یک بازار کار اصلی در حوزه پلیمر را گم کرده ایم!

دکتر مسعود جمشیدی دبیر اولین کنفرانس ملی “پلیمر در صنایع راه و ساختمان” است. این کنفرانس در روزهای 28 و 29 اردیبهشت ماه سال آینده در دانشگاه علم و صنعت برگزار خواهد شد. برای شناخت بیشتر از کنفرانس و اهداف و زمینه های آن با دکتر جمشیدی گفتگویی انجام دادیم. وی به عنوان یک پلی تکنیکی گرم، با رویی گشاده و با انرژی فوق العاده ای به تشریح فعالیت های انجام شده در خصوص کنفرانس پرداخت.
جمشیدی: من ورودی 71 مهندسی پلیمر، گرایش رنگ هستم. سال 75 دوره کارشناسی را به اتمام رساندم و در سال 77 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد شدم. در سال 83 نیز مدرک دکترای خود را اخذ کردم. در واقع حدود 13 سال متوالی در پلی تکنیک مشغول به تحصیل بودم. پروژه کارشناسی من موضوعی بین رشته ای در حوزه مهندسی رنگ و مهندسی مواد سرامیک بود که به ساخت لعاب های رنگی که بخشی از آن رنگ و بخشی معدنی بود، اختصاص داشت. از همان زمان احساس کردم که می توان فعالیت های بین رشته ای انجام داد. علاقمند به این موضوع بودم و گویی سرنوشت نیز همین را برای من رقم زده بود. در دوره ارشد پروژه ای مشترک با پژوهشگاه مواد و انرژی به راهنمایی آقایان دکتر مرادیان و دکتر مضطرزاده که آن هنگام رییس پژوهشگاه مواد و انرژی بودند، تعریف شد. آن زمان همه دانشجویان دو سال و نیمه یا سه ساله دوره ارشد را به اتمام می رساندند اما من برخلاف همه این دوره را دو ساله به پایان رساندم. این موضوع وقتی اهمیت می یابد که بدانیم در واقع این پروژه حجمی معادل دو پروژه مستقل ارشد داشت که طی سه ترم به پایان رسید. نیمه اول پروژه سنتز یک پیگمنت سرامیکی بود که خود یک پروژه کارشناسی ارشد رشته مواد سرامیک بود اما برای مرتبط شدن پروژه با رشته رنگ، کار بخش دومی هم داشت که این بخش ساخت لعاب های رنگی با آن پیگمنت و رنگ سنجی نمونه بود که برای اولین بار در کشور انجام می شد. نهایتاً در 11 مهر 77 که پایان سال دوم ارشد من بود فارغ التحصیل شدم. چون دکترا هم بلافاصله قبول شده بودم دفاع کردم. پروژه بین رشته ای برایم لذت بخش بود.
با مشاهده کاربردهای رنگ و پلیمر متوجه شباهت های پلیمرها و روش های بررسی خواص مواد و عملکرد ها با دیگر مواد غیر آلی شدم. بعدها فهمیدم در بسیاری از نقاط دنیا نیز به همین دلایل رشته پلیمر زیر مجموعه مهندسی مواد است و به سرامیکی ها و حتی فلزکارها نزدیک است. در مقطع دکترا کاملا در زمینه پلیمر و زیر نظر دکتر افشار و دکتر محمدی در زمینه کامپوزیت های لاستیکی کار کردم. پروژه دکترای تعریف شده در این دوره و اساتیدم کاملا پلیمری بودند و از بحث رنگ دور شدم. این اتفاق شانس جدیدی بود که دید من نسبت به مواد بازتر شود. پس از فارغ التحصیلی در یک شرکت خصوصی کار می کردم، پس از گذشت حدود شش ماه مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن فراخوانی برای استخدام هیات علمی داد. چون دکترا داشتم و علاقمند به کار پژوهشی بودم، اقدام کردم و با توجه به رزومه ام، من را با آغوش باز پذیرفتند.
با شنیدن نام مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن این موضوع به ذهن متبادر می شود که مسکن چه ارتباطی با پلیمر دارد؟ من خودم نه برای جذب شدن بلکه با سوال وارد آن مرکز شدم. اما متوجه شدم بخش بزرگی از کار آن ها در ارتباط با پلیمر است. مثلا بخشی به نام تاسیسات داشتند که مدتی قبل از ورود من، بحث بررسی لوله های پلیمری تاسیساتی را شروع کرده بود. این فعالیت، کار بسیار بزرگی بود و جنجال بسیاری در آن به وجود آمده بود. رییس بخش تاسیسات درخواست کرد عضو هیات علمی این بخش شوم. همچنین رئیس بخش مصالح نیز به دلیل مراجعات فراوان مصالح پلیمری برای بررسی کیفی و یا دریافت گواهینامه فنی از من در خواست نمودند تا در آن بخش فعالیت نمایم. مرکز از من خواست که خودم بخش مورد نظر کاری را انتخاب کنم. برخلاف انتظار همه که فکر می کردند به بخش تاسیسات یا مصالح خواهم رفت، بخش بتن را انتخاب کردم. عقیده شخصی ام در آن زمان این بود که حوزه بکری است و کاربردهای متعددی از پلیمرها در بتن مثل پوشش های ضد خوردگی، پوشش آرماتورها و بتن های رنگی و … در ذهنم بود. از 84 تا انتهای 89 به مدت 5 سال هیات علمی مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن بودم. بزرگان بتن کشور از جمله دکتر رمضانی پور، دکتر قدوسی، دکتر فامیلی، دکتر شکرچی زاده و دکتر باقری از دانشگاه های مختلف کشور در کمیته های تخصصی آن بخش حضور داشتند. حضور یک پلیمری به نظر وصله ناجوری بود بنابراین به عنوان یک پلیمری باید راه خود را پیدا می کردم. شروع به مطالعه کردم و متوجه شدم پلیمر در چه فضاهایی در بتن می تواند کاربرد داشته باشد، چه برهمکنشی با سیمان و بتن دارد و مزایای آن چیست. در انتهای کار خوشبختانه همه این بزرگواران ما را پذیرفتند و جایگاه پلیمر در بتن به نوعی در آن بخش تعریف شد. این مرکز به عنوان مرکز ثقل در کشور در این زمینه است، بنابراین پذیرش مرکز به معنای پذیرش کشوری است. خیلی خوب این جایگاه تبیین شد و بزرگوران پذیرفتند و دیگر به پلیمر به عنوان رقیب نگاه نمی کردند.
در این زمینه جالب است خاطره ای بگویم: کنفرانسی به نام بتن و توسعه در مرکز تحقیقات برگزار شد و پرفسور هیله میر که رییس مرکز تحقیقات مواد آلمان از دانشگاه تیوبرلین و ازبزرگان بتن و مواد دنیا است در آن کنفرانس حضور پیدا کرد. وقتی دکتر پرهیزکار معاون تحقیقات وقت مرکز تحقیقات من را به عنوان پلیمریست و عضو هیات علمی بخش بتن به دکتر هیله میر معرفی کرد، هیله میر گفت شما با دشمنانتان یک جا زندگی می کنید؟ یعنی دید یک فرد خارج از ایران هم این بود که پلیمر دشمن بتن است. البته ما به ایشان توضیح دادیم که اینطور نیست و دوستی و برهمکنش خوبی بین این دو حوزه یافته ایم و این دو بخش به هم کمک می کنند. برای من جالب بود که این دیدگاه که پلیمر رقیب بتن است یا دشمن آن در دنیا مطرح است، هرچند ما به این جواب رسیدیم که پلیمر می تواند بهترین دوست در کنار محصولات سیمانی باشد.
از سال 88 با توجه به رشد سریع مصالح پلیمری، مراجعات شرکت ها، نیازها و درخواست ها بسیار زیاد بخش پلیمر در مرکز تحقیقات تاسیس شد. حضور تنها یک نفری پلیمری در مرکز جوابگو این حجم از نیازها نبود، طبیعتا من هم چون در بخش بتن بودم و همزمان مدیر خدمات مهندسی و گواهینامه فنی مرکز بودم نمی توانستم در بخشی دیگر نیز کار کنم. بالاخره رییس و معاون مرکز پیشنهاد تاسیس بخش پلیمر را دادند. کار بزرگی بود و افتخار من این است که مدیر راه اندازی و سرپرست بخش شدم. آن زمان رنگ های ساختمانی مصرف زیاد اما متاسفانه دوام اندک داشتند، بنابراین تجهیزات زیادی برای آزمایشگاه رنگ خریداری شد. در بخش کامپوزیت هم وارد شدیم، بخش سازه کامپوزیت را اجرا می کرد اما ما نیاز به شناخت و کنترل کیفی داشتیم. واردات ورقه ها و پروفیل های کامپوزیتی زیاد بود که هیچ ایده ای در مورد آن ها وجود نداشت، بنابراین آزمایشگاهی طراحی شد. همزمان و موازی با این فعالیت ها، تحقیقات من در حوزه محصولات و کامپوزیت های سیمانی در حال انجام بود و ناخودآگاه یا خودآگاه به این حوزه متصل شده بودم. شاید چون در این کامپوزیت ها الیاف پلیمری استفاده می شوند که چسبندگی آنها به سیمان و خواص مکانیکی ذاتی آنها تاثیر بسیار زیادی بر خواص نهایی محصول می گذارد. نکته بسیار جالب در مورد این کامپوزیت ها آن است که با وجود اینکه مقدار الیاف پلیمری در این مواد بسیار کم است، اما اثر وضعی پلیمر بر کامپوزیت نهایی بسیار زیاد است. شاید کمتر از دو درصد الیاف پلیمری بتواند 100 درصد خواص سیمان را تغییر دهد و این موضوع نشانگر این است که پلیمر معجزه کرده است. بنابراین این حوزه جایی است که باید پلیمریست ها حضور داشته باشند. متاسفانه از آن سو مهندسان عمران اگرچه در زمینه سیمان استاد هستند، اما اطلاعات کاملی راجع به پلیمرها ندارند و همین موضوع گاها ایجاد مشکلات فراوان در محصولات سیمانی کرده است.
بنابراین در این موقعیت باید افرادی باشند که بتوانند بین رشته ای فعالیت کنند. با شروع فعالیت بخش پلیمر در مرکز، مشکلات چندین برابر شد. از بخش های رنگی، قطعاتی، کامپوزیتی، کف پوش، نمای پلیمری، قطعات و خانه های پیش ساخته و … آمدند و خواستار پاسخگویی و ارائه تاییدیه و گواهی فنی شدند. در نتیجه بخش نیاز به گسترش و جذب نیرو داشت.
در این هنگام دوباره پیچ تاریخی دیگری در زندگی من اتفاق افتاد و ابتدای سال 90 از مرکز تحقیقات ساختمان به دانشگاه علم و صنعت منتقل شدم. دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه علم و صنعت در حال راه اندازی گرایش پلیمر بود و نیاز به متخصص پلیمر داشت. تجربه چند سال کار پژوهشی من از نظر دانشکده و دانشگاه مقبول بود و از من برای فعالیت دعوت کردند. انتقال از حوزه پژوهشی به آموزشی برای بر طرف نمودن نیازهای حوزه پژوهش مثل نداشتن دانشجو، نیروی کار، ایده های جدید و توانایی اجرای آن ها بسیار مناسب بود. علیرغم جدایی از مرکز در این زمان، همچنان در این پنج شش ساله گذشته چه پروژه های صنعتی و چه پروژه های دانشجویی هدایت شده توسط بنده به نوعی به فضای بازار ساختمان متصل بوده اند.
از آنجا که این فضا بین رشته ای است، دانش در آن کم و نیاز بسیار است. البته کمبود دانش در مرز پلیمر و عمران محدود به ایران نیست. در دنیا نیز افرادی که دانش پلیمر در مصالح ساختمانی و ساختمان را بدانند بسیار کم است.
در سال 2009 با توجه به حضور در یک کنفرانس در شانگهای چین، با دست در کاران راه اندازی سمپوزیم آسیایی پلیمر در بتن آشنا شدم. تا کنون ده دوره از این سمپوزیم سه سالانه برگزار شده است. یعنی “کاربرد پلیمر در بتن” در آسیا، سی سال سابقه دارد. این سمپوزیم در کشورهایی مثل چین، کره و ژاپن بیشترین تعداد اجرا را داشته است. ترکیه و هند هم هرکدام یک دوره را اجرا کرده اند. به نظرم ما نیز باید آهسته وارد این گود شویم و ان شاالله یک دوره آن را برگزار کنیم. تیم دیگری در اروپا هم در این زمینه فعالیت می کند و در سال 2015 در پرتغال، پانزدهمین کنفرانس بین المللی پلیمر در بتن برگزار می شود. این کنفرانس نیز سه سالانه است، یعنی 45 سال این علم در دنیا قدمت دارد. ما کجاییم؟! تازه این فعالیت ها فقط در مورد “پلیمر در بتن” هستند و نه در کل صنعت راه و ساختمان که شاید صد سال قدمت دارد.
کنفرانس یعنی گردهمایی و تجمع علمی که به منظور ارائه و تجمیع دانش، شناسایی دانشمندان، توسعه علم، ایجاد فضاهای تحقیقاتی جدید و پر نمودن آن ها با تحقیقات درست و دسته بندی شده و منظم نهایتاً جهت دهی تحقیقات آتی در یک حوزه انجام می گیرد. همه این موارد باعث شده دانشگاه علم و صنعت و تیم پیشنهاد دهنده این کنفرانس به این نتیجه برسند که ضروری است که این کنفرانس ملی اجرا شود. خوشحالم که دبیری کنفرانس بر عهده من قرار داده شده است. با کمال میل این مسوولیت را پذیرفتم، آن را دوست دارم و اعتقاد و ایمان قلبی نسبت به آن دارم. انجام این مهم نیازمند کمک همه صنعتگران حوزه پلیمر و ساختمان و مهندسین پلیمر و عمران است، چون حوزه بین رشته ای است.
بسپار- هدف شما از برگزاری کنفرانس چیست؟
جمشیدی: این موضوع از سال 84 که من در مرکز تحقیقات ساختمان بودم در ذهنم وجود داشت. در این راستا کنفرانس های مختلف را زیر نظر گرفتم، جمله کنفرانس بین المللی بتن و توسعه که مجموعه ای از دوستان مهندسی عمران آن را راه اندازی کرده و بزرگان دنیا را دعوت می کنند، کنفرانس ملی و بین المللی خوردگی، کنفرانس ها و همایش های رنگ و پلیمر و … . در هرکدام افرادی می آمدند و نتایج تحقیقاتشان را ارائه می کردند اما متوجه می شدند تحقیقاتشان در حوزه پلیمرهای کاربردی در صنعت ساختمان است. مثلا در سمینار پلیمر فردی عایقی ساخته است، کاربرد اصلی این عایق در خودرو یا ساختمان می تواند باشد. بازار ساختمان برای پلیمری ها از خودرو خیلی بزرگتر است اما به چشم نیامده است و محققین برای این صنعت فعالیت زیادی نکرده اند. در کنفرانس خوردگی فردی در مورد خوردگی آرماتورها در بتن و حفاظتش مقاله ارائه ای می دهد. هرچند حوزه اصلی این مقاله خوردگی است، اما این فرد با پوشش دهی آرماتور عملاً بتن مسلح با دوام برای ساختمان ساخته پس سمت دیگر این پروژه صنعت ساختمان است. رنگ های ساختمانی و ارتقا آن ها، رنگ های خود تمیز شونده و… هرچند به صورت آکادمیک در حوزه رنگ است، اما کاربرد آنها در صنعت ساختمان است. خوب حالا عدم ارائه آن ها در صنعت ساختمان چه ایرادی می تواند داشته باشد؟ بزرگترین معضل عدم شناخت نیازهای صنعت ساختمان است که این نیازها در استانداردها نیامده اند. این همان کلید مقررات و آئین نامه های صنعت ساختمان است که متخصصین حوزه پلیمر کمتر با آن آشنا هستند.
در نتیجه به نظرم رسید یک مشکل اساسی در کشور داریم که خوشبختانه در دنیا شناسایی شده است، ما یک بازار کار اصلی در حوزه پلیمر را گم کرده ایم. همان میزان که صنایع خودروسازی و صنایع نظامی برای پلیمری ها بازار کار هستند، ساختمان به همان میزان و شاید بیشتر بازار کار ما است. این بازار کار مهم باید معرفی می شد یا حداقل نقش پلیمر در بازار راه و ساختمان باید معرفی می شد. تا زمانی که متخصصین و صنعتگران دور هم جمع نشوند متوجه نخواهند شد که این حوزه چقدر گسترده است.
در اولین جلسه کمیته علمی هرکدام از اساتید که آمدند دیدی داشتند. اساتید رنگ، پلیمر، کامپوزیت، راه و ساختمان و معماری دعوت شده بودند. وقتی محورهای همایش را اعلام کردم، احساس کردم همه شگفت زده شدند و فکر کردند که آیا می توان این فعالیت گسترده را اجرا کرد؟ ضرورتی دارد؟ بله ضرورت دارد، به قدری پلیمر در ساختمان کاربرد دارد که نمی شناسیم. وقتی در حوزه مسکن و ساختمان درگیر شویم، متوجه می شویم که کاربردهای جدید روزمره به این حوزه اضافه می شود. این بازار باید توسعه پیدا کند و علم به آن متصل شود و فارغ التحصیلان پلیمر بتوانند در آن کار کنند.
هدف دیگر این است که دو حوزه مهم علم یعنی مهندسی پلیمر و مهندسی عمران با یک خط ارتباطی قوی به هم وصل شوند که البته وجود دارد. من در یازده دوره نمایشگاه ساختمان شرکت داشتم. امسال متفاوت از سال های گذشته بود و بیش از 30 درصد غرفه ها را پلیمری ها تشکیل می دادند. هرچند که ممکن بود خودشان متوجه نباشند که فعالیتشان پلیمری است. کلید و پریز برق، UPVC در و پنجره، کفپوش، قاب لامپ، رنگ و پوشش و … پلیمری هستند. رییس سابق انجمن بتن ایران اعلام کرده 85 درصد بتن های جهان با پلیمر ساخته می شود. یعنی بتن بدون پلیمر متصور نیست و یا اگر بدون آن باشد خواصش دچار مشکل است. در نتیجه ایجاد ارتباط قوی بین مهندسی عمران و پلیمر لازم است و این ارتباط تنها در قالب یک کنفرانس ایجاد می شود. در ابتدا هم باید کنفرانس ملی باشد تا اهداف کوچک را بتوان در کنار هم جمع آوری کرد. از جمله این اهداف بازار مصرف، توسعه علم، جهت دهی متخصصان و محققانی که از روش تحقیق آگاهی دارند اما نیاز امروز صنعت را نمی شناسند، می توان نام برد. همچنین صنعتگران می توانند در کنفرانس مشکلات خود را بگویند و سرفصل های صنعتی را بدهند تا محققان در آن حوزه ها فعالیت کنند.
متن کامل این گفت و گو را می توانید در شماره 159 ماهنامه بسپار آبان ماه 1394 بخوانید.