اخبار

سام رجبی، فعال محیط زیست: خودروی محیط زیست کشور در سراشیبی است یکی باید ترمز بگیرد!

بسپار/ ایران پلیمر در راستای معرفی مجموعه های ارایه دهنده خدمات به بخش محیط زیست، گفت و گویی داشتیم با سام رجبی، مدیر روابط عمومی و تحقیقات موسسه ی حیات وحش میراث پارسیان. این موسسه، موسسه ی خیریه ای  است با هدف جمع آوری کمک و به خصوص کمک مالی برای انجام پروژه های محیط زیستی و عمده ی کمکی که دریافت می شود را در سطح محققین و پژوهشگران محیط زیست و زیست شناسی که در ایران فعال هستند توزیع می کند.

رجبی: شکل کار ایده ی جدیدی در ایران است و تا حال کسی به این شکل پول جمع نکرده است که خرج طبیعت کند و معمولا خود NGO ها و افرادی که کار می کردند می رفتند دنبال جذب کمک و آن کمک را بنا به نیازشان هزینه می کردند و اکثر کمک ها دولتی بودند. این روش کاستی هایی دارد از جمله اینکه وقتی یک NGO بخش عمده ی بودجه ی خود را از سازمان های دولتی می گیرد، در NGO  بودن آن باید شک کرد.

مورد دیگر، جذب حمایت از موسسات خارجی است ولی در این مورد هیچ آگاهی در سطوح بالای اقتصادی کشور وجود ندارد و همچنین عمده ی کارخانه ها دید درستی از کارهایی که می توانند بکنند و موظف به انجام آن هستند، ندارند. موسسه ی حیات وحش میراث پارسیان در صدد است این سیستم را در کشور تغییر دهد و شروع به جمع آوری کمک و اطلاع رسانی در رده های بالای اقتصادی و در گام دوم شرکت ها و کارخانه های کشور کرده است. تا به حال سه میهمانی برگزار شده و طی آن ها و با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مبالغ قابل توجهی جمع آوری شده است. با موسسات خیریه ی دیگر هم همکاری داریم برای مثال در مورد موسسه ی خیریه ای به نام زنجیره ی امید که در زمینه ی  حمایت از کودکان بی سرپرست فعال است،  موسسه ی حیات وحش میراث پارسیان کودکانی که تحت پوشش این موسسه هستند را آموزش هایی در مورد محیط زیست می دهد و شرایط سفر به طبیعت را برایشان فراهم می کنند. بعضی از پروژه های تحقیقاتی را هم به طور مستقیم خودشان انجام می دهند.

بسپار- کمک هایی که توسط موسسه ی شما جمع آوری می شود به چه صورت و چگونه و در کجا هزینه می شود؟

رجبی: ما یک هیات مدیره ای داریم که در زمینه ی محیط زیست متخصص هستند. در ایران کار برای انجام دادن زیاد است.  من تعدادی از پروژه های انجام شده و تکمیل شده را به طور مختصر معرفی می کنم، این پروژه ها پروژه هایی هستند که یا تمام شده اند و یا فاز های اولیه ی آن ها تمام شده است و می خواهیم وارد فاز های جدید آن ها شویم.

مورد اول قوچ لرستان است در جنوب ایران که نادرترین گوسفند وحشی جهان است و در خطر انقراض می باشد. ما پروژه های گسترده ای داریم برای حمایت از این قوچ، گستردگی مکان زیستی این قوچ از لار تا بندر عباس است و از دید اکوتوریستی می تواند اهمیت بسیار زیادی داشته باشد. ما فاز اول این پروژه که بررسی سریع و کوتاه مدت زیستگاه، جمعیت و تهدیدات بود را به پایان رسانده ایم و  در حال شروع فاز دوم می باشیم که طی آن به طور عملی از این حیوان حفاظت می شود.

پروژه‌ی دیگر، پروژه‌ی پلنگ پارک ملی گلستان است که آن هم فاز اولش به تازگی تمام شده است و ما در این پروژه با همکاری چندین NGO ایرانی، سازمان محیط زیست و یک NGO بین المللی به نام پنترا در پارک گلستان دوربین تله ای کار گذاشته ایم و با استفاده از این دوربین ها توانسته ایم 23 قلاده پلنگ را تشخیص بدهیم. طی این پروژه تهدیداتی که برای این پلنگ وجود دارد را تعیین کردیم و به دنبال راهکارهایی برای رفع آن ها هستیم.

پروژه ی دیگر که تحت حمایت گروه صنعتی بارز است، پروژه ی حفاظت از خرس سیاه آسیایی است. این خرس در استان های کرمان، هرمزگان و سیستان بلوچستان یافت می شود و این نقاط غربی‌ترین نقاط پراکندگی خرس سیاه در آسیا است. در عین حال مطالعات ژنتیکی نشان داده  است که خرس سیاهی که در ایران زندگی می کند زیرگونه ی جدایی از باقی خرس های سیاه آسیایی است. خرس سیاه وضعیت جالبی در آسیا دارد در ژاپن آنقدری تعداشان زیاد است که مشکل زا شده اند و دولت باید سالیانه تعدادی را بکشد تا آسیبی به کشاورزی نزنند.  ولی در چین مثل وضعیت هر جانور دیگری در این کشور از آن استفاده ی پزشکی می کنند و به طرز  وحشیانه و غیر اخلاقی این  خرس ها را در قفس نگه می دارند و یک لوله وارد کیسه ی صفرای این حیوان می کنند  که سر دیگر آن شیر دارد و بیرون است که هفته ای یک الی دو بار، با باز کردن شیر، خرس را می دوشند و صفرایش را جمع می کنند، چون در طب سنتی چین هزار و یک خاصیت درمانی برای آن در نظر گرفته شده است، که هیچ کدام پایه و اساس علمی ندارد و این روش بسیار غیر اخلاقی و نادرستی است برای برخورد با یک حیوان.

کارشناسان ما دو برنامه را در این راستا و به طور موازی پیش می برند، یکی در استان کرمان در حال بررسی وضعیت پراکندگی و تهدیدات خرس سیاه هستند و همکاران توانسته اند پراکندگی این خرس را در منطقه ای به نام بحر آسمان مشخص کنند و این منطقه به دلیل وجود خرس محافظت شده اعلام شود. کار دیگر بررسی تعارضات انسان و خرس و روش ها و راه حل های آن است که یک مورد باغ های ویژه ی  خرس ها است که با این کار از ورود آن ها به باغ های مختلف جلوگیری می شود.

مهمترین پروژه ها از لحاظ بین المللی، ملی و رسانه ای در حال حاضر پروژه ی یوزپلنگ آسیایی است و همان طور که می دانید، این حیوان فقط و فقط در ایران وجود دارد و با یوزپلنگ آفریقایی تفاوت قابل توجهی دارد و جمعیتش طی دهه های اخیر به شدت کاهش یافته است. تخمین جمعیت الان بین 50-100 قلاده  یوزپلنگ در ایران است و پروژه هایی که تا کنون انجام شده اند برای حفاظت از این حیوان تا حال نتوانسته اند موفقیت مطلوبی کسب کنند. کاری که ما می کنیم با همکاری پروژه ی ملی یوز، پنترا و مجله ی نشنال جیوگرافیک است،  مجله ی نشنال جیوگرافیک در شماره ی نوامبر خود مقاله ی مفصلی در مورد یوزپلنگ خواهد داشت. این مقاله با کمک موسسه ی حیات وحش میراث پارسیان شکل گرفته است. عکاسی گسترده ای نیز طی یک سال و نیم گذشته از یوزپلنگ آسیایی اتفاق افتاده و امیدواریم که این موارد باعث شود که توجه جهانی به یوز دوباره بر انگیخته شود. چون حدود 10-11 سال پیش این موضوع مطرح  شد در جهان و در یک دوره ای سازمان ملل هم یک کمکی کرد ولی بعدها این کمک ها قطع شد و عملا به فراموشی سپرده شد.

ولی امیدواریم بتوانیم دوباره یاد یوزپلنگ را در سطح جهانی زنده کنیم و بتوانیم کمک های کافی برای پیشبرد اهدافمان را داشته باشیم.  برنامه های گسترده ای هم برای روز ملی یوز که 9 شهریور ماه است، داریم. این روز به ابداع انجمن یوز است و چون تقارن حدودی هم با چاپ مقاله‌ی نشنال جیوگرافیک دارد می خواهیم در ایران هم یک پروژه ی آگاه سازی سازی گسترده راه بیاندازیم که عموم مردم هم از اینکه ما در کشور یوز داریم و این چه اهمیتی دارد مطلع شوند. به قطع اگر مردم اهمیت یوز را درک نکنند حتی برای دولت هم هیچ توجیهی ندارد که کمک کند، یوزپلنگ حامی ندارد و بودجه ای که سازمان محیط زیست برای حمایتش می دهد، بودجه ی زیادی نیست و بودجه های بین المللی هم کمابیش قطع شده اند  و الان حیات این موجود وابسته به موسسه ی ما و سازمان محیط زیست است، سازمان های دیگر توانایی مالی لازم برای حمایت را ندارند ما هم این حمایت را باید از جاهای مختلف بدست بیاوریم. اگر یک حامی مثل بارز که حامی خرس سیاه شده است برای یوز پلنگ هم پیدا کنیم  می توان برای آینده ی روشنتر برای آن امیدوارتر بود. پروژه های دیگری مثل فیلم برداری از پلنگ، خرس سیاه و خرس قهوه ای، پروژه ی دیگری در خلیج فارس و جزایر هنگام و قشم در حمایت از دولفین بینی بطری داریم، که در چند سال اخیر ناگهان علاقه ی مردم به آن ها جلب شده است و خیلی بیش از ظرفیت از آن ها بازدید می کنند. ما چارچوبی را برای بازدید ها  به کمک سازمان ملل و جوامع محلی طراحی کردیم. چندین پروژه ی دیگر هم داریم و در برخی موارد در حال بررسی هستیم که آیا امکانات مالی برای آن ها فراهم است؟ یک پروژه هم برای مرجان های خلیج فارس داریم. خلیج فارسی که امروزه اسمش همه جا هست و در اتوبان ها تابلویی هست که یک شرکت مواد غذایی از خلیج فارس حمایت کرده است. این حمایت به چه شکل بوده است؟!  و اگر واقعا کسی می خواهد از خلیج فارس حمایت کند باید از چنین پروژه هایی حمایت کند. الان مقدار قابل توجهی از هزینه های فیلم برداری را کارشناسی که آنجا فیلمبرداری می کند از جیب خودش پرداخت می کند! چرا عرب ها موفق شدند اسم خلیج فارس را در برخی جاها تغییر دهند؟! به خاطر پولی است که خرج می کنند و به محققین خارجی پول می دهند که بیایند تحقیقات خود را انجام دهند، هر تحقیقی از جانور شناسی تا زمین شناسی و مردم شناسی و … و قطعا هر تحقیقی که چاپ می شود و پولش را یک کشور عربی داده است اسم خلیج فارس هم به گونه ای دیگر و غیر واقعی ممکن است در آن بیاید! و من فکر می کنم برای حفظ اسم و خود خلیج فارس باید از محققین حمایت شود.

بسپار- چرا و چگونه صنایع باید از محیط زیست حمایت کنند؟

رجبی: هر صنعتی خواه یا ناخواه به محیط زیست صدماتی را وارد می کند و محصولاتی مانند پلاستیک ها که تجزیه ی طبیعی آن ها معمولا غیر ممکن است و یا بسیار زمان بر هستند، بازیافتشان بسیار انرژی بر و پر هزینه و دفعشان هم هزاران دردسر دیگر دارد، این نوع صنایع دین بزرگتری نسبت به طبیعت و جامعه دارند و به شکل های مختلف می توانند آن را  ادا کنند. یکی از شکل هایی که در ایران جا نیافتاده است و اصلا هم صحبتی از آن نیست خرید و فروش Carbon Credit است. در غرب و در حال حاضر صنایعی که دی اکسیدکربن یا متان را به صورت گسترده آزاد می کنند موظف به پرداخت مالیات یا هزینه هایی در جهت جبران ضرری که به طبیعت می زنند هستند. یکی از کارهایی که می توانند بکنند این است که از یک شرکت خصوصی که جنگل کاری می کند و به میزان درخت کاری که انجام می دهد می تواند Carbon Credit بفروشد، صنایع می توانند به این شکل مقداری از کربنی که در محیط آزاد می کنند را از بین ببرند. روش دیگر این است که بیایند حامی پروژه های حفاظتی یا پژوهشی در محیط زیست شوند و حتی می توانند از دانشجویان برای تحصیل حمایت کنند و یا مثل بارز حامی یک گونه ی خاص شوند و یا برای ایجاد آگاهی و ساخت فیلم های مستند یا موارد چاپی همکاری کنند.

بسپار- تا حال چه شرکت هایی جز بارز در این گونه طرح ها شرکت کرده اند؟

رجبی:  برای موارد چاپی با فومن شیمی مذاکره داشتیم و خودشان علاقمند بودند و با علاقه پیش آمدند. خیلی از صنایع کمک های کوچک و یک باره ای کرده اند در گذشته ولی ویژگی کمک بارز این است که قرارداد ثابت دوساله بسته است، سایپا و ایران خودرو هم کمک هایی کرده‌اند و برای مثال یک پوستر چاپ کرده‌اند ولی هزینه ی چاپ پوستر برای بخش خصوصی هم هزینه ی اندکی است چه برسد به شرکت عظیمی مثل ایران خودرو.

بسپار- شرکت ها با چه مبالغی می توانند وارد این طرح ها شوند؟

رجبی: ما چون یک شرکت خیریه هستیم باید تمام حساب‌هایمان باز باشد و غیر از حسابداری و حسابرسی که برای تمام موسسات و شرکت ها اجباری است ما باید حساب‌هایمان برای هر کسی در دسترس باشد و سالانه خود ما یک گزارش در این زمینه چاپ و ارایه می کنیم‌ که نشان می دهد که ما چه کمک هایی را جذب کرده ایم از چه کسی بوده و این کمک ها کجا رفته اند! حال در مورد مقدار بگویم که برای مثال در پروژه یوزپلنگ آسیایی که کار بسیار زیادی نیاز دارد، پراکندگی زیاد و مشکلات بی شمار است، اگر بدانیم که می توانیم ماهیانه و به طور ثابت روی مبلغ 5-10 میلیون تومان حساب کنیم  می توانیم خیلی جدیتر کار خود را ادامه دهیم و شاید تمام مشکلات را بپوشاند و به ما اجازه ی برنامه ریزی بدهد. هر شرکت با هر مبلغی اگر یک حمایت ثابت از ما داشته باشد، حتی اگر این مبلغ 100هزارتومان هم باشد می توانیم روی آن برنامه ریزی کنیم و می دانم که با 100 هزار تومان در سال می توانم چه تعداد آبشخور را در یک منطقه نگهداری کنم. می دانم که با 800 هزار تومان در ماه می توانم حقوق دو محیط‌بان را ثابت نگه دارم و با 10 میلیون در ماه می توانم این تعداد بروشور چاپ کنم، این تعداد به مدارس سر بزنم و کارهای خیلی گسترده ای انجام بدهم.

بسپار- در مقابل چه امتیازات احتمالی برای شرکت ها در نظر گرفته شده است؟

رجبی: شرکت ها می توانند از قوانین موجود در این زمینه و معافیت های مالیاتی موجود استفاده کنند، قوانینی هم وجود دارد در بسیاری مناطق کشور که شرکت ها معادل مبلغی که به محیط زیست کمک می کنند، از مالیات آنها کسر می شود ولی چون من خودم در این زمینه متخصص نیستم خیلی اطلاعی ندارم.

بسپار- شرکت ها برای اینکه حامی چنین پروژه هایی شوند چگونه و از چه طریق باید اقدام کنند؟

رجبی: کافیست یک تماس با ما بگیرند و ما بلافاصله پیگیری های لازم را انجام می دهیم. لازم به ذکر است که این این نوع فعالیت ها استفاده ی تبلیغاتی هم دارد. هیچ انسانی وجود ندارد که از طبیعت خوشش نیاید. شرکت ها می توانند از حیوانی که تحت حمایت خود دارند برای تبلیغات استفاده کنند. هر حیوانی جذابیت خاص خودش را دارد یک سری حیوانات به خاطر زیبایی شان جذاب هستند، یک سری به خاطر ابهت و برخی وحشی بودن. علاوه بر این ها ما خود را موظف می دانیم که هر شرکتی که از ما حمایت می کند را در هر جایی که بتوانیم یاد کنیم و مورد قدردانی قرار دهیم. در همه ی موارد چاپی هم حتما از آن شرکت نام می بریم و لوگوی آن را چاپ می کنیم.  حتی در برنامه هایی که برد فرهنگی و اجتماعی زیادی دارند مثل روز ملی یوز یا پروژه های پاکسازی که برگزار می کنیم که افراد زیادی درگیر می شوند، در این موارد شرکت ها ی حامی می توانند تصور کنند که تبلیغات رایگان یا ارزان قیمت برایشان انجام می گیرد.  به عنوان مثال هدف گذاری ما این است که فقط در تهران حداقل 10-20 هزار نفر را به طور شدید درگیر روز ملی یوز کنیم و حداقل 100 هزار نفر با قضیه برخورد کنند و مردم همزمان که با اهمیت یوزپلنگ آشنا می شوند، می فهمند که این شرکت به حفظ یوزپلنگ کمک می کند و به نظر من تبلیغی از این بهتر وجود ندارد.

بسپار- آینده را چگونه می بینید؟

رجبی: مستند ساز و فعال محیط زیست بزرگی هستند که در تلویزیون ایران هم در گذشته مستند های ایشان پخش می شده، من پارسال برخوردی با ایشان داشتم و ایشان وضعیت محیط زیست را تشبیه کرد به ماشینی که در سرپایینی با تمام سرعت در حال حرکت است و 5 نفر توی ماشین نشسته اند و بر سر اینکه چه کسی پشت فرمان بنشیند دعوا می کنند. چند نفر محیط زیستی هم در صندوق عقب انداخته شده اند که این ها به در صندوق می زنند و داد می زنند که مهم نیست که چه کسی پشت فرمان می نشیند یکی اول پایش را روی ترمز بگذارد! وضعیت آینده ی محیط زیست جهان بسیار تاریک است، ایران تا به حال وضعیتش خوب بوده است چون جمعیتش نسبت به مساحتش بسیار کم است و پراکندگی خوبی دارد. ما مراکز بسیار گسترده ای داریم که جمعیت زیادی ندارند و همین موضوع باعث شده است که یوزپلنگ آسیایی هنوز در ایران باقی بماند ولی ایران هم روز به روز بیشتر صنعتی می شود و با این صنعتی شدن نمی شود مخالفت کرد و جلویش ایستاد و این صنعتی شدن دارد آسیب های جدی وارد می کند. آسیبی که طی یک دهه ی اخیر شروع شده و گسترش یافته است، این رشد لجام گسیخته است و تا به حال پایدار نبوده است، ولی ما به عنوان افراد حامی محیط زیست یک یار و هم‌رزم بسیار قوی داریم که آن هم طبیعت است. تا حال ما نتوانسته ایم که از همه ی راز های طبیعت سر در بیاوریم و به قدرت طبیعت واقف نیستیم  و طبیعت همیشه راهی پیدا می کند. در حال حاضر روزانه 100 گونه منقرض می شوند که اکثر آن ها اصلا شناخته شده نیستند، در هر لحظه به اندازه ی یک زمین فوتبال جنگل از بین می رود، در هر ساعت چیزی حدود 600 تن زباله وارد آب های آزاد می شود که از این 600 تن 400 تن زباله های پلاستیکی هستند. در اقیانوس ها و آب های آزاد فرش هایی از زباله که عمده ی آنها را پلاستیک ها تشکیل می دهند، پهن شده است. بزرگترین آنها به اندازه ی کل اروپای مرکزی وسعت دارد و ضخامتش به طور متوسط بالای یک متر است و حیات را در اقیانوس ها را مورد تهدید قرار داده است.

بسپار-  مشکلات اصلی در کار شما چیست؟

رجبی: اولین مورد عدم آگاهی است که در واقع مشکل محسوب نمی شود و بیشتر چالش است و باید آن را حل کنیم. آگاه سازی جز مواردی است که به صورت بسیار جدی در آن فعال هستیم. مشکل دیگر این است که وضعیت اقتصادی در حال حاضر خوب نیست و خیلی از صنایع نمی توانند یا نمی خواهند که آن گونه که شایسته است کمک کنند و ترجیح می دهند که سرمایه ی خود را نگه دارند و پس از چند سال دوباره شروع کنند به تجارت اما این چند سال می تواند برای بسیاری از موجودات مثل یوزپلنگ کشنده باشد و جمعیت 60-70 تایی جمعیتی نیست که بتوان آن را به حال خود رها کرد.

بسپار- حرف آخر؟

رجبی: ما بسیار سپاسگزاریم از پیشگامانی  مانند بارز و بسپار  که با ما که کار نوینی را در ایران شروع کردیم همکاری می کنند و این نشان می دهد که به چه میزان می توان به آینده امید وار بود.

بسپار: با تشکر از زمانی که در اختیار ما گذاشتید. 

این مطلب در شماره 118 ماهنامه بسپار و در خردادماه 1391 منتشر شده است. سام رجبی و تعداد دیگری از فعالان محیط زیست ماه ها ست که در بازداشت به سر می برند و بر سر اتهامات امنیتی آنها بین وزارت اطلاعات و قوه قضاییه اختلاف نظرهای فاحش وجود دارد. به امید اینکه همه دوستداران ایران بتوانند در فضای آزاد میهن خود نفس بکشند. 

پی نوشت: سام رجبی امروز 12 آذرماه 1402 آزاد شد. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا