اختصاصی بسپار/ نشستی با برخی از اعضای انجمن صنفی کارفرمایی ماشین سازان و تولیدکنندگان تجهیزات پلیمری: ارزش افزوده اقتصادی یا ارزش افزوده استراتژیک؟

بسپار/ایران پلیمر فرصتی دست داد تا در یک ظهر گرم تابستان، میهمان انجمن صنفی کارفرمایی ماشین سازان و تولیدکنندگان تجهیزات پلیمری باشیم و دغدغه های برخی از اعضا را بشنویم. مساله اصلی کشور و سردرگمی صاحبان کسب و کار این است که ایران نقشه راه صنعتی یا ندارد، یا شفافیتی در آن نیست. تصمیمات دفعتی و خلق الساعه هم به این روند دامن می زند. کسی نمی داند در اقتصاد کلان کشور، جایگاه صنعت ماشین سازی کجاست؟
حاضرین در جلسه، آقایان:
امیر حکمت/ دبیر انجمن
قدرت اکرمی/ طلوع پلاست شهریار
آرا هراچیان/ تاپ تکنیک
هروس ابراهیمی/ کاجاران
محمدرضا شاکری/ پارسیان
واروس ابراهیمی/ مجتمع مانوک
کوروش برقبانی/آبتین دانا پلاست
فرامرز صالحی/ آرین ربات
علی سامی/هایراپتیان
بسپار- از اینجا شروع کنیم که تعریف “ساخت داخل” چیست؟ چون این مفهوم خودش باعث چالش های زیادی ست … یک ماشین با چند درصد از اجزا و قطعاتی وارداتی همچنان ساخت ایران شناخته می شود؟
اکرمی: قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی، واردات کالایی را که مشابه آن در کشور ساخته می شود، مجاز نمی داند.
دستگاه های تولید فیلم نایلون 100 درصد می تواند تولید داخل باشد. اما نکته اینجاست که ماشین های چینی با قیمت پایینتر وارد بازار می شوند. کیفیت پخت پلی اتیلن در این ماشین ها تحت تاثیر سیلندر مارپیچ و گیربکس است. چرا با واردات برخی قطعات کیفی تر، ساخت ماشین در کشور انجام نشود؟ ما همیشه می گوییم چقدر خوب است که اگر به طور مثال سیلندر ماردون های چینی مورد تایید هستند، این گزینه ها را وارد کنیم و ماشین را در ایران بسازیم. الان مجتمع تجریشی باقرشهر به مرکزی برای توزیع قطعات وارداتی ماشین آلات تبدیل شده است. باید این روند را طوری ادامه بدهیم که نهایتا این قطعات هم با جایگزینی ساخت داخل وارد نشوند.
بسپار- آقای اکرمی ببینید یک مزیتی برای خریدار ماشین آلات و تولیدکننده در این مورد طبق فرمایش شما وجود دارد، آن هم این است که ماشین چینی با کیفیت برابر یا بهتر، ارزان تر است. خب چرا ساخت داخل؟ این موضوع به نظر می رسد اگر در اقتصاد کلان کشور دارای اهمیت است باید راهبرد و حمایت از آن نیز توسط دولت انجام شود. آیا دولت چنین برنامه ای دارد؟ یا اصولا معتقد به چنین برنامه ای هستیم؟
اکرمی: در این مورد بسیار صحبت شده است. ما معتقدیم تا رسیدن به کیفیت مطلوب، واردات جریان داشته باشد، بله. ولی اینکه سازندگان ما تحت فشارهای اقتصادی تن به واردات بدهند، برای کشور خوب نیست.
سازنده ایرانی به دلیل عدم صرفه اقتصادی از بازار خارج می شود. در حالیکه با مدیریت واردات می شود جلوی این موضوع را گرفت.
بسپار- در بخش ماشین آلات دو بحث وجود دارد، بحث کیفیت و فناوری روز، و دیگری میزان تقاضای بازار و توان تولید داخل. آیا ساخت داخل می تواند جوابگوی نیاز بازار باشد؟
اکرمی: هر چقدر نیاز داخل باشد (در خصوص ماشین های تولید نایلون و نایلکس) حتی در سایز های بزرگ، سازندگان داخلی توانایی این را دارند که آن را کاملا پوشش بدهند. امروزه خیلی از سازندگان کار خود را تعطیل کردند و تبدیل به وارد کننده شدند ولی اگر واردات قطع بشود و ساخت داخل مجدد نیرو بگیرد، ما هم از نظر کیفیت و هم از نظر ظرفیت، جوابگوی مصرف کنندگان خواهیم بود.
بسپار- با توجه به اینکه فرمودید، علیرغم تمامی هزینه های ارزی و لجستیک واردات و … باز هم نمی توانیم به لحاظ قیمتی با ماشین های چینی رقابت کنیم، بیایید دنبال راه هایی بگردیم که بشود این مزیت را ایجاد کرد. شما پیشنهادی دارید؟
اکرمی: اگر جلوی واردات گرفته شود، قیمت داخل دیگر خیلی اهمیتی ندارد. شما صنعت خودروی کشور را ببینید. باید تصمیم بگیریم که می خواهیم کشور صنعتی و سازنده ماشین آلات باشیم یا نه. مشکل اینجاست که اگر ما هم قیمت کالای وارداتی هم عرضه کنیم، به لحاظ فرهنگی همه دنبال خرید ماشین آلات خارجی خواهند بود.
بسپار- خب این که روش درستی نیست … به نظر شما راهی برای مدیریت هزینه های ساخت داخل وجود ندارد؟
اکرمی: اگر حمایت بشود چرا. یکی از این حمایت ها به غیر از جلوگیری از واردات، مالیات ها هستند که نرخ ثابتی ندارند. تعرفه خاصی ندارند. من تولید کننده مجبور هستم مالیات را از روی درآمد و افزایش قیمت جبران کنم. مورد دیگر بحث بیمه است که ماشین ساز 30 درصد هزینه حق بیمه می دهد. خرید مواد خرید از بورس و … را هم اضافه کنید و بررسی کنید ببینید آیا کشورهای دیگر هم همین روال را دارند؟ تمامی اینها تاثیر گذار است.
واروس ابراهیمی: حقیقت این است که دولت اصلا نمی خواهد تولیدی صورت بگیرد. مساله اصلی به نظر بنده این است.
بسپار- با توجه به اینکه به نظر می رسد دولت در سالهای اخیر به شدت تحت فشار تامین ارز بوده، چرا نباید از تولید داخلی حمایت کند؟
واروس ابراهیمی: در یک اداره ای پرسیدم چرا حمایت نمی کنید؟ جوابی که گرفتم این بود که “شما صبح به صبح که دستگاه هایتان را روشن می کنید اولین ضربه را به ما میزنید! چرا؟ چون برق ارزان است. چون مالیاتی که می دهید کم است”! ما در همین محل کارخانه با تمام عوارض و مالیات هایی که می دهیم، کوچه را یک آسفالت نمی کنند … دولت اصلا روی رشد صنعت نظری ندارد. دولت نقش پدر خانواده را دارد، تا نخواهد کاری پیش نمی رود! هر چیزی یک زیر ساخت می خواهد. ما متاسفانه در کشوری زندگی می کنیم که از هر طرف روی صنعتگر فشار هست.
چند سال است در تابستان با قطع برق صنعت، مصرف را مدیریت می کنند. ژنراتور گذاشتیم، رفتیم سهمیه گازوییل بگیریم، گفتند چون در منطقه شما گاز کشیده شده، به شما تعلق نمی گیرد. مجبور شدیم گازوییل را آزاد بخریم که جابجایی آن حکم کالای قاچاق دارد. آمدند من صنعتگر را به بهانه قاچاق دستگیر کردند.
واقعیت را باید بپذیریم در ده سال اخیر تعداد ماشین سازان کمتر و کمتر شده است.
خود من با اینکه سازنده هستم برای گذران امور کارگاهم مجبور هستم واردات هم داشته باشم. تعداد تولیدکننده های واقعی در صنعت ماشین سازی پلیمر شاید کمتر از انگشتان یک دست باشد. اصلا تیراژ تولید در حدی نیست که اقتصادی باشد. یا باید به کلی کارخانه را ببندیم یا از طریق واردات جبران کنیم. مقصر اصلی هم دولت است. روزبه روز شرایط بدتر می شود و موضوع نیروی کار جدی است. چرا جوان ها تن به کار در کارگاه یا پشت دستگاه نمی دهند؟ جوانی که اینجا کارگری تولیدی نمی کند، در کشور دیگر به شستن دستشویی تن می دهد و راضی است! خب چرا؟ باید جواب اینها را پیدا کرد.
ما هم که کار می کنیم، معتاد به کار هستیم. در کارگاه آرامش پیدا می کنیم. منطقی وجود ندارد.
دولت باید برنامه امید به آینده را ایجاد کند در حالیکه دارد ریشه همه چیز را می زند.
حکمت: ضمن تشکر از دوستان حاضر، باید دقت کنیم که افراد حاضر در جلسه امروز، نماینده کل صنعت ماشین سازی پلیمری نیستند. چون امکان دعوت همه افراد فراهم نبود.
تلقی من این است که اتفاقا در حال حاضر صنعت ماشین سازی کشور بیش از قبل مورد توجه است. چنانکه تا همین دو سال پیش، وضعیت ماشین سازی در وزارت صمت، یک اداره کوچکی بود ولی امروز معاونتی تشکیل شده است به نام معاونت ماشین آلات و تجهیزات صنعتی. این نشان دهنده این است که به این بحث دارد پرداخته می شود.
سبک اداره صنعت در کشور ما، مدلی است که با یک بخشنامه منافع خیلی از افراد مختل می شود. به دلیل اینکه سیستم جامعی در کشور وجود ندارد. هر مسوولی بخشنامه ای صادر می کند و مسوول دیگر بخشنامه را لغو می کند. با همین یک قلم ممکن است یک صنعت مسیرش تغییر پیدا کند. ما در صنعت ماشین سازی تجارب و علمش را داریم اما زیرساخت های مناسب را نداریم که یکی از آنها همانطور که دوستان اشاره کردند، منابع انرژی است.
نیروی کار هم دیگر تن به کار در بخش صنعتی نمی دهند، چون حقوقش مکفی نیست. موضوع دیگر آموزش است. ما در دانشگاه هایمان صنعتگر آموزش نمی دهیم.
در بخش فرهنگ استفاده از کالای داخل هم بسیار ضعیف هستیم. مسایل فرهنگی جامعه باعث شده که همواره شک و تردید در بین انتخاب کالای ایرانی و خارجی، به نفع کالای خارجی وجود داشته باشد.
نظام تعرفه گذاری ما هم نظام حامی ای نیست. به صورت مثال یک کد تعرفه در مورد اکسترودر داریم، در حالیکه بیش از 30 مدل دستگاه اکسترودر داریم و هر کدام با دیگری در بحث فنی متفاوت است، ولی همه با یک چوب رانده می شوند. در ماشین آلات تزریق و نایلون و نایلکس و … نیز به همین صورت.
تعرفه گذاری در کشور ما حمایتگر نیست. اگر به کشورهای در حال توسعه نگاه کنیم می بینیم که با سیاست های درست مخصوصا در نظام تعرفه گذاری توانسته اند تولید داخل را ارتقا بدهند. از نظر تشکلی، انجمن ما در رابطه با واردات، نظر موافقی دارد، به دلیل اینکه معتقدیم منجر به انتقال تکنولوژی می شود اما این واردات باید مدیریت شده باشد.
بسپار- فکر می کنم در بخش زیرساختی بحث دیگر، تجهیز واحد های سازنده، به ماشین آلات ابزارهای ساخت مدرن، به روز و دقیق باشد که سرمایه بر هم هستند. نکته ای که بارها به شکل ایجاد خوشه های صنعتی و با به اشتراک گذاری خدمات مورد توجه قرار گرفته اما هر بار رها شده است.
حکمت: بله و اتفاقا این یکی از دیگر مواردی است که نشان می دهد، مملکت در راستای حمایت از صنعت ماشین سازی حرکت می کند. معاونت علمی ریاست جمهوری ستادهایی را تشکیل داده برای جهش تولید که یکی از آنها مختص ماشین سازی ست، تحت عنوان ستاد توسعه اقتصاد دانش بنیان ماشین آلات و تجهیزات پیشرفته. کار این ستاد شناسایی خوشه هایی است که امکان سرمایه گذاری و رشد در آنها وجود دارد. در اتاق بازرگانی هم در قالب فدراسیون ماشین سازی کشور در راستای تاثیرگذاری بر تصمیم سازی ها فعال هستیم.
بسپار- علی رغم مواردی که اشاره شد، آن چیزی که ما از صنعت ماشین سازی می دانیم این است که رو به رشد نیست. آیا امیدوار هستیم که این صنعت بتواند خود را بازیابی کند؟
واروس ابراهیمی: من خودم را می گویم. من می خواهم کارگاهم را بزرگ کنم، زمین و امکاناتش را هم فراهم کرده ام اما نیرو ندارم! نیروی کار کافی وجود ندارد.
برقبانی: به نظر بنده مهم ترین مشکلی که ما داریم بحث تورم است.
بعد از تورم، مساله نیروی انسانی که آقای واروس اشاره کردند، فضای منفی و بدبینی نسبت به افغان ها ایجاد شده. ما برخی نیروهای افغان را از کارگر ساده به نیروی فنی تبدیل کرده ایم ولی هم آنها و هم خود ما در یک وضعیت بیم و امید هستیم، نگرانیم از در کارخانه که بیرون می روند، بازداشت شوند. آنها هم انگیزه خود را از دست می دهند.
پدر بنده تورم را به شلاق تشبیه می کنند و می گویند از آدمی که صبح تا شب در حال شلاق خوردن است چه انتظاری وجود دارد؟ همین که هنوز کار می کنیم، جای شکر دارد. حاکمیت علاقه ای به تولید ندارد و کارفرما به شکل زالو دیده می شود. ادارات می خواهند ما را زمین بزنند. ما قبلا ماشین آلات نو می خریدیم و تعمیرات انجام نمی دادیم. الان طوری شده که پولش هم باشد جرات نمی کنیم بخریم. چون وضعیت اقتصادی قابل پیش بینی نیست.
نیروی ایرانی علاقه ای به آموزش ندارد. نیروی افغان هم که با جو این روزها و تشدید نگرانی ها قابل برنامه ریزی نیست.
هروس ابراهیمی: اگر جامعه را پنج انگشت یک دست ببینیم، تفاوت جامعه ما با دیگر جوامع این است که ما، سه انگشت وسطی را نداریم! اختلاف بسیار زیاد است. برخی با رانت بالا می روند و از جایگاه خوبی برخوردارند و یک عده هم تا آخر عمر کار کنند به جایی نمی رسند. در تحصیلات نیز به همین صورت است. آن کسی که در رده پایین قرار دارد حرف فرد بالایی را نمی فهمد و بالعکس. چون افراد مابین وجود ندارند.
پیشنهاد من این است که وقتی می دانیم وزارت صنایع وظیفه اش سیاست گذاری ست و اینکار را انجام نمی دهد، به جای صرف انرژی و وقت برای توجیه او، بیاییم در تشکل خود بگوییم، هیچ کسی وجود ندارد. بدون متولی هستیم. خودمان باید کاری کنیم و شروع کنیم دستگاه های فرسوده را با دستگاه های روز جایگزین کردن.
اگر نیروی کار نیست. چکار کنیم؟ نیروی کار بسازیم. خود ما در حال همین کار هستیم با سیاستگذاری و برحسب نیاز هر واحد، نیروی انسانی متناسب را آموزش می دهیم.
باید بپذیریم که نتوانستیم به کمپانی تبدیل بشویم. امروز فقط به دنبال نگهداشتن موقعیت موجود هستیم. خواسته ها را کاهش داده ایم. خب یک زمانی ما خطوط مختلف لوله، ورق، کامپاند و … می ساختیم. در صنعت پزشکی حضور داشتیم و در صنعت بازیافت. اما حالا بررسی می کنیم ببینیم ماندن در کدام بازار به نفع ماست و روی آن متمرکز می شویم. تلاش می کنیم با بالا بردن تیراژ، خرید دستگاه های روز CNC، آموزش نیروی انسانی، تقویت واحد طراحی و … از رقبای چینی عقب نمانیم.
بسپار- بسیار خوب. روش شما ممکن هست کار کند، اما همانطور که گفتید شما را به کمپانی تبدیل نمی کند. معلوم نیست تا کی بتواند ادامه پیدا کند …
هروس ابراهیمی: بله ولی راه دوم دارد. آیا من هم باید بروم کاری که دیگران انجام دادند را انجام بدهم؟ خب در این صورت که اصل صنعت ماشین سازی در کشور از بین می رود. چرا ماشین ساز سخت دست از کار بر می دارد؟ چون پشت سر هر ماشین ساز سالها زحمت سخت بوده است.
اگر تاجر بودم، برایم فرقی نمی کرد، امروز لیوان وارد می کردم، فردا کود و پس فردا هر چیزی که تقاضا برای آن باشد.
من ماشین ساز نمی توانم کارم را تعطیل کنم. چرا؟ چون هر روز صبح 100 نفر نیروی کار پشت در کارخانه منتظر شما هستند. سیستم رفاهی شان باید تامین بشود و منتظرند مزد آخر ماه را داشته باشند.
شاکری: بحث صنعت ماشین سازی بحث خیلی پیچیدهایست.
شاید باید نگاه سیاست گذاران اقتصادی این باشد که ببینند کدام صنعت و تولید در کشور در حال رشد و توسعه است. در سالهای اخیر صنایعی در کشور رشد کرده که در آن رانت وجود داشته مثل فولاد و مواد پتروشیمی. ظرفیت سازی کارخانجات صنایع پلیمر در این سالها بعضا تا 5 برابر تقاضای کشور رسیده است. اینکه چرا صنعت ماشین سازی رشد نکرده به نظرم باید روند رشد این صنعت را با دنیا مقایسه کنیم. مثلاً ترکیه را ببینید که تا چند سال پیش اصلا صنعت ماشین سازی نداشت و نسبت به ما حداقل 30 سال عقب تر بود. اما امروز درست است که در ماشین های تزریق ضعیف هستند ولی در ترموفرمینگ بسیار پیش رفته اند. کشوری که برق گران دارد، نیروی کار گران تر است. عضو WTO است و اینکه فکر کنیم موانع تعرفه ای زیادی دارد، اینطور نیست.
مساله این است که عده ای در جامعه صنعتی میپرسند آیا ما در ایران اصلاً به صنعت ماشین سازی نیاز داریم؟ انجمن ما امروز حدود 120 عضو دارد. در کشور سالانه بالای 5 میلیون تن مواد پلیمری ذوب می شود. کدام یک از اینها در اولویت هستند؟! برخی اعتقاد دارند اصلا زیرساخت های کشور ما صنعت ماشین سازی نیست و بهتر است ما با واردات ماشین آلات به سمت رشد تولید مواد و محصولات حرکت کنیم. من صنعت ماشین سازی هندوستان را به دقت بررسی کردم. برای آنها واردات بدون ایجاد زیرساخت های ساخت و ورود تکنولوژی معنا ندارد.
مساله این است که صنعت ماشین سازی در یک کشور ممکن است ارزش افزوده اقتصادی نداشته باشد ولی ارزش افزوده استراتژیک دارد. یک صنعت مادر است. یکی از حربه های مقاومت در برابر مساله تحریم هاست. این را همیشه گفته ام، شما اگر صنعت ماشین سازی داشتید می توانید موشک بسازید.
مزیت استراتژیک صنعت ماشین سازی در معاونت علمی (ریاست جمهوری) به یک شعار تبدیل شده است، این صنعت پیشران توسعه صنعتی کشور است.
ما بارها پرسیدیم و جوابی نشنیدیم. بیایید در دهه 70 صنعت ماشین سازی پلاستیک چین را بررسی کنید. قدمت صنعت ماشین سازی ایران از چین بیشتر نباشد، کمتر نیست. آن زمان چه قدر مواد ذوب می شد، الان چه قدر؟ سهم آن موقع ساخت ایران در بازار چه قدر بود، حالا چه قدر است؟ من با دوستان هم عقیده هستم که افسار هر جامعه به دست حاکمیت آن جامعه است. و متاسفانه دولت در این حوزه برنامه ای نداشته.
امروز ما در فدراسیون ماشین سازی (متشکل از تشکل های مختلف ماشین ساز) دنبال راه حل هایی برای مساله نیروی کار هستیم. چرا نباید مثل دیگر کشورها نیروی کار خارجی داشته باشیم؟ افغان ها به لحاظ فرهنگی هم خیلی به ما نزدیک هستند اما متاسفانه هدایت درستی انجام نمی شود. در همهجای دنیا قوانین سختگیرانه وجود دارد. اگر یک ترک در آلمان خلاف کند، به گونه ای مجازات می شود که عملا راه برای خطاهای بعدی بسته شود. این را یاد بگیریم که جمعیت مهاجر را با چه استراتژی می توان کنترل کرد. درست است که برخی از این افراد به دلیل اینکه همه عمر زیر سایه جنگ بوده اند، ممکن است از نظر اقدام به بزه نمره خوبی نداشته باشند ولی این هنر یک کشور است که بتواند نیروی کار ورودی را کنترل کند. مثل کشورهای جنوبی خلیج فارس، امارات و قطر یا در اروپا، آلمان و در امریکا، کانادا و … .
اجازه بدهید نکته دیگری را هم روشن کنم. چند روز پیش آقای ضیغمی اعلام کردند که موضوع “کارتابل فنی” با پایان برنامه ششم توسعه، دیگر موضوعیتی ندارد. انجمن ما (به رغم هجمه ها و ادعاها) حتی در زمانی که این امر اعتبار داشت، به آن معتقد نبود و ماشین سازی پلیمر را هرگز به کارتابل فنی نبرد (ممنوعیت واردات ماشین آلات در صورت ساخت داخل).
بسپار- آقای صالحی شما به عنوان نماینده صنعتی که در این سالها رشد خوبی را تجربه کرده، در ساخت ربات های صنعتی در کشور، نظر خود را بفرمایید.
صالحی: معتقد هستم ما به دنبال تقاضایی که در بازار وجود دارد حرکت می کنیم. هدف همه ما درآمدزایی برای بنگاه های اقتصادی مان است. ولی به چه قیمتی؟ ما ترجیح می دهیم با ایجاد ارزش افزوده هم از نظر روحی روانی احساس بهتری داشته باشیم و هم سفره ای پهن شود و با ایجاد اشتغال، زندگی عده ای تامین شود. اکثر دوستان کارخانه دار تلاششان فقط برای خودشان نیست.
یک عده هم دنبال تجارت هستند. نگاه ها با هم فرق می کند.
بازار باید باز باشد. هم واردکننده حضور داشته باشد و هم من سازنده. من باید خودم را با واردات تراز کنم. ما 10 سال است مشغول ساخت ربات های صنعتی هستیم. شرکتی هم هست که تا 3-4 سال پیش وجود نداشت و با واردات امروز هم قد ما شده است. ایرادی هم ندارد.
خیلی بعید می دانم امروز، آدم های زیادی مثل آقای شاکری به عنوان اینکه یک ماشین را از صفر طراحی کنند و بسازند وجود داشته باشند. کار صنعت ماشین سازی سازوکار پیچیده ای دارد.
نکته دیگر این است در اقتصادی که قیمت مواد اولیه آن با ارز نیمایی است که اختلاف معناداری با ارز آزاد دارد، رغبتی برای سودهای نهایتا 20 درصدی تولیدی واقعا وجود ندارد.
این را هم بگویم که پنجره جمعیتی کشور تا حدود 10 سال دیگر بسته می شود. مساله صندوق های بازنشستگی جدی است.
بسپار- سوالی که شاید اینجا مطرح است این است که با توجه به رشد صنعت پلیمر در این سالها سهم تامین داخل خطوط پلیمری در مقابل واردات ثابت بوده، کاهشی بوده یا افزایشی؟
شاکری: الان فکر می کنم به ۲۵ تا ۳۰ درصد رسیده، قبلا ۸۰ تا ۹۰ درصد بود. حالا آقای حکمت این اطلاعات را می تواند دقیق تر به شما بدهد.
تا جایی که به خاطر دارم ارزش واردات کل ماشین آلات به کشور در سال ۱۴۰۰ حدود ۷ میلیارد دلار بوده که در سال ۱۴۰۲ به ۱۱ میلیارد دلار رسیده است. ارزش اقتصاد کشورهای همسایه و ایران در صنعت ماشین آلات چیزی نزدیک به ۶۰ میلیارد دلاراست. ببینید چه بازار بزرگی ست!
سالی حدود 1500 ماشین تزریق وارد می شود که سهم ما در ساخت داخل ۳۰۰ ماشین هم نیست. واقعیت این است که در حال حاضر منطق کار ما اقتصادی نیست. منفعتی ندارد. اگر سالن های خود را اجاره بدهیم آورده بیشتری خواهد داشت.
پس در راستای منافع حرفی برای گفتن نداریم. اما من می گویم برویم ببینیم چین چه طور به امروز رسید؟
ما چه طور به اینجا رسیدیم؟ در همین فدراسیون ماشین سازی دو گروه از صنعت ماشین آلات کشور هستند که به راحتی برای یک سال کار دارند. ماشین سازان صنعت نفت و گاز، و ماشین سازان صنایع غذایی که اتفاقا در بخش ماشین های بسته بندی با ما اشتراک هایی دارند. بروید از آنها بپرسید که چگونه تامین بازار داخل را در دست دارند، صادرات هم دارند. (در کارتابل فنی به شدت از آنها حمایت می شد. مساله این بود.)
معنی کارتابل فنی این است که اگر بخواهید قطعه ای وارد کنید باید همزمان امکان ساخت آن را در داخل نیز با انتقال تکنولوژی فراهم کنید. مکمل قانون حمایت از حداکثر توان ساخت داخل است. در وزارت صمت یک هیاتی درست شد متشکل از نمایندگان اتاق بازرگانی، وزارت صمت، وزارت اقتصاد، معاونت علمی و فناوری و یک نماینده از انجمن صنفی کارفرمایی مربوطه. مثلا یک پروژه بزرگ نفتی برای واردات یک پمپ درخواست می داد، همزمان واردکننده وصل می شد به یک سازنده. سازنده می گفت 60 درصد توان ساخت فعلی من است و نهایتا با در اختیار گذاشتن تمام داده های فنی از طرف واردکننده، آن 40 درصد هم بومی سازی می شد. اگر این اتفاق در صنعت ما هم افتاده بود، مثلا آقای هروس می توانست برود آزادانه دستگاه وارداتی را ببیند و اطلاعات فنی را داشته باشد، ساخت داخل شاید رقابتی تر پیش می رفت.
باز هم تاکید می کنم که اراده حکومت ما حمایت از ساخت داخل نبوده. دوست من در وسط شهر تورنتو کارخانه ریخته گری دارد. حالا اینجا من با رعایت تمام ضوابط بهداشتی باز هم با حکم به دادگاه رفتم! باید سند می گذاشتم تا آزاد بشوم. چرا؟
ما این بحث ها را با آقای قالیباف رییس مجلس هم مطرح کردیم ولی نتیجه ای نداشت. با وزیر صمت هم مطرح کردیم. اتفاقی نیفتاد. این مثال را قبلا برای شما زده ام. 20-25 سال پیش من و هروس برای بازدید یک شرکت چینی رفتیم در مرز مغولستان در سرمای سخت. 300 متر سوله بود که دستگاه ترموفرمینگ می ساختند. وسط یک زمین کشاورزی تا چشم کار می کرد. من نگاه کردم دیدم عملا هیچ امکاناتی ندارد، با عصبانیت با هروس صحبت می کردیم که این اصلا پایه ماشین سازی را بلد نیست و نبود. آن سال ما در ایران سالی 90 ماشین می ساختیم.
الان او فکر می کنم یک کارخانه ۱۲۰ هزار متر مربع دارد و به ۲۶ کشور دنیا صادرات می کند. در هر نمایشگاهی هم که می روم در ترکیه، آلمان، هند و … حضور دارد. تازه امسال کمی انگلیسی هم یاد گرفته. ما الان سوله ۱۵۰۰ متری آن زمان را هم به زحمت سرپا نگه داشته ایم. به نصف ظرفیت آن موقع رسیده ایم. سوال من این است که من خیلی آدم بی عرضه ای بودم یا او خیلی آدم با عرضه ای بود؟! تنها پاسخی که می توانم داشته باشم این است که هیچ کدام. تفاوت ما در حاکمیت کشورهایمان بود.
حکمت: ما هر ساله میزان تولید و واردات ماشین آلات پلیمری در کشور را بر اساس رسالتمان رصد میکنیم، در سال ۹۹ میزان واردات ماشین آلات و تجهیزات پلیمری چیزی حدود ۲۸۰ میلیون دلار بوده، سال ۱۴۰۰ این مقدار با افتی اندک به ۲۵۰ میلیون دلار و در سال ۱۴۰۱ به ۳۰۳ میلیون دلار رسیده است.
آرا هراچیان: در سال 1402 با اطمینان می توانم بگویم که واردات در بخش آسیاب خیلی زیاد نبوده.
متاسفانه با توجه به اینکه امکان قیمت گذاری مشخص روی ماشین های خطوط تولیدی وجود ندارد و با ادعای تغییر در قطعات می شود از یک کمپانی، برای یک ماشین، پروفرماهای مختلفی دریافت کرد، عملا در گمرک با بیش اظهاری مواجه هستیم.
ما تا امروز سه هزار و پانصد آسیاب در ایران ساخته ایم و این تعداد مشتری را می شناسیم و با آنها کار می کنیم. به خیلی از مجموعه ها خدمات فنی می دهیم. بنابراین تا حدودی امکان رصد بازار را داریم. اعداد و ارقام واردات به نظرم واقعی نیست.
(ادامه دارد …)
متن کامل این گفت و گو را در شماره 263 ماهنامه بسپار که در نیمه شهریورماه 1403 منتشر شده است، می خوانید.
در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه و فیدیبو قابل دسترسی است.