌ها بر الیاف خوراکی، موجودات آبزی و حتی انسان‌ها افزایش یافته، این روش می‌تواند به عنوان یک راهبرد عملیاتی و کاربردی در کشورهای در حال توسعه نیز مطرح شود، به‌ویژه در مناطقی که به منابع پیشرفته تصفیه آب دسترسی ندارند.
این کشف می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای بر زنجیره‌ی ارزش صنعت بسپار و پلاستیک داشته باشد. تولیدکنندگان لخته‌ساز، شرکت‌های فعال در حوزه‌ی تصفیه آب و حتی تولیدکنندگان زیست‌بسپارها می‌توانند از این فرصت بهره‌برداری کنند تا محصولات زیست‌پایدار خود را توسعه داده و سهم بیش‌تری از بازار سبز را تصاحب کنند.
شرکت‌هایی مانند BASF, Arkema و DuPont که سرمایه‌گذاری‌های کلانی در حوزه‌ی بسپارهای زیستی و کاربردهای محیط‌زیستی انجام داده‌اند، می‌توانند این فناوری نوین را در فرایندهای جاری خود به کار گیرند یا حتی سامانه‌های اختصاصی لخته‌سازی بر پایه پلی‌ساکاریدهای بامیه توسعه دهند.

گام بعدی چیست؟
برای عملیاتی شدن این راهکار، نیاز به پژوهش‌های بیش‌تر در حوزه‌ی راهکارهای رانشگری (Extrusion) و تثبیت پلی‌ساکاریدها در شکل‌های مقاوم‌تر است تا در سامانه‌های تصفیه‌ی نوین قابل استفاده باشند. هم‌چنین باید راهکارهای گرماشکل‌دهی (Thermoforming) برای ساخت تجهیزات مناسب جهت پخش و ته‌نشینی بهینه مورد توجه قرار گیرد.
این کشف نه‌تنها به یک کاربرد تازه برای گیاهی کم‌طرفدار انجامیده است، بلکه نشان می‌دهد در دل طبیعت هنوز هم پاسخ‌هایی برای چالش‌های پیچیده‌ی صنعت پلاستیک و محیط‌زیست نهفته است. شاید وقت آن رسیده باشد که صنعت بسپار، نگاهی دقیق‌تر به فراموش‌شده‌ها بیندازد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا