اخباراخبار ویژه

اختصاصی بسپار/ گفت و گو با دکتر پگاه پاشا، کارشناس اقتصاد برق و مسوول پژوهش انجمن انرژی­های تجدیدپذیر ایران: زیان بی‌‌‌برقی برای بخش صنعت حدود ۲۵۰ همت پیش بینی می ­شود/ تامین مالی مهم‌ترین گلوگاه زیرساختی در جبران ناترازی انرژی ست

بسپار/ ایران پلیمر دکتر پگاه پاشا تحلیلگر حوزه انرژی است. کارشناس اقتصاد برق و مسوول بخش پژوهش در انجمن انرژی های تجدید پذیر دانشگاه علامه طباطبایی.

فرصتی دست داد تا خبرنگار بسپار با وی در خصوص مسایل روز کمبود انرژی در کشور خصوصا اثرات آن بر صنعت گفت و گو کند.

 

بسپار- ناترازی فعلی در عرضه و تقاضای انرژی چه پیامدهایی برای بخش تولید صنعتی کشور داشته است؟ (آماری، ملوس و مستند)

پاشا: کسری برق در پیک تابستان 1403 نزدیک به 18 هزار مگاوات بوده است. برآوردهای صورت گرفته در کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران نشان می‌دهد میزان خسارت قطعی هر روز برق صنعت تا حدود 8 هزار میلیارد تومان برای سال 1403 تخمین زده می­شود و کل زیان بی‌‌‌برقی برای بخش صنعت حدود ۲۵۰ همت پیش بینی می­شود.

توقف خط تولید، آسیب به ماشین آلات و تجهیزات، فاسد شدن مواد اولیه، افزایش هزینه­های تولید، اجبار به تغییر شیفت کاری کارگران و کاهش رفاه آنها، کاهش اعتماد مشتریان و از دست رفتن بازار، افزایش ضایعات و کاهش درآمد و سودآوری بنگاه­ها بخشی از زیان­های بخشی قطعی برق و کاهش تولید ملی و رکود اقتصادی، افت درآمدهای صادراتی و ارزآوری کشور و افزایش بیکاری بخشی از مهم­ترین زیان­های ملی قطعی برق هستند.

 

بسپار-به‌طور متوسط، قطعی‌های انرژی چه میزان کاهش ظرفیت تولید در بنگاه‌های صنعتی ایجاد کرده‌اند؟

پاشا: پاسخ به این سوال بسته به شرایط خاص هر صنعت متفاوت است. اما اگر صنعت فولاد را به عنوان یکی از صنایع با وابستگی بالا به برق در نظر بگیریم، آمارهای منتشر شده توسط انجمن فولاد ایران نشان می دهد در شش ماهه اول سال 1403 که چهار ماه از آن بازه پرمصرف برق می­باشد، نسبت به شش ماه سال 1402، درصد تغییرات کل مقاطع طویل فولادی، کل محصولات فولادی و فولاد میانی به ترتیب 10- ، 3.3 – و 5.7 – بوده است. این در حالی است که در تابستان 1402 نیز مشکل کمبود و قطعی برق وجود داشته است. به عبارت دیگر، در سال پایه یا مبنای این مقایسه نیز تولید این محصولات با حداکثر ظرفیت ممکن صورت نگرفته است.

 

بسپار- نوسانات تأمین انرژی چه تأثیری بر هزینه تمام‌شده کالاهای صنعتی داشته است؟

پاشا: از دو زاویه می­توان به این سوال پاسخ داد. نخست افزایش هزینه تمام شده ناشی از زیان­های آشکار از جمله خرابی مواد اولیه یا آسیب­های وارده به تجهیزات و قطعات است. و جنبه دوم، افزایش هزینه تمام شده ناشی از کاهش تولید کالاهای واسطه­ای و افزایش قیمت آنها در اثر کاهش عرضه نسبت به تقاضا در بازار است. به هر دوی این دلایل، قطعی برق منجر به افزایش هزینه تمام شده تولید کالاها و تورم تولیدکننده می شود.

 

بسپار- مهم‌ترین گلوگاه زیرساختی در جبران ناترازی انرژی چیست؟

پاشا: مسائل متعددی در سالهای اخیر منجر به رکود سرمایه­گذاری در تولید برق شده است. سرمایه­گذاری در زیرساخت­ها از جمله احداث نیروگاه نیاز به منابع مالی قابل توجه دارد. در حالیکه سودآوری آن نسبت به سایر زمینه­های سرمایه گذاری جذاب نیست.

برداشت من این است که از میان موانع موجود، تامین مالی از اهمیت بالاتری برخوردار است. جریان مالی در صنعت برق پایدار نیست به این معنا که سرمایه­گذار اطمینان ندارد مطابق تعهدات قراردادی از سوی دولت (حتی در قراردادهای خرید تضمینی برق) بتواند در زمان مناسب پول برق خود را دریافت نماید. در نتیجه زمانیکه برای تامین مالی به صندوق توسعه ملی یا سیستم بانکی مراجعه می کند، با درخواست وثایق سنگین از جمله 120 درصد وثایق سهل البیع خارج از طرح مواجه می­شود که تامین آن در توان سرمایه گذار نیست. زیرا سیستم بانکی اطمینان ندارد که سرمایه گذار قادر به بازگشت تسهیلات دریافتی باشد. در نتیجه این روند، عملا تامین مالی در پروژه­های تولید برق به دلیل عدم پوشش ریسک قراردادی قفل شده است.

 

بسپار-با توجه به برآورد شما از خسارت‌ خاموشی‌ها به میزان ۲۵۰ هزار میلیارد تومان، این خسارت‌ها چگونه بین بخش‌های مختلف اقتصادی توزیع شده‌اند؟

پاشا: عمده این خسارت در ابتدا و سه یا چهار سال پیش، معطوف به بخش صنعت و فعالین شهرک­های صنعتی بود که مشمول قطعی برق می­شدند. اما از سال گذشته و به ویژه در سال جاری، علاوه بر تشدید خاموشی­ها در بخش صنعت، با تغییر ساعات کار ادارات و بانک­ها و … و نیز قطعی برق بخش خانگی، رفاه ملی و رضایت اجتماعی نیز تحت تاثیر این مساله قرار گرفته است.

 

بسپار- شما در جایی اشاره کرده‌اید که در دو تا سه سال آینده امکان جبران کسری ۲۵ هزار مگاواتی تولید برق وجود ندارد. چه عواملی مانع از تحقق این هدف هستند؟

پاشا: پاسخ به این سوال را در دو سطح می­توان ارائه کرد. سطح کلان، به ظرفیت­های بالقوه فعلی اقتصاد ایران مرتبط است. آمار تسهيلات پرداختی بانکها به تفکيک بخش­هاي اقتصادي و هدف از دريافت طی 12 ماهه سال 1403 نشان می دهد 85 درصد تسهیلات پرداخت شده به کل بخش صنعت و معدن با هدف تامین سرمایه در گردش بوده و کل تسهیلات پرداختی بابت ایجاد و توسعه در بخش صنعت و معدن، 336 همت بوده است. اقتصاد ایران به دلیل کاهش تاب آوری در سالیان گذشته پتانسیل‌های قابل توجهی برای توسعه زیرساخت­ها با استفاده ظرفیت­های داخلی ندارد.

سطح دیگر، به اجرای پروژه­ها مرتبط است. طبیعتا تا زمانیکه در سطح کلان ظرفیت­های حل مساله ایجاد نشود، مشکلات اجرای پروژه­ها به طور کامل مرتفع نمی­گردد. یکی از موانع اصلی در این سطح بحث تامین مالی است که پیش­تر تشریح گردید و به نوعی متاثر از مسائل سطح کلان کشور نیز می­باشد. مساله دیگری که وجود دارد به عدم هماهنگی نهادهای تصمیم­گیر و اثرگذار مرتبط است که منجر به طولانی شدن فرآیندهای اداری می­شود و نمونه بارز آن پروسه تخصیص زمین در بحث ساخت نیروگاه­های تجدیدپذیر یا فرآیند ناکارآمد ثبت سفارش تجهیزات تجدیدپذیر و تخصیص ارز است. سومین مانعی که توسعه صنعت برق را مختل نموده است، عدم اجرای صحیح قوانین و نظارت ضعیف بر اجرای قوانین است که منجر شده است علی رغم بهبود ایجاد شده در درآمدهای وزارت نیرو، جریان نقدینگی فعالین این حوزه بهبودی نیابد. نمونه این مورد را می­توان در نظارت ضعیف بر مصارف درآمدهای ایجاد شده از محل ماده (3) قانون مانع زدایی از توسعه صنعت برق عنوان کرد.

 

بسپار- ناترازی برق چه تأثیری بر رقابت‌پذیری صنایع ایرانی در بازارهای بین‌المللی داشته است؟

پاشا: انتظار می­رود ناترازی برق با ایجاد اختلال در میزان عرضه محصولات و افزایش بهای تمام شده آنها، در میان مدت تاثیر منفی بر حجم و تنوع بازارهای صادراتی بگذارد.

 

 بسپار-بنگاه‌های صنعتی برای افزایش تاب‌آوری در برابر ناترازی انرژی چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟

پاشا: در شرایط فعلی بسیاری از صنایع به ساخت نیروگاه­ها به ویژه نیروگاه­های تجدیدپذیر و خصوصا واحدهای خورشیدی ورود کرده­اند که این تغییر پارادایم در ترکیب سرمایه­گذاران نیروگاهی ابعاد مثبت و منفی خود را دارد. اما صرف نظر از آن، به نظر می­رسد صنایع مطمئن­ترین راه برای اطمینان از تامین برق پایدار را ورود به ساخت نیروگاه و تامین برق به صورت خودتامین ارزیابی می­کنند.

 

بسپار-آیا مشارکت صنایع در تولید برق خصوصی یا استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر را پیشنهاد می­کنید؟ با چه سازوکارهایی؟ آیا انرژی خورشیدی اقتصادی است؟! و نقش انرژی‌های تجدیدپذیر در حل بحران ناترازی چقدر واقع‌گرایانه است در افق ۵ ساله؟

پاشا: اهم مدل­های قراردادی که در شرایط فعلی برای سرمایه­گذاری در احداث نیروگاه­های تجدیدپذیر تعریف شده است شامل ماده (12) قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی، ماده (61) قانون اصلاح الگوی مصرف، مدل­های تهاتر صنایع و نیز فروش برق در بورس سبز می­باشند. مخاطب قراردادهای ماده (12) و (61) عمدتا کسانی هستند که به قصد سرمایه­گذاری وارد این حوزه شده­اند. در این مدل­ها، ساتبا با سرمایه گذار قرارداد خرید تضمینی امضا می کند و برق نیروگاه را در مدت زمان مشخصی با نرخ تعیین شده خریداری می­نماید. ریسک عمده این مدل­ها این است که بازگشت سرمایه در این روش­ها وابسته به بودجه دولتی است که عملکرد مناسبی در گذشته نداشته است.

بنابراین دو مدل اصلی دیگر که می­تواند برای صنایع راهگشا باشد شامل تهاتر صنایع و فروش برق در تابلوی سبز بورس می­باشد.

مدل تهاتر صنایع، به استناد ماده (4) قانون مانع زدایی از توسعه صنعت و آیین نامه اجرایی آن تعریف شده است. در این مدل، صنعت مورد نظر در تولید برق به صورت خود تامین مشارکت می­نماید و از طرح­های مدیریت مصرف برق مستثنی می­شود که به معنای اطمینان از برق پایدار است. ضمانت اجرایی این مساله قانون مانع زدایی و آیین نامه اجرایی ماده (4) این قانون است که مصوب مجلس بوده و بنابراین از بالاترین سطح تضمین اجرایی برخوردار است. در این روش چنانچه برق تولید شده بیش از نیاز مصرف صنعت مورد نظر باشد، تنها قادر است به صورت دو جانبه آن را به صنعت دیگری بفروشد.

در مدل فروش برق در تابلوی سبز، صنعت به میزان نیاز خود در تامین برق مشارکت می­نماید و بنا به مصوبه وزیر نیرو به شماره 100/20/69384/1401 مورخ 27/12/1401 از برق قطع نشو برخوردار می­شود. لازم به ذکر است تضمین اجرایی قطع نشو بودن برق در این مدل، مصوبه وزیر نیرو است. از طرفی چنانچه در این مدل، برق تولیدی صنعت بیش از مصرف باشد، مجاز است در تابلوی سبز برق آن را به تمامی متقاضیان موجود بفروشد.

نکته حائز اهمیت آن است که در هر دوی این روش­ها صنعت می­تواند خود اقدام به دریافت مجوز و همزمان ساخت نیروگاه نماید (حالت یک) و یا در قالب قراردادهای BOO یا BOT  و مشارکت با سرمایه­گذار نیروگاهی، در تامین برق تجدیدپذیر مشارکت نماید و از مزایای آن بهره­مند گردد. بدون آنکه مستقیما وارد صنعت نیرو و فرآیند دریافت مجوز و ساخت نیروگاه شود (حالت دو).

در حالت اول، صنعت اقدام به دریافت مجوز، ساخت و بهره­برداری از نیروگاه می­نماید.

در حالت دوم، سرمایه­گذار نیروگاهی مجوز احداث نیروگاه به روش فروش برق در بورس را دریافت و اقدام به ساخت و بهره­برداری از نیروگاه می­کند و همزمان، قرارداد دوجانبه­ای میان صنعت و نیروگاه منعقد شده و بر اساس آن، سرمایه­گذار برق نیروگاه خود را به مدت مشخص به صورت مستقیم به صنعت میفروشد و یا در بستر تابلوی سبز بورس، خرید و فروش برق مابین سرمایه­گذار نیروگاه و صنعت مورد نظر صورت گیرد.

در هر دو روش، ضمن آنکه تکلیف واگذار شده به صنایع به استناد ماده (16) قانون جهش تولید دانش بنیان پوشش داده می­شود، صنعت مورد نظر از مزیت برق هموار و عدم قطعی برق نیز برخوردار خواهد بود.

از سویی در مواردی که نیروگاه در مجاورت محل مصرف احداث نشده باشد، به استناد تبصره ماده (7) مصوبه مورخ 1402.03.28 وزیر نیرو و ماده (44) قانون تامین مالی و جهش تولید، برق تزریق شده به شبکه در محل احداث نیروگاه، در محل مصرف به مصرف‏کننده تحویل داده می‏شود. همچنین در مواقعی نیز که نیروگاه تولید ندارد، به استناد ماده (9) آئین‏نامه اجرایی ماده (4) قانون مانع‏زدایی از توسعه صنعت برق، وزارت نیرو برق تولیدی را به صورت خط هموار به مصرف‏کننده تحویل می‏دهد.

هم‌چنین در مدل تهاتر صنایع و تنها برای صنایع انرژی­بر مشمول ماده (4) قانون مانع زدایی از توسعه صنعت برق، در شرایط کمبود برق و مدیریت بار، صنعت %30 بیشتر از برق تحویل داده شده به شبکه از برنامه‌های مدیریت بار خارج می‌گردد که این مشوق تنها برای نیروگاه‌های تجدیدپذیر در نظر گرفته شده است.

انتخاب میان مدل قراردادی مطلوب (تهاتر صنایع یا فروش در تابلوی سبز) بنا به مصلحت صنعت مورد نظر و برآورد مزایا و ریسک دو روش صورت می­گیرد و بنابراین نسخه واحدی وجود ندارد که به تمامی صنایع توصیه شود.

در زمینه نقش انرژی‌های تجدیدپذیر در حل بحران ناترازی در افق 5 ساله، چنانچه به هدف گذاری­های برنامه هفتم توسعه و نیز هدف گذاری دولت چهاردهم نگاه کنیم، به ترتیب ساخت  12 و 30 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر جدید در دستور کار قرار گرفته است. از آنجا که در شرایط فعلی، کشور نیاز به 25 هزار مگاوات ظرفیت جدید دارد و هر ساله به تقاضای برق افزوده می­شود، این ارقام حتی در صورت تحقق قادر به رفع کامل ناترازی برق نمی­باشد هرچند که ابعاد کمبود برق را تا حد زیادی کاهش می­دهد. توصیه می­شود در کنار توسعه صنعت تجدیدپذیر که با توجه به کمبود گاز از یک انتخاب به یک الزام تبدیل شده است، تبدیل واحدهای گازی حرارتی به واحدهای سیکل ترکیبی یا جایگزینی نیروگاه­های فرسوده حرارتی با واحدهای سیکل ترکیبی و نیز طرح­های بهینه سازی مصرف نیز در دستور کار سیاست گذاری بخش انرژی کشور باشد.

 

بسپار-آیا الگوی قیمت‌گذاری انرژی فعلی، مشوق بهینه‌سازی مصرف در صنعت هست یا بازدارنده سرمایه‌گذاری؟

پاشا: الگوی فعلی با توجه به قیمت 270 تومان به ازای هر متر مکعب گاز نیروگاهی به هیچ وجه قادر نیست طرح­های افزایش بهره وری انرژی را به لحاظ اقتصادی توجیه پذیر کند.

 

بسپار- چه اصلاحاتی در سیاست‌های یارانه‌ای می‌تواند به پایداری بیشتر شبکه انرژی کمک کند؟

پاشا: در شرایط فعلی جریان مالی صنعت برق پایدار نیست و همانطور که پیش­تر اشاره کردم، بهبود قابل توجه درآمدهای توانیر از محل ماده (3) قانون مانع زدایی از توسعه صنعت برق نیز کمکی به پرداخت به موقع مطالبات تولیدکنندگان برق نکرده است. بنابراین زمانیکه از اصلاحات سیاست­های یارانه­ای صحبت می­شود، باید توجه داشت این اصلاحات زمانی شانس بیشتری برای موفقیت و حل مشکل سرمایه­گذاری در تولید برق دارد که مبتنی بر خروج دولت از تجارت برق باشد.

 

بسپار- در صورت تداوم وضع فعلی، چه سناریوهایی برای آینده انرژی در صنعت قابل تصور است؟

پاشا: به نظر می­رسد با استمرار وضع موجود صنایع به طور گسترده­تر به سمت خودتامینی انرژی حرکت می­کنند.

 

بسپار-در حال حاضر دولت چه حمایت‌هایی را برای صنایع آسیب‌دیده از قطعی برق در نظر گرفته است؟ آیا این حمایت‌ها از منظر شما مؤثر و کافی هستند؟

پاشا: فکر نمی­کنم تاکنون سیاستی که قادر باشد بخش صنعت را نسبت به خسارت­هایی که متحمل شده است، جبران نماید به اجرا آمده باشد.

 

بسپار-دولت چه ابزارهایی برای جبران خسارت یا کاهش فشار قطعی‌ها در اختیار دارد؟

پاشا: بر اساس ماده (25) قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار، در زمان کمبود برق، گاز یا خدمات مخابرات، واحدهای تولیدی صنعتی و کشاورزی نباید در اولویت قطع برق یا گاز یا خدمات مخابرات قرار داشته باشند و شرکتهای عرضه کننده برق، گاز و خدمات مخابرات موظفند هنگام عقد قرارداد با واحدهای تولیدی اعم از صنعتی، کشاورزی و خدماتی، وجه التزام قطع برق یا گاز یا خدمات مخابرات را در متن قرارداد پیش بینی کنند. هرگاه دولت به دلیل کمبودهای مقطعی به شرکتهای عرضه کننده برق یا گاز یا مخابرات دستور دهد موقتاً جریان برق یا گاز یا خدمات مخابراتی واحدهای تولیدی متعلق به شرکتهای خصوصی و تعاونی را قطع کنند، موظف است نحوه جبران خسارتهای وارده به این شرکتها ناشی از تصمیم فوق را نیز تعیین و اعلام کند.

اما تاکنون عملکرد موفقی در این زمینه شاهد نبوده­ایم.

 

بسپار-نقش دولت در تسهیل سرمایه‌گذاری صنایع در حوزه تولید برق اختصاصی یا تجدیدپذیر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

پاشا: قوانین خوبی در این زمینه وضع شده است اما متاسفانه نقطه ضعف اصلی به اجرای قوانین مرتبط است.

 

بسپار- آیا نظام جبران خسارت ناشی از قطعی برق برای صنایع تعریف شده و عملیاتی هست یا خیر؟

پاشا: تاکنون خیر اما پیشنهادهایی که قابلیت اجرایی شدن داشته باشند وجود دارد که نیازمند پیگیری است.

 

متن کامل این  مقاله را در شماره 272 ماهنامه بسپار که در نیمه خرداد 1404 منتشر شده است، می خوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه  و  فیدیبو  قابل دسترسی است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا