انتظار صنعت از دانش و عملکرد یک مهندس پلیمر چیست؟

طی مدت دو هفته با یک جامعه ی آماری محدود، اما فعال در صنعت پلیمر در بخش های مواداولیه، ماشین آلات و تجهیزات و همچنین تولیدکنندگان محصولات که به عنوان نمونه انتخاب شده بودند، تماس گرفته شد و در خصوص حضور مهندسین پلیمر در واحدهای یاد شده اطلاعاتی به دست آمد.
این آمار نشان داد که در مجموع 40 درصد مجموعه های در حال کار در حوزه صنایع پلاستیک دست کم یک مهندس پلیمر را به خدمت گرفته اند. از این میزان 21 درصد آنها در شاخه بازرگانی سازمان های خود و 79 درصد در شاخه های فنی و مهندسی به کار مشغول بودند.
حضور دانش آموختگان مهندسی پلیمر در میان واحدهای فعال در بخش مواد اولیه (تولید و بازرگانی) بیشترین فراوانی را با 63 درصد داشت.
تولیدکنندگان محصولات کمترین شاخص حضور مهندسین پلیمر را در واحدهای خود با 26 درصد داشتند و بخش تجاری و تولیدی ماشین آلات فرآیندی نیز حدود 27 درصد از کل، دارای همکار یا همکاران مهندس پلیمر بودند.
لازم به تذکر است که 20 درصد واحدهای یاد شده دارای تعداد کل کارکنان بالای 50 نفر بودند و مابقی زیر این تعداد همکار داشتند.
از بخش های آموزش مهندسی پلیمر در کشور و همچنین تنی چند از صاحبان صنعت پلاستیک دعوت کردیم تا در نشستی به بررسی نزدیکی و تناسب سیلابس های درسی دانشجویان با نیازهای واقعی بازار کار آتی بپردازیم.
هر چند برخی از جمله رییس پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی (علیرغم ابراز تمایل واقعی اولیه) و رییس دانشکده مهندسی پلیمر و رنگ دانشگاه صنعتی امیرکبیر خلف وعده کردند و در جلسه حاضر نشدند اما نشست با حضور افراد زیر برگزار شد:
دکتر رامین خسروخاور، دبیر انجمن صنفی مهندسین پلیمر و شیمی
دکتر علی عباسیان، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
مهندس بابک همایونفال، مدیرعامل شرکت بازرگانی سحر
دکتر عباس شیخ، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
مهندس بهرام جبارزاده، مدیرعامل شرکت کیمیافروز
مهندس فاطمه خودکار، دانش آموخته دوره کارشناسی ارشد مهندسی پلیمر
مهندس مهتاب فهیمی، دانش آموخته کارشناسی مهندسی پلیمر
نتایج و گفت و گوهای انجام شده در این نشست قابل تعمق است.
بسپار- پیش از شروع بحث، میتوانم از دوستان سوال کنم تصور می کنند، چند درصد واحدهای پلیمر، همکار یا همکاران مهندس پلیمر در سیستم خود مشغول به کار داشته باشند؟ و بر اساس پاسخی که به این پرسش می دهید، تحلیل خود را نیز از وضعیت و چرایی آن بفرمایید.
عباسیان: تصور من این است که حدود 90 درصد کارگاه های پلاستیک اصلا مهندس ندارند! صرفنظر از اینکه مهندس پلیمر باشند یا نه.
حتی در سازمان های بزرگتر مدیران خیلی ساده میگویند اگر مهندس بسپار نیست، لیسانس فیزیک یا لیسانس شیمی استخدام کنیم!
همایونفال: بعضی افرادی که برای استخدام مراجعه میکنند، واقعا چند سال نیاز به ممارست دارند تا مهندس شوند و عدهای اصلا مهندس نخواهند شد! با اینکه همگی از یکسری دانشگاههای مشابه فارغالتحصیل شدهاند اما هنگامی که وارد فاز صنعتی میشوند تفاوت زاویه دید آنها با یکدیگر مشخص میشود. عدهای به هیچ وجه نمیتوانند مهندس عملگرا در صنعت شوند. بعضا ضعفهای آموزشی سبکی دارند اما تا این ضعفها رفع نشود نمیتوانند وارد صنعت کشور بشوند.
عباسیان: آقای همایونفال شما در زمینه فروش فعال هستید و علاقه به این زمینه و تغییر دارید. خود شما پیش از آخرین دانشجوی دوره دکترای پلیمری که نزد شما مشغول به کار بود، چند مهندس در شرکت استخدام کرده بودید؟
همایونفال: دو نفر. چون در زمینه ماشینآلات فعال هستم دو انتخاب داشتم: مهندس مکانیک و یا مهندس پلیمر. به مهندس مکانیک باید پلیمر و به مهندس پلیمر باید مکانیک را میآموختم.
در اتریش رشتهای وجود دارد که مانند مکانیک-پلیمر است، یعنی ابتدا مفاهیم مربوط به ماشین و سپس پلیمر آموزش میدهند. این نیاز من به عنوان فروشنده ماشینآلات است اما متاسفانه ما چنین دانشآموختهای نداریم. در صورتی که شرکتهای مواد اولیه با استفاده از مقالات و دیتاشیت میتوانند کار خود را انجام دهند.
بسپار- می خواهیم در اینباره صحبت کنیم که آیا بخش آموزش پلیمر کشور متناسب با نیازهای صنعت طراحی شده و پیش می رود یا نه.
بنابراین در این جلسه تلاش کردیم از هر دو بخش دانشگاهی و صنعتی مدعو داشته باشیم. متاسفانه عدهای از دوستان همین امروز به دلیل مشکلاتی حضورشان در جلسه منتفی شد.
مجله بسپار به طور طبیعی همواره با بخش صنعت کشور در تعامل بوده و بیشتر وقتها این مساله مطرح بوده که مهندسان پلیمر متناسب با نیاز صنعت کشور آموزش داده نشده اند یا آن تعریفی که صنعت از مهندس پلیمر دارد به هر حال منطبق بر خروجی دانشگاه های ما نیست. اگر به آماری که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد مراجعه کنید، خواهید دید که هر چند ممکن است اعداد تا حدی با پیش فرض های ذهنی ما مغایرت هایی داشته باشند، با این حال بر وضعیت نامناسبی صحه می گذارد.
به نظر شما، آیا انتظار واحدهای صنعتی و بازرگانی از یک مهندس پلیمر منطبق بر واقعیت است؟ مثلا یک واحد اکسترودرسازی انتظار دارد مهندس پلیمر، بتواند طراحی مارپیچ انجام دهد، آیا این انتظار صحیحی است؟ و این انتظار در بخش آموزش دیده شده است؟ و از این دست موارد.
عباسیان: این سوال را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: اول اینکه آیا صنعتگران تفاوت یک مهندس بسپار با سایر مهندسان را تشخیص میدهند؟ من فکر میکنم 90 درصد کارفرمایان تشخیص نمیدهند که مهندس بسپار با مهندس مواد، شیمی یا … چه تفاوتی دارد. اگر این مساله حل شود میتوان به سوال بعدی رسید که آیا این مهندسین بسپار متناسب نیاز صنعتگران هستند یا نه.
شیخ: گمان میکنم یک سوال پایهایتر باید طرح شود. تعریف مهندس پلیمر چیست؟ وقتی به این تعریف برسیم، انتظارات مشخص میشود. فکر میکنم سیلابس رشته پلیمر دچار یکسری اشکالات اساسی است. تعریف مهندس، ساده است، مهندس کسی است که میتواند طراحی کند. اگر تاریخچه این رشته را بررسی کنیم متوجه میشویم عدهای که خود مهندس نبودند (در کمال احترام به این افراد) و بیشتر شیمیست بودند، رشتهای به نام مهندسی پلیمر را طراحی کردهاند و بیشتر از مهندسی شیمی کمک گرفتهاند و بدون سررشته داشتن، سیلابس مهندسی پلیمر را طراحی کردهاند. در واقع قرار نبوده و نیست که طراح سیلابس وارد بازار کار شود بلکه دانشآموخته است که باید وارد این محیط شود. دانشآموخته در انتقال از بخش آموزش به بخش خصوصی دچار مشکل میشود و این مشکلات پایهای است.
خسروخاور: موضوعی که دکتر شیخ مطرح کرد از معضلات این رشته است. خود آقای دکتر هم یکی دیگر از معضلات است! خود ایشان هم هیچگاه نمیتوانند دانشجوی صنعتی تربیت کنند چون بیوقفه تا دکترا در دانشگاه درس خواندهاند و ابعاد واقعی صنعت را لمس نکرده اند. رشتههای مهندسی به سه دسته توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم میشوند. متاسفانه رشته مهندسی پلیمر در ایران جزء رشتههای توسعه نیافته است. به همین دلیل دانشآموختگان آن در حوزه کاری خود کار نمیکنند. سه معضل وجود دارد: رشته توسعه نیافته است، سیلابس درسی منطبق با واقعیت بازار کار نیست و استادی که درس میدهد بازار کار را لمس نکرده است. تعداد افرادی که همانند دکتر عباسیان و دکتر مهرانپور، علاوه بر دانشگاه در صنعت هم حضور داشتهاند خیلی کم است. دانشآموختهای که بلافاصله پس از اتمام درس در دانشگاه درس میدهد غیر از کتاب درسی چه میتواند به دانشجو بیاموزد؟
علاوه بر همه اینها 99 درصد شرکتهای پلیمری را افراد غیر پلیمری اداره میکنند. این کارفرمایان چگونه میتوانند با مهندسین پلیمر کار کنند؟ چون همزبان و همفکر نیستند.
از طرف دیگر دانشجویان پژوهش محور تربیت میشوند بهگونهای که به دانشگاه بازگردند. آیا در مقطع دکترا و ارشد کسی را که مقاله ISI نداشته باشد، فارغالتحصیل میکنند؟ در واقع نگاه دانشگاه آنها را به سمت دیگری هدایت میکند. تا زمانی که این مشکلات رفع نشود، تلاشهای ما در بیرون دانشگاه مثل آب در هاون کوبیدن است. لیسانسهای که 20 سال سابقه کار در شرکت بارز را داشته باشد به مراتب از استادی که تنها دروس نظری خوانده بهتر درس میدهد. یا بهترین حالت این است که عضو هیات علمی دانشگاه و مرکز آموزشی، بخش نظری را درس بدهد و قسمت آموزش عملی را به صنعتگران بسپارند.
بسپار- گمان میکنم در حال حاضر عکس این مساله نیز وجود دارد. یعنی اعضای هیات علمی برای فعالیت در صنعت محدودیت های هر چند نانوشته ای دارند.
خسروخاور: همینطور است.
واقعیت این است که شاید 5 تا 10 درصد دانشآموختگان دوره دکترای پلیمر که در کل با احتساب دانشگاه آزاد 100 نفر هستند، جذب آموزش عالی شوند، 90 درصد دیگر چه باید بکنند؟ تاکید می کنم که هیچ بستر جذبی در صنعت برای این افراد وجود ندارد.
شیخ: اگر صنعت و دانشگاه بستر جذب ندارند، پس چرا این تعداد دانشجو پرورش داده میشوند؟
خسروخاور: لاستیک بارز که از بهترینها است و مدیر ارشد آن یک پلیمری است، 5 نفر مهندس پلیمر هم ندارد!
عباسیان: حتی تشخیص نمیدهند که به همین تعداد مهندس بسپار هم نیاز دارند! اگر من یک لیسانس فیزیک را پیشنهاد میدادم، او را هم استخدام میکردند.
همایونفال: در صنعت چند فاکتور داریم که نقشها را تعیین میکند. مباحث مواد اولیه، ماشین و فرآیند در صنعت وجود دارد. فعالان فرآیند معمولا تحصیلات ندارند، مواد اولیه ای ها اکثرا واردکننده هستند و یا هیچ فعالیتی نمیتوانند روی مواد انجام بدهند و باید طبق دیتاشیت خرید کنند. مهندس پلیمر در چنین شرایطی چه کاری میتواند انجام دهد؟
شیخ: یعنی صنعت به اپراتور نیاز دارد نه مهندس پلیمر!
همایونفال: دقیقا. نقش بازی سازها در این بین گم میشود. من به عنوان فروشنده ماشینآلات به خریدار، مواد و فرمولاسیون را معرفی میکنم و میگویم باید با آن کلنجار بروی. مهندس پلیمر نهایتا پس از یکسال اگر بتواند فرآیند را درک کند، نقشش این است که فرایند را بهینه کند. اما از زاویه دیگر همین مهندس پلیمر ضعفهای سیلابسی دارد. مهندسان پلیمر ما ضعف مکانیک دارند یعنی در زمینه ماشینآلات و درس مکانیک آگاهی ندارند. 85 درصد از مهندسان پلیمر فعال در صنعت، در بخش کنترل کیفی حضور دارند. این موضوع ناراحتکننده است. اندازهگیری ضخامت، بررسی سطح اعوجاج قطعه و در کل بررسی فاکتورهای کنترل کیفی خیلی ساده را که به یک دیپلمه نیز میتوان آموزش داد، انجام میدهند. نقش و اثری ندارد. نیاز صنعت نوع دیگری از مهندس پلیمر است.
شیخ: ما دومین دارنده منابع نفت و گاز جهان هستیم، اما صنعت نفت نداریم! فرانسه شاید نفت نداشته باشد اما صنعت نفت را دارد … . حالا سوال این است که آیا ما صنعت پلیمر داریم؟ یا از چین ماشینآلات وارد و محصولاتی را تولید میکنیم. قبلا از اروپا واردات مواد داشتیم و پس از تحریمها از چین وارد میکنیم. آیا اصلا صنعت داریم که برای آن مهندس پرورش دهیم؟
عباسیان: صنعت که داریم اما باید متوجه شد نقش مهندس در این صنعت چیست؟ بههرحال تعدادی کارخانه هستند که تولیداتی هم دارند. وظیفه دانشگاه تربیت دانشجو با همان تعریفی است که شما از مهندس گفتید. مهندس کسی است که بتواند طراحی کند و طراحی کند تا بتواند در شرکتها کار کند. این نوعی تعریف زیبای کتابی است. صنایع هم متشکل از سه دسته ماشینآلات، مواد اولیه و فرآیند هستند. صنعتی وجود دارد که تولیداتی از پیچیده تا ساده مثل تایر و اورینگ دیالیز تا سفره یکبار مصرف دارد. نمیتوان منکر این مساله شد. هیچیک از این صنایع در ایران طراحی نمیکنند. این موضوع طبیعی است چون یک کشور جهان سوم از لحاظ فناوری پیرو است و فناوری را اعم از اورینگ دیالیز تا یکبار مصرف ها وارد میکند. ماشین و مواد وارد میشود بنابراین نقش طراحی در این صنعت وجود ندارد. اقتصادهای جهان به منفعل، مبتنی بر بهرهوری و مبتنی بر نوآوری تقسیم میشوند. در اقتصادهای مبتنی بر نوآوری نقش مهندس به عنوان طراح معنادار است، چون برای نوآوری به طراحی نیاز است. اینگونه اقتصاد در کشورهای پیشرو وجود دارد. امارات از بین کشورهای همسایه ما دارای اقتصاد مبتنی بر نوآوری است. ترکیه و چین مبتنی بر بهرهوری هستند، یعنی اگر در ترکیه محصول جدیدی را طراحی و ارایه کنید باعث رشد اقتصادی نمیشود، اما اگر بتوانی محصولی که به نسبت محصول اروپایی بهرهورتر است با همان فناوری طراحی کنید، در اقتصاد دنیا رشد خواهید کرد. اقتصاد ایران یک پله از ترکیه و چین عقبتر است و هنوز به مرحله بهرهوری نرسیده و در رده وسط قرار دارد. در اقتصادی که نوآوری در آن مطرح نیست و بهتازگی بهروری در آن در حال مهم شدن است اصلا به مهندس طراح نیازی نیست. بنابراین اینکه چرا مهندسان در کارخانه طراحی نمیکنند سوال بلاموضوعی است چون کارخانجات به طراح نیاز ندارند! کارخانجات فناوری را به عنوان یک ورودی آماده دریافت میکنند و نقش مهندس فهم و استفاده از این فناوری است. متناسب با شرایط اقتصادی جامعه نقش دانشگاه تربیت مهندسانی است که فناوریهای موجود را به خوبی درک و پیاده کنند.
ما در همین وضعیت هم مشکل داریم یعنی حتی مهندسانی تربیت نمیکنیم که به خوبی درک و پیادهسازی کنند. کارفرمایان فردی را که کمی انگلیسی بلد است و کفایت انجام کار را داشته باشد، استخدام میکنند چون میگویند با خواندن مدارک کار را انجام میدهد. درک کارفرما این است و غلط هم نیست، حد نیاز کارفرما همین است و کسی به او نگفته که یک دکترای بسپار بیشتر از یک لیسانس فیزیک متوجه کاغذها و مدارک میشود و چون متوجه تفاوت نمیشود میگوید چرا دکترای بسپار با حقوق بیشتر را استخدام کنم؟ کارفرما پیگیر متوجه شدن تفاوت مهندسی بسپار و شیمی نیست.
بنابراین بر می گردیم به صورت مساله ای که اول مطرح کردم: آیا کارفرمایان متوجه تفاوت مهندس بسپار و مهندس شیمی هستند؟ البته دانشگاه یا رسانههای تخصصی میتوانند در این خصوص تبلیغ کنند، چون بزرگ شدن جامعه بسپاری برای بسپاریها منفعت دارد و باید خودشان برای شناساندن خود بجنگند. دانشگاهها روابط عمومی ندارند و این کار را نمیکنند. همه بخشی از یک زنجیرهاند و به یکدیگر متصل هستند. مجلات تخصصی نیز بخشی از روابط عمومی جامعه بسپار هستند. رشد بسپارها به نفع همگی است. صنعتیها هم در نهایت از این موضوع نفع میبرند اما دنبال این موضوع نیستند.
خسروخاور: من شخصا هرگز در واحدهایم از اسم مهندس پلیمر استفاده نمیکنم.
عباسیان: درست است، بیشتر مدیران میگویند مهندس بسپار نمیخواهیم.
بسپار- نه تنها نمیخواهند بلکه نسبت به آن دافعه دارند! چرا؟
خسروخاور: همه به این نتیجه رسیدیم که این رشته توسعه نیافته است. وضع مهندسی شیمی خیلی بهتر از پلیمر است. در بین مهندسان شیمی طراح وجود دارد. آقای عابدی را به عنوان یک الگوی کارآفرین باید به دانشگاه دعوت کنند تا با دانشجویان گپ بزند. حتی باید ده واحد به او بدهند تا درس بدهد.
نزدیک به دو سال است که با دکتر نکومنش مذاکره میکنم. بنا بود ترم گذشته دو واحد درس را به حضور یک صنعتگر برای گپ و گفت با دانشجویان اختصاص دهند. این موضوع به این ترم موکول شد.
به این نتیجه رسیدیم که مهندسی پلیمر توسعه نیافته است. مهندسی شیمی که قرابت زیادی با پلیمر دارد در حال توسعه است. اگر به مهندسی راه و ساختمان نگاه کنیم موضوع متفاوت است. دانشجویان ما تقریبا تمام سازههایی که در دنیا طراحی میشود را میتوانند طراحی کنند. چرا؟ قدمت مهندسی شیمی و مهندسی راه و ساختمان به یک میزان است و هر دو در سال 1310 تاسیس شدند. هر دو این رشتهها غرامت جنگی ما از آلمانها بودند. چرا مهندسان ساختمان میتوانند همه کار انجام دهند و ما نمیتوانیم؟ محصولات مهندسان مکانیک ما در مپنا نیز تقریبا همتای محصولات زیمنس است. چرا مهندسان پلیمر ما این توانایی را ندارند؟ مهندسان پلیمر جز ادعا چیزی بلد نیستند. خود من هم مهندس پلیمر هستم. برای همین دانشآموختگان ما از صنعت دفع میشوند.
از ابتدای تاسیس انجمن پلیمر که من نیز جز موسسین آن بودم، نتوانستیم نام آن را انجمن مهندسین پلیمر ایران بگذاریم. دو بار نام انجمن عوض شده است، انجمن علوم پلیمر ایران و انجمن مهندسی، علوم و تکنولوژی پلیمر ایران. چون وزن غالب انجمن، علومیها بوده و هستند. این فضا در تربیت مدرس، پلیتکنیک و پژوهشگاه پلیمر حاکم است. چون رشته توسعه نیافته است بنابراین نه دانشجویی که تربیت میشود، میداند که مناسب چه کاری است و نه صنعتگر.
از نگاه صنعتگر کارشناس فیزیک سطح توقع کمتر، ماندگاری بیشتر و تعهد سازمانی بیشتری دارد و فضای پرش و قصد راهاندازی کارخانه خود را ندارد. اما مهندس پلیمر عهد و پیمان با صنعتگر دارد و وفا با دیگران! اگر آماری که شما در ابتدای جلسه ارایه دادید را مبنا قرار دهیم، این آمار فاجعه است. یعنی بسیاری از مهندسان پلیمر در حوزه خود جذب نشدهاند.
بسپار-ممکن است معنای این موضوع عدم توازن عرضه و تقاضا باشد یا کارآفرینی دانش آموختگان؟
عباسیان: این موضوع متناسب پتانسیل جامعه ما نیست.
خسروخاور: این مساله البته باید دیده شود ولی آیا کسی از دوستان شما کارآفرینی کرده است؟
عباسیان: در نسل خانم علیزادمنیر فقط یک کارآفرین بوده، آن هم خود ایشان که مجله بسپار را تاسیس کردهاند. چند نفر پتانسیل راهاندازی یک شرکت را دارند؟ این ایراد در همه حوزهها هست. دانشگاههای ما کارآفرین تربیت نمیکند بلکه آدمها را به قصد کارمند شدن تربیت میکنند.
خسروخاور: دکتر جعفر توفیقی، دبیر ستاد توسعه فناوری و نوآوری نفت، گاز و ذغال سنگ معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری؛ در جلسهای در رابطه با توسعه فضای کسب و کار بیان کرد که بودجه خوبی برای کارآفرینی در اختیار میگذارند. سال گذشته پلیمریها تنها گرایشی بودهاند که نتوانستهاند این بودجه را جذب کنند. چرا؟
شیخ: به شخصه به عنوان یک استاد و پژوهشگر این حوزه حتی از این بودجه خبر نداشتم!
همایونفال: خاطرهای را تعریف میکنم که انقلاب زندگی من است. ترم چهارم تحصیلیام در پلیتکنیک بهواسطه آشنایی، وارد بازار کار تولید ظروف بلوملدینگ شدم. اندک اندک متوجه شدم فرآیند را متوجه نمیشوم، در واقع سرمایهداری بودم که آشنایی کامل با کار نداشتم. در دوران سربازی در قسمت مهندسی تاسیسات نیروی انتظامی خدمت کردم و در کنار مهندسین مکانیک، برق و معماری قرار گرفتم. متوجه شدم درسی که آنها خواندهاند با کارشان قرابت زیادی دارد. در دوران سربازی کتابهای آنها را خواندم و متوجه شدم بعضی از دروسی که در دانشگاه داشتیم کارآمد بوده اما استاد از زاویه غلطی آنها را به ما ارایه کرده است. طی سه ماه توانستم ارشد آنها شوم، با جدیت و مطالعه.
من ضعفهای بارزی داشتم. وقتی پس از دوران سربازی به واحدهای کاری خود بازگشتم توانستم از آموختههایم در دوران سربازی بهره ببرم. متوجه شدم مهندس پلیمر و شیمی از مکانیک آگاهی ندارد. در صورتی که هرچه بیشتر از مکانیک بداند، بیشتر نسبت به فرآیند آگاهی پیدا میکند. از طرفی این مهندسان کنار دستگاه نمیروند و از نزدیک با ماشین و فرآیند برخورد ندارند. در سمینار VDMA خانواده رایفن هازر خاطره جالبی را تعریف کردند. آنها از بازداشتیهای داخائو در آلمان بودند و از چرخگوشت تهیه سوسیس بدون هیچ تحصیلات مرتبطی اولین اکسترودر فرآیند را ساختند. همانطور که دکتر عباسیان گفتند با توجه به شرایط صنعت ایران به طراح نیاز نداریم اما راهبری نیاز یک مفهوم درسی دیگر است. من دو سال کارمندی داشتم که دانشجوی دکترا بود و به سوی یک مسیر حرفهای قدم برمیداشت، اما استادش وی را از ادامه کار منع کرد!
شیخ: صحبتی شد که صنعتگران برای تدریس به دانشگاه بیایند. فردی که در صنعت و تجربی کار با اکسترودر را بلد است تنها در همان حد میتواند به دانشگاهیان بیاموزد، اما اگر دانشگاهی در صنعت قرار بگیرد حتما میتواند کار او را بیاموزد.
خسروخاور: مساله این است که دانشگاهی به صنعت نمیرود.
شیخ: بله. حتی اساتیدی مثل دکتر شجاعالساداتی که آقای خسروخاور به ایشان اشاره کرد، به نظر چندان موافق ارتباط صنعت با دانشگاه نیستند و معتقد به فعالیت در مرز علم هستند. وقتی اینگونه افراد جزو تصمیمگیران وزرات علوم باشند مشخص است که تغییری رخ نمیدهد. همچنین پژوهشگران معمولا از وجود بودجههای پژوهشی مطلع نیستند که بخواهند در راستای کارآفرینی از آن استفاده کنند!
عباسیان: من ده سال در اینباره مطالعه کردهام. در ایران و کشورهای شرقی به غیر از ژاپن و کره مهندسی بسپار از مهندسی شیمی منشعب شده اما در کشورهای پیشرفته مهندسی بسپار عمدتا از مهندسی مواد منشعب شده است. البته دانشگاههای معدودی مثل اکرون و چند دانشگاه آلمانی از مکانیک به مهندسی بسپار ورودی دارند.
مواد یا فلز یا سرامیک و یا بسپار است و مهندس مواد همین سه ماده را مطالعه میکنند. به تدریج بسپار گسترش یافته و یک رشته مستقل شده است. اما نمیدانم به چه دلیلی در جهان سوم مهندسی بسپار از مهندسی شیمی منشعب شده است. من در این زمینه مستقیما با دانشگاههای اروپایی مکاتبه کردم، پاسخ دادند که مشخص است که مهندسی بسپار جزیی از مهندسی مواد است.
شیخ: در کتابی نوشته بود مهندسی پلیمر میانرشتهای بین مهندسی مواد، مهندسی مکانیک و مهندسی شیمی است.
عباسیان: نه با این نگاه همه رشتهها میانرشتهای هستند. رشتههای مهندسی مکانیک سیالات، مکانیک، مواد و عمران رشتههای مادر هستند. مثلا مهندسی شیمی از دل مهندسی سیالات متولد شده است و مهندسی بسپار عمدتا از مهندسی مواد منشعب شده است. نیاز صنعت دو دسته است. مهندسی مواد یعنی دانستن فرایند، نوع و اجزا ماده و توانایی ترکیب مواد برای تهیه محصول. مهندسی بسپار فقط در قسمت پتروشیمی که بسپارش صورت میگیرد، به مهندسی شیمی متصل میشود. سایر صنایع بسپاری که 95 درصد را شامل میشود، پاییندستی هستند و به مهندسی مواد احتیاج دارند و اصلا نیازی به دروس مهندسی شیمی ندارند. در ایران بهدلیل انشعاب مهندسی بسپار از مهندسی شیمی دانشجویان دروس بسیاری را از مهندس شیمی میخوانند که در تزریق پلاستیک، تولید لاستیک، رنگ و … کاربرد ندارد. طراحی راکتور و عملیات واحد چه کاربردی برای تولیدکننده محصول پلاستیکی دارد؟ بنیانگذاران این رشته در زمان خود کار قابل تقدیری انجام دادهاند اما مانند سایر موارد این رشته هم در طول سالیان تغییر نکرده و به روز نشده است. اگر فرض کنیم که به مهندس مواد نیاز داریم صورت مساله عوض میشود. مهندس مواد به اندازه کافی دروس مکانیکی دارد که ماشین را متوجه شود. ساختار، نامناسب تعریف شده و خروجی نامناسبی داده است.
همایونفال: در اروپا این مهندسی چه دروس جالب توجهای دارد؟
عباسیان: دو فرق کلیدی وجود دارد. دروس به قصد تربیت مهندس مواد طراحی شدهاند، مثلا درس طراحی قالب دارند. همچنین دروس مهندسی شیمی را مثل طراحی راکتور و عملیات واحد نمیخوانند.
یک تفاوت عمده نیز همه مهندسان ایران با مهندسان اروپا و امریکا دارند. آنها همگی بین 4 تا 6 واحد زبان مادری دارند. در MIT همه مهندسان دو واحد نگارش، دو واحد ارایه و دو واحد اصطلاحات تخصصی را به زبان خود (انگلیسی) مطالعه میکنند و به زبان مادری خود مسلط میشوند. عموم دانشآموختگان مهندسی ما نمیتوانند بنویسند و حرف بزنند! مهندسی که نتواند منظور خود را برساند چه کارایی خواهد داشت؟ در ایران مهمترین پارامتر برای ورود به دانشگاه ریاضی و مهمترین پارامتر تشخیص هوش افراد هوش ریاضی است. در صورتی که در اروپا و امریکا غیر از امتحان زبان، براساس هوش کلامی دانشجو میپذیرند. دانشگاههای معتبرتر نمرات تافل بالاتر دارند و نه نمرات ریاضی!
انجمن مستربچ کلیپی تهیه کرده بود که در آن از دانشجویان بسپار سوال میشد که “مستربچ” را میشناسند؟ بسیاری شناختی از مستربچ نداشتند! فردی که نام مستربچ را نشنیده چطور میتواند آن را طراحی کند؟
متاسفانه در دانشگاه عزم تغییر این مساله وجود ندارد.
در صورت تمایل به مطالعه متن کامل این مقاله ماهنامه بسپار163 اسفند 94 ببینید