سرمقاله شماره 265 ماهنامه بسپار در آبان ماه/ اخلاق و اخلاق حرفه ای

بسپار/ایران پلیمر چندی پیش در همایش اقتصاد در صنعت پلاستیک، یکی از اقتصاددانان کشور در سخنرانی خود نسبت به ریسک “ده میلیون فقیر جدید” در کشور به عنوان یکی از سه ریسک جدی اقتصاد ایران هشدار داد.
هرچند تحقیقات و پژوهش های جهانی به طور مطلق موید وجود رابطه مستقیم میان فقر و انحرافات اخلاقی (در بسیاری حوزه ها) نیستند، اما همبستگی میان این دو را عموما تایید می کنند.
کاهش قدرت خرید در جامعه، افراد را با توجه به اینکه سبد دخل آنها خالی تر می شود، به سوی کنترل هزینه می کشاند، کاهش هزینه به طور معمول در نخستین گام امور فرهنگی، سلامت و آموزش شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. اینجاست که کم کم اخلاق به عنوان مفهومی مرتبط با فرهنگ دچار اما و اگر می شود. چند شغله بودن افراد و تبعات روانی حاصل از آن، هم بدنه نیروی کار کشور را مستهلک می کند و هم به طور روشنی بهره وری را می کاهد.
اخلاق حرفه ای یا اخلاق کسب و کار مجموعه ای از اصول، ویژگی ها و ارزش های فردی و جمعی است که همچنین در یک سازمان به کار گرفته می شود تا عملکرد درست و مسیر آن را برای رسیدن به اهداف تعیین شده هموار تر کند.
اما آیا در شرایطی که افراد از حداقل های لازم برای زندگی برخوردار نیستند، می توان چارچوب های استانداردی را به آنها دیکته کرد؟ شخصا به عنوان کسی که معتقد نیستم “همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید”، و مطلقا منکر مسوولیت های فردی در مقابل مسوولیت های حاکمیت (و البته برعکس) نیستم، شاید پاسخی برای این سوال داشته باشم که مورد تایید جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی نیست. آمار و تحلیل کلان داده ها همیشه راهی موثر برای تصمیم سازی هستند، هر چند ممکن است خوشایند ما نباشد. بنابراین باید رفاه طبقه کارگر و طبقه متوسط کوچک شده یا از میان رفته این سالها را در اولویت های اقتصادی کشور قرار داد.
مساله صرفا مختص این طبقات نیست، البته.
شاید “فقر” برای این یادداشت بار معنایی بیشتر از نیاز داشته باشد، با اینحال واژه بهتری برای آن نیافته ام. فقر (شما در بخش صنعت و تولید بخوانید عدم امکان تامین مالی) باعث ایجاد محدودیت هایی می شود که سرمایه گذار را به جای برنامه ریزی برای تحقق اهداف بلندمدت به سوی بینش کوتاه مدت و ریسک گریزی سوق می دهد. او را وا می دارد تا آینده نگری کمتری داشته باشد، و پذیرش و به کارگیری فناوری های جدید برای او حتما دشوارتر خواهد بود.
کارآفرین در چنین شرایطی به گذران امور روزمره خود و گذر از موانع متعدد، آنقدر گرفتار می شود که در بهترین حالت سکون و درجازدن را برای او به ارمغان می آورد. رقابت های منفی در بازارهای اشباع داخلی و جزیره ای، اخلاق حرفه ای را در سطح دیگری دچار خدشه می کند.
اصولا در چنین فضایی صحبت از توسعه پایدار، نه اولویت حاکمیت و نه اولویت سرمایه گذاران بخش خصوصی ست. در حالیکه در دنیا، رفع نیاز نسل موجود انسان بر روی کره زمین بدون آسیب زدن به حق حیات نسل های آتی و پاسداشت محیط زیست یکی از خطوط قرمز اصلی در فعالیت های اقتصادی است.
معاهده های بین المللی حتی اگر ما خود را در بطن مرزهای میهنی با فشارهای
داخلی و خارجی محصور کرده باشیم، در عمل و آینده اجازه فعالیت های خودسرانه و خارج از ضوابط جهانی را نخواهد داد و ما را ملزم به رعایت استانداردهایی خواهد کرد، که عدم توجه به آنها می تواند “فقر” به معنای نابرابری کشورها در “داشته ها” را در ایران همیشگی کند.
تبسم علیزادمنیر