مروری بر استفاده از پرکننده ها، رنگدانه ها و افزودنی ها در پوشش های ضدخزه

بسپار/ ایران پلیمرپوششهای ضدخزه بر پایه پلی دی متیل سیلوکسان (PDMS)، به عنوان پوششهای غیرسمی در صنعت پوششهای حفاظتی دریایی استفاده میشوند. محققان زیادی بر روی اجزاء این پوششها ( پرکننده ها، رنگدانه ها و افزودنیها )، به منظور دستیابی به پوشش ضدخزه با طول عمر بالا و مطلوب، مطالعه کرده اند.
ابتدا، فرمولاسیون پوشش برپایه PDMS همراه با پرکننده های معدنی مثل سیلیکا (SiO2)، کربنات کلسیم (CaCO3)، رنگدانه ها مانند دیاکسید تیتانیوم (TiO2)، اکسید آهن (Fe2O3) و یا کربن بلک (C) همراه با سایر افزودنیها (مثل روغن سیلیکون) ساخته میشود.
از سیلیکا و کربنات کلسیم برای بهبود مقاومت مکانیکی مواد الاستومری استفاده شده و رفتار تیکسوتروپی پوشش را ایجاد میکنند. سیلیکا کاربرد گستردهتری در صنعت پوشش دارد، اما کربنات کلسیم به واسطه کاهش زیاد مدول سطح بر اثر انحلال در آب، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. علاوه براین، در بسیاری از موارد، کلسیم کربنات به منظور افزایش حجم پرکننده ها و در نتیجه کاهش هزینه ها استفاده میشود. گزینه دیگر، پیش آماده سازی سیلیکا برای حصول اطمینان از خواص آبدوستی/آبگریزی و پراکنش آسان در مانریس PDMS و رطوبت کمتر است. گرچه این روش، مشکلاتی را به همراه خواهد آورد.
یکی از چالشها در این زمینه، انتخاب میزان مناسب از پرکننده است. درصورتیکه از مقدار زیادی پرکننده استفاده شود، علیرغم چقرمگی و مقاومت کشش مناسب، به دلیل آبگریزی ذاتی کمتر ماتریس PDMS، خواص ضدخزه پوشش از بین میروند. این نتیجه بدون در نظر گرفتن نوع پرکننده هم مشاهده میشود. شایان ذکر است که محققان زیادی از نانولیف های طبیعی sepiolite (Mg4Si6O15(OH)2.6H2O)، نانولولههای کربنی ( CWNT و MWCNT )، گرافیت اصلاحشده و گرافن به عنوان پرکننده جهت افزایش دوام و عملکرد ضدخزه در پوششها استفاده و خواص آنها را بررسی کردهاند. زیرا افزودن مقدار کم MWCNT به واسطه برهم کنشهای CH-π بین گروه های متیل PDMS و حلقه آروماتیک MWCNT که از لحاظ انرژی در سطح مطلوبی هستند، سبب بهبود خواص میشود. یکی از مزایای اصلی استفاده از پرکنندههای نانوساختار این است که ذرات توانایی ایجاد سطح مشترک (با بهبود توپوگرافی) برای برهم کنش با ماتریس پلیمری را دارند. این فرضیه، شانس افزایش احتمالی مقاومت مکانیکی بدون اثر منفی بر روی خواص ضدخزه را بیشتر میکند. مزیت دیگر استفاده از نانوساختارها، ترشوندگی با ایجاد سطوح خودتمیزشونده و آبگریز است. اثر حضور پرکننده با چسبندگی شبهبارنکل به منظور بررسی مقاومت کششی و خواص ضدخزه مورد بررسی قرار گرفته و مشاهده شده است که استفاده از میزان بیشتر پرکننده سبب بهبود مقاومت چسبندگی شبه بارنکل و تضعیف ویژگی ضدخزه میشود.
رنگدانه ها علاوه بر ایجاد رنگ و پشت پوشی، بر روی خواص مکانیکی ( مقامت کشش، مقاومت سایشی، مدول الاستیک، انرژی پارگی) و چسبندگی پوششهای برپایه PDMS پختشونده با رطوبت، اثرگذارند. علاوهبراین، رنگدانه ها مقاومت به خزه را افزایش میدهند. به طور مثال، دیاکسید تیتانیوم سبب تغییر پوشش از آبگریز به آبدوست تحت تابش نور فرابنفش میشود. اثر نورکاتالیستی TiO2 باعث تمیز ماندن سطح بر اثر تضعیف نیروهای چسبندگی بین خزه و سطح پوشش میشود. در برخی موارد، استفاده از رنگدانه، مصرف بیشتر PDMS را به دنبال دارد. به طور معمول، جهت بررسی اثر حضور رنگدانه، آزمون چسبندگی کشانشی(pull-off) بر روی پوششها اعمال میشود.
بنا بر آزمونهای انجام شده، مشاهnه شد که استفاده از افزودنی روغن سیلیکون، به دلیل کشش سطحی و خواص ضدخزه، لغزش و اصطکاک، ویژگیهای پوشش ضدخزه را بهبود میبخشد. نحوه عملکرد اینگونه افزودنیها، مهاجرت تدریجی مولکولها به سطح مشترک و فرضیه ترشح (leaching) است که منجر به جدایش موجودات دریایی و گیاهان بهواسطه لغزش میشود. به بیانی دیگر، خزهها به جای نشستن بر روی سطح، روی روغن قرار گرفته و در نتیجه حضور افزودنیها، خزه جدا شده و وارد آب دریا میشوند. معمولا میزان افزودنیها در فرمولاسیون پوشش بسیار اندک ( 1 تا 10 درصد وزنی) است، زیرا مقادیر بیشتر سطح پوشش را دچار نقص میکند که نتیجه آن چسبیدن خزهها به سطح خواهد بود. علاوه بر روغن سیلیکون ذکر شده، انواع دیگری از افزودنی ها مانند پلیمرهای اورگانوسیلیکونی اصلاحشده با کربوکسیل، پلیایزوبوتیلن با وزن مولکولی کم، پارافین مایع و الیگومری یا پلیمرهای پرفلورینه شده میتوانند برای بهبود خواص ضدخزه پوششها استفاده شوند. به منظور بررسی بازده استفاده از افزودنیها، آزمون غوطه وری انجام میشود. درحین آزمون، صفحات پوششدهیشده در آب دریا قرار گرفته و پس از مدت زمانی مشخص، تمیز شده و خواص ضدخزه بررسی میشوند.
مترجم: مهندس معصومه کاویانی دارانی، دانشجوی دکتری مهندسی رنگ، موسسه پژوهشی علوم و فناوری رنگ و پوشش