اخباراخبار ویژهمقالات

ستونی جدید در مجله بسپار/ پلیمرها و فلسفه علم/ چشم ها را باید شست، پلیمرها را جور دیگر باید دید/ انسان در عصر پلاستیک

بسپار/ ایران پلیمر نوشتن از اینکه پلیمرها و پلاستیک‌ها ما را احاطه کرده‌اند بدیهی و تکراری است. عبارت دقیق‌تر شاید این است که ما در عصر پلاستیک زندگی می کنیم. همانطور که دکتر برنادت بنسود-وینسنت(Bernadette Bensaude-Vincent)  استاد بازنشسته‌ی فلسفه و تاریخ علم پیشنهاد داده: «پلاستیک‌ها بیش از محصولات ساخته شده هستند؛ آن‌ها نماد یک دوره هستند – دوره‌ای مشابه با دوره‌های مهم گذشته مانند عصر سنگ یا عصر آهن.» وینسنت معتقد است که موادی که در ساخت مصنوعات استفاده می‌شوند، تمدن‌ها را شکل می‌دهند و ما را به دوره‌های جدیدی می‌برند. گذشته از اینکه زندگی روزمره ما با فراوانی مصنوعات کاربردی مانند تلفن‌ها، کامپیوترها یا خودروها اشباع شده است، جوهره مواد نیز اهمیت عمیقی دارد. مواد پیشرفت‌های تکنولوژیکی، نوآوری‌های هنری، معاملات اقتصادی و توزیع ثروت اجتماعی را هدایت می‌کنند. هر جایگزینی مواد – آهن، آلومینیوم یا پلاستیک‌ها – روابط جدیدی بین طبیعت و مصنوع ایجاد می‌کند و روابط اجتماعی خاصی را شکل می‌دهد.

وینسنت به نگاه جفری میکل در اثر “پلاستیک‌ها در فرهنگ آمریکایی (۱۹۹۵)” اشاره می‌کند و تأثیر تحول‌آفرین پلاستیک‌ها بر جامعه آمریکایی را برجسته می‌سازد. میکل پیشنهاد می‌کند که پلاستیک‌ها عصری با شاخصه‌ی پلاستیسیتی را عرضه کرده‌اند  که بستری برای تغییر و تحرک در تمام طبقات اجتماعی ایجاد می‌کند. با وجود افزایش آگاهی از پیامدهای زیست‌محیطی، پلاستیک‌ها همچنان دلربایند و خلاقیت بی‌پایان و پتانسیل برای آینده را وعده می‌دهند. همانطور که وینسنت نیز تاکید می‌کند: «اگرچه به نظر می‌رسد انسان قرن بیست و یکم بیشتر به مسائل زیست‌محیطی آگاه است و بیشتر به آینده توجه دارد، پلاستیک‌ها همچنان ماهیت آرمان‌شهری خود را حفظ می‌کنند.»

پلاستیک‌ها در زندگی و جهان ما خود را تنیده‌اند بنابراین واضح است نگاه‌های سطحی و خطی که فقط پلاستیک‌ها را متهم و دشمن می پندارد جوابگوی این در هم تنیدگی نیست. هیتر دیویس (نوه‌ی یکی از بنیان گذاران شرکت دوپونت) کتاب قابل تاملی با عنوان “مساله ی پلاستیک” دارد که در آن فعالانه خواننده را به چالش دعوت می کند، چالش مسولیت پذیری در برابر اقوام نوظهور ما و پذیرش حضور متفاوت آنان. در ایران نیز صنعت پلیمر و پلاستیک‌ها و به دنبال آن مصرف انواع کالاهای پلیمری در طی چند دهه گذشته رشد چشمگیری داشته است. هرچند اثرات فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی این حضور بررسی نشده است. خواننده بهتر از من می‌داند که اقداماتی مثل بازیافت و پلیمرهای زیست تخریب پذیر با فرض مفید بودن نیز راه حل نهایی این سوالات نیست. چه باید کرد و در این عصر چگونه باید به پیش راند؟ شاید به جای پیدا کردن جواب های سریع و راه حل‌های موقت که مسوولیت را به آینده ی دور واگذار می کند بهتر است به دنبال پرسش و اکتشاف باشیم. پلاستیک ها را به عنوان عوامل فعالی در جهان به رسمیت بشناسیم و به تامل در برهمکنش چندلایه و پیچده‌ی آنان با جنبه‌های مختلف اجتماعی، محیط زیستی و جنسیتی بپردازیم.

 

رویکرد اجتماعی به علم و فناوری

برای تعمق بر روی اینگونه سوالات نیز به منظری متفاوت از خط کشی های ذهنی سابق نیاز داریم تا بتوانیم بدون پیشداوری موقعیت را به خوبی مشاهده کنیم. مطالعات علم و فناوری (STS) یا علم، فناوری و جامعه، بستری بین‌رشته‌ای فراهم می‌کند که به بررسی چگونگی ایجاد، توسعه و تأثیرات علم و فناوری در زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی می توان پرداخت.  یکی از حوزه های مورد تمرکز این مطالعات تکنو‌علم اذعان می‌کند که دانش علمی نه تنها به صورت اجتماعی کدگذاری شده و در بستر تاریخی قرار دارد، بلکه توسط شبکه‌های مادی (غیرانسانی) نیز پایدار و ماندگار می‌شود. تکنو‌علم فمینیستی نیز از دهه‌ها نقد فمینیستی بر نحوه درهم‌تنیدگی جنسیت و دیگر نشانگرهای هویتی در حوزه‌های علم و فناوری پدید آمده است. اصطلاح تکنو‌علم، به ویژه در زمینه مطالعات تکنو‌علم فمینیستی، تلاش می‌کند تا تمایز بین تحقیق و توسعه علمی و کاربردهای عملی فناوری را از بین ببرد و فرض می‌کند که علم با منافع مشترک جامعه در هم تنیده است. در نتیجه، پیشنهاد می‌شود که علم به همان سطح از پاسخگویی سیاسی و اخلاقی که فناوری‌های ناشی از آن دارند، پایبند باشد. مطالعات تکنو‌علم فمینیستی به توسعه نظریه‌های جدید در مورد چگونگی ارتباط سیاست‌های جنسیتی و دیگر نشانگرهای هویتی با فرآیندهای تغییر فنی و روابط قدرت در دنیای مادی جهانی‌شده ادامه می‌دهند. تکنو‌علم فمینیستی کمتر بر روابط بین فردی بین مردان و زنان تمرکز دارد و بیشتر به مسائل گسترده‌تر مربوط به تولید دانش و چگونگی تجلی و شناخت بدن‌ها در جوامع می‌پردازد.

دانا هاراوِی یکی از محقیین برجسته ی این حوزه در آثار خود، به ویژه در “مانیفست سایبورگ”، به بررسی رابطه پیچیده بین انسان، طبیعت و ماده می‌پردازد. او معتقد است که مرزهای بین این عناصر به شدت محو شده‌اند و ما باید به جای دیدن آنها به عنوان دسته‌های جداگانه، آنها را به عنوان عناصر در هم تنیده و مرتبط ببینیم. وی با تأکید بر درهم‌تنیدگی از شیوه‌های فناوری آگاه از مسایل اجتماعی و دارای مسیوولیت اخلاقی حمایت می کند.

دیگر پژوهشگر این عرصه، یوتا وبر، بر لزوم تعامل انتقادی با فناوری تأکید می‌کند. وبر از دانشمندان، متخصصان و کاربران می‌خواهد که به طور عمیق به توسعه‌های تکنو‌علمی بیندیشند و بر لزوم پرسش از پیامدهای اجتماعی و ابعاد اخلاقی پیشرفت‌های فناوری تأکید می‌کند. تاکنون این دیدگاه انتقادی به حوزه‌های مختلف فناوری از جمله هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و علوم اعصاب گسترش یافته است. بنابراین، به عنوان یک دانش آموخته ی پلیمر گمان می کنم کاربرد این نوع نگاه به پلیمر و پلاستیک‌ها با این گفتمان گسترده‌تر همسو و حتی ضروری است.

با بهره گرفتن از این چارچوب می توان بررسی کرد چگونه جنسیت بر طراحی، بازاریابی و الگوهای مصرف محصولات پلاستیکی تأثیر می‌گذارد. به ساختارهای قدرت در صنعت پلاستیک نگاهی انتقادی داشت و مسائل مربوط به کار، تقسیمات جنسیتی کار و نگرانی‌های عدالت محیطی را مورد بحث قرار داد. علاوه بر این، تمرکز خود را فراتر از تولید گسترش داد تا بررسی شود که چگونه روش‌های دفع به طور نامتناسبی بر جنسیت‌ها و جوامع مختلف تأثیر می‌گذارد. در وافع تمرکز بر تکنو‌علم فمینیستی امکان بررسی عمیق تأثیرات اجتماعی پیچیده پلاستیک‌ها را فراهم می‌کند و از رویکردهای فراگیرتر، اخلاقی‌تر و مسئولانه‌تر اجتماعی در تولید و مدیریت آن‌ها حمایت می‌کند. این رویکرد به ویژه در کشورهای در حال توسعه که صنعت پلاستیک در حال رشد تأثیرات قابل توجهی بر جوامع دارد، اهمیت ویژه‌ای دارد.

 

پلاستیک ها و گونه های جدید حیات

پیامدهای زیست‌محیطی پلاستیک‌ها بسیار گسترده است. کاهش منابع یکی از معایب برجسته است. پلاستیک‌ها به شدت به منابع غیرقابل تجدید مانند نفت و گاز طبیعی برای تولید خود وابسته هستند. استخراج و فرآوری این منابع تأثیرات زیست‌محیطی قابل توجهی دارد، از جمله تخریب زیستگاه، آلودگی آب و انتشار گازهای گلخانه‌ای. اما تمرکز این بخش بر نوع دیگری از اثرات زیست محیطی پلاستیک هاست که کمتر بدان پرداخته شده است: میکروپلاستیک‌ ها.

به عنوان مثال به کیس پلیمرهای زیست‌تخریب‌پذیر (که زمانی در صنعت پلاستیک ایران مباحث گوناگونی را برانگیخت) نگاهی بیاندازیم: در حالی که در ابتدا به عنوان یک راه‌حل به نظر می‌رسند، در نهایت منجر به تولید میکروپلاستیک‌ها می‌شوند. هنگامی که پلاستیک‌ها در معرض عناصر محیطی قرار می‌گیرند، شکننده می‌شوند و به سرعت به قطعات کوچکتر تجزیه می‌شوند که در هوا، آب و بدن ما باقی می‌مانند و به تدریج آسیب می‌رسانند. این پدیده نه تنها اکوسیستم‌های دریایی را تغییر می‌دهد، بلکه باعث ظهور میکروارگانیسم‌های جدیدی می‌شود که پلاستیک مصرف می‌کنند.

حجم عظیمی از زباله های پلاستیکی در نهایت راهی اقیانوس ها می شوند. تکه زباله ی بزرگ اقیانوس آرام  با مساحت تخمینی 1,600,000 کیلومتر مربع (حدود دوبرابر مساحت ایالت تگزاس و یا سه برابر مساحت کشور فرانسه) و حاوی 1.8 میلیارد قطعه پلاستیک شناور است. اما این تنها نوک کوه یخ است. میکروپلاستیک ها که قطعات ریز پلاستیکی با طول کمتر از پنج میلیمتر هستند، اثرات عظیم تر و بنیادی تری بر اکوسیستم دارند.

با وجود طبیعت نامحسوس آن، حضور گسترده پلاستیک‌ها در اقیانوس‌ها به طور اساسی زندگی آن را تغییر می‌دهد. به طور قابل توجهی، پلاستیک‌ها اکنون زیستگاه‌های جدیدی را تشکیل می‌دهند؛ میکروپلاستیک‌ها در سراسر اقیانوس‌ها به “پلاستیسفرها” تبدیل شده‌اند که اکولوژی‌های متنوعی برای باکتری‌ها و ویروس‌ها فراهم می‌کنند. یک قطعه میکروپلاستیک بیش از هزار گونه ی مختلف را میزبانی می‌کند، اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا این میکروارگانیسم‌ها پلاستیک را مصرف می‌کنند یا فقط در محیط آن رشد می‌کنند. با گذشت زمان، این جوامع باکتریایی پیچیده ممکن است بر روی سطوح مصنوعی رشد کنند و از انرژی کربن فراوان استفاده کرده و منجر به جهش‌ها و تکامل شوند.

به عنوان مثال، دو نوع باکتری در معده کرم‌های میل‌ورم یافت شده‌اند که می‌توانند به طور مؤثری استایروفوم را هضم کنند. کرم‌های موم)  (Wax Worm می‌توانند پلی‌اتیلن را تجزیه کنند زیرا آن‌ها برای زندگی در کندوهای زنبور عسل و خوردن موم که ساختار مولکولی مشابهی دارد، تکامل یافته‌اند. قارچ Pestalotiopsis microspora که در آمازون یافت می‌شود، می‌تواند پلی‌اورتان را در شرایط هوازی و بی‌هوازی تجزیه کند و تعدادی دیگر از قارچ‌ها نیز شناسایی شده‌اند که می‌توانند پلاستیک‌ها را تجزیه کنند. مثالی دیگر از ظهور موجودات جدید که ناشی از تجمع پلاستیک هاست، باکتری Ideonella sakaiensis 201-F6  است که در زباله‌دان‌های ژاپن تکامل یافته و از پلی‌اتیلن ترفتالات (PET) به عنوان منبع اصلی انرژی برای رشد استفاده می‌کند. در سال ۲۰۱۸، دانشمندان با استفاده از این دانش، به طور تصادفی باکتری‌هایی تولید کردند که می‌توانند فرآیند مصرف پلاستیک PET را از طریق تقویت آنزیم PETase تسریع کنند. امید است که این آنزیم‌ها بتوانند برای تجزیه پلاستیک‌ها استفاده شوند، ادر عین حال نگرانی‌هایی نیز وجود دارد که اگر این نوع باکتری ها به محیط گسترده‌تری رها شوند ممکن است به طور قابل توجهی مواد و زیرساخت‌های موجود ما را تخریب کنند.

هر یک از این میکروارگانیسم‌های جدید که برای پاسخ و تطبیق با محیط خود تکامل یافته‌اند، می‌توانند به عنوان نوعی نوادگان انسانی در نظر گرفته شوند، نوع جدیدی از فرزندان که از الزام بیولوژیکی تولید مثل به عنوان تولید همسانی جدا شده‌اند. هیتر دیویس نیز به تاسی از میشل مورفی استدلال می‌کند که می‌توان این باکتری‌ها و قارچ‌های جدید را به عنوان خویشاوندان کوییر در نظر گرفت که از ماتریس شرکت‌های شیمیایی، انباشت سرمایه، مدرنیته، تکنو-آرمان‌گرایی و خلاقیت باکتری‌ها تولید شده‌اند. زیرا اگرچه این تحلیل بسیار متفاوت از درک‌های سنتی سیستم‌های خویشاوندی است که یا از طریق ژنتیک یا زیست‌شناسی ردیابی شده اند این باکتری‌ها را به خویشاوندانی می توان تشبیه کرد که از که از طریق گسترش عادت‌های انسانی شکل گرفته‌اند. استفاده گسترده از پلاستیک‌ها و ظرفیت‌های پاسخگویی باکتری‌ها به شکلی از روابط تجدید شده است که الیزابت فریمن آن را به عنوان مکانیزم خویشاوندی کوییر تعریف می‌کند.

جالب است بدانیم میکروپلاستیک ها نه تنها در اقیانوس ها که در بدن ما نیز حضور دارند از طریق حضور در محصولات کشاورزی، آبی که می نوشیم و هوایی که نفس می کشیم. این دانستن شاید به پذیرش این امر کمک کند که فرار از پلاستیک ها و اثرات آنان دیگر ممکن نیست بلکه به نگاهی نو و رابطه ای جدید با این خویشاوندان خود نیازمندیم.

 

نابرابری اجتماعی ناشی از پلاستیک ها

پلاستیک‌ها به بخش مرکزی زیرساخت‌های اجتماعی ما تبدیل شده‌اند، دسترسی به کالاها را تعیین می‌کنند، توزیع غذا را شکل می‌دهند و بر دسترسی به آب تأثیر می‌گذارند و نابرابری‌های موجود را تشدید می‌کنند. این ماده که اکنون نماد قدرت است و اغلب نابرابری‌های اجتماعی را تقویت و تشدید می‌کند، نه تنها زندگی روزمره ما بلکه چشم‌اندازهای ما را شکل می‌دهد.

آلودگی پلاستیک به طور نامتناسبی بر جوامع حاشیه‌نشین تأثیر می‌گذارد و نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی را تشدید می‌کند. جوامعی که در مناطق پر از پلاستیک زندگی می‌کنند، با مشکلات بهداشتی، کاهش ارزش املاک و دسترسی محدود به محیط‌های پاک مواجه هستند. شرایط کاری نامناسب در صنایع مرتبط با پلاستیک، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، منجر به استثمار و خطرات بهداشتی برای کارگران می‌شود و نقش‌های جنسیتی خاص باعث می‌شود که برخی جوامع بیشتر آسیب‌پذیر باشند. به عنوان مثال در امریکا، آلودگی پتروشیمی و فرسایش ساحلی مشکلات بهداشتی را در مناطقی مانند ماسویل تشدید می‌کند و به طور نامتناسبی بر جوامع پرجنب و جوش سیاه‌پوست تأثیر می‌گذارد، در حالی که مناطق ثروتمندتر و عمدتاً سفیدپوست مانند وستلیک از این مشکلات مصون می‌مانند و فرضیات نژادی در مورد مسائل مربوط به سلامت و بهداشت را زنده نگه می دارد.

 

ابعاد جنسیتی پلاستیک و دامن زدن به نابرابری ها

ماده “پلاستیک” دارای مفاهیم جنسیتی است که به شدت بر الگوهای مصرف و استفاده تأثیر می‌گذارد. هنجارهای اجتماعی، استراتژی‌های بازاریابی و طراحی محصولات اغلب محصولات پلاستیکی را با نقش‌ها یا انتظارات جنسیتی خاصی در هم می‌آمیزند و بر هر مرحله از زنجیره ارزش پلاستیک، از تولید تا دفع، تأثیر می‌گذارند.

  • تولید

در جهان زنان اغلب در کارخانه‌های تولید پلاستیک در موقعیت‌های کم‌درآمدتر و کم‌مهارت‌تر مشغول به کار هستند. با وجود نمایندگی کمتر در این صنعت، زنان بیشتر در معرض مواد شیمیایی خطرناک قرار می‌گیرند که به خطرات سلامتی منجر می‌شود

  • مصرف

نقش جنسیت در محصولات پلاستیکی به انواع اقلام خریداری شده، انگیزه‌های پشت خرید و توانایی تطبیق این الگوها با نیازهای بیولوژیکی و اجتماعی-اقتصادی گسترش می‌یابد. به عنوان مثال، زباله‌های پلاستیکی یک‌بار مصرف، از جمله محصولات بهداشتی، نگرانی‌های زیست‌محیطی و بهداشتی را به همراه دارند. با این حال، نمی‌توان نادیده گرفت که این محصولات مزایای بهداشتی ارائه می‌دهند و دسترسی به آموزش و اشتغال را برای زنان تسهیل می‌کنند. پدهای بهداشتی و پوشک‌های یک‌بار مصرف که حاوی مقدار زیادی پلاستیک هستند، به طور قابل توجهی به زباله‌های دفن‌شده کمک می‌کنند. برای یافتن راه‌حل‌هایی مناسب نوع چالش، نیاز به درک هنجارهای فرهنگی پیرامون قاعدگی، بهداشت و حمایت از مراقبت از نوزاد دارند و تأثیر آن بر زنان به عنوان کاربران اصلی را در نظر گرفت.

الگوهای مصرف همچنین نقش‌های تاریخی زنان در مراقبت از کودکان و مدیریت خانه را منعکس می‌کنند. محصولاتی مانند پوشک‌های یک‌بار مصرف، در حالی که به زباله‌های پلاستیکی قابل توجهی کمک می‌کنند، به طور نامتناسبی بر زنان، که مراقبان اصلی هستند، تأثیر می‌گذارند.

  • دفع

بخش قابل توجهی از زباله‌های پلاستیکی در محل‌های دفن زباله یا محل‌های تخلیه غیرقابل کنترل قرار می‌گیرند و باعث ظهور بخش‌های مدیریت زباله غیررسمی می‌شوند. این بخش‌ها که عمدتاً شامل زباله‌گرد ها از طبقات اجتماعی و اقتصادی پایین تر هستند، با خطرات بهداشتی، انگ اجتماعی و درآمدهای کمتر نسبت به سختی کار خود مواجه هستند.

 

  • آلودگی

آلودگی زباله‌های پلاستیکی باعث آلودگی زیست‌محیطی قابل توجهی می‌شوند که بر صنایعی مانند شیلات و گردشگری تأثیر می‌گذارد. نقش‌های جنسیتی در بخش‌های اقتصادی مختلف منجر به تأثیرات متفاوت آلودگی بر مردان و زنان می‌شود و افراد از طبقات مختلف می شود. علاوه بر این، مواد شیمیایی موجود در پلاستیک‌ها به دلیل ذخیره چربی خاص جنسیت، افراد را به طور متفاوتی تحت تأثیر قرار می‌دهند و ممکن است خطرات سلامتی ایجاد کنند. میکروپلاستیک‌ها که در محیط‌های مختلف و حتی در بدن انسان یافت می‌شوند، نگرانی‌هایی را در مورد تأثیر آن‌ها بر سلامتی، به ویژه برای نوزادان و زنان، ایجاد می‌کنند. با وجود عدم قطعیت‌ها، حضور میکروپلاستیک‌ها که ممکن است افزودنی‌های سمی بالقوه را حمل کنند، نیاز به اقدام فوری برای مقابله با آلودگی میکروپلاستیک‌ها را تأکید می‌کند.

 

  • سیاست‌گذاری

صدای زنان و جوامع حاشیه‌نشین که بیشترین تأثیر را از وابستگی جهانی به پلاستیک دارند، به ندرت در بحث‌های سیاست‌گذاری شنیده می‌شود. رفع این نابرابری‌ها مستلزم پرداختن به جنسیت در سراسر زنجیره ارزش پلاستیک است. دنیای پایدار و فراگیر نیازمند مشاوره و پرداختن به چالش‌های پیش روی زنان و جوامع حاشیه‌نشین است.

 

  • زنان در صنعت پلاستیک ایران

در دهه‌های اخیر، تعداد زنان در رشته‌های فنی در ایران به طور قابل توجهی افزایش یافته است. به عنوان مثال، در دهه پنجاه شمسی تنها تعداد کمی از زنان در دانشگاه امیرکبیر (پلی‌تکنیک تهران تحصیل می‌کردند. با این حال، زمانی که من در این دانشگاه تحصیل می‌کردم (2008-2012)، تقریباً 50 درصد از جمعیت دانشجویی را زنان تشکیل می‌دادند. با وجود این افزایش در تعداد زنان تحصیلکرده، صنعت پلاستیک در ایران همچنان عمدتاً مردانه است که بازتابی از ساختار سلسله مراتبی جامعه است.

بررسی نقش زنان در صنعت پلاستیک در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، بینش‌های ارزشمندی در مورد پویایی جنسیتی در این صنعت ارائه می‌دهد. بررسی مشارکت‌ها، چالش‌ها و حضور آن‌ها در محیط‌های دانشگاهی و صنعتی، نابرابری‌ها و موانع جنسیتی خاصی که با آن‌ها مواجه می‌شوند را آشکار می‌کند. این بررسی، تعصبات جنسیتی احتمالی در استخدام، ارتقاء یا دسترسی به فرصت‌ها در هر دو صنعت پلاستیک و مؤسسات دانشگاهی را روشن می‌کند.

 

وقتی از نقش جنسیت حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم؟

قابل توجه است که بررسی نقش جنسیت نباید با نگاهی تعمیم دهنده  خلط شود که همه ی زنان را تنها به عنوان قربانیان نشان می‌دهد، بدون اینکه نقش‌های بالقوه آن‌ها به عنوان هم قربانی و هم عامل در آسیب‌های زیست‌محیطی را به رسمیت بشناسند. تنوع میان زنان و پرداختن به تفاوت‌های میان زنان نیز اهمیت دارد. گو اینکه زنان از طبقات اقتصادی و اجتماعی متفاوت، تجربیات متفاوتی از مواجهه با جهان دارند. در مقابل دسته ای از تحقیقات اجتماعی-زیست‌محیطی به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی میان زنان و همچنین بین مردان و زنان نیز می پردازد. این رویکرد زمینه‌های متنوع از جمله نژاد و طبقه را در نظر می گیرد و بر تجربیات متنوع زنان تأکید دارد. هاراوی استدلال می‌کند که دانش موقعیت‌یافته و جزئی است و توسط زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و همچنین عوامل فردی مانند وضعیت اجتماعی، نژاد، جنسیت و سبک زندگی شکل می‌گیرد.

 

جهان های جایگزین

در ابتدا نگرانی‌های زیست‌محیطی به حوزه‌های محلی یا ملی محدود می‌شدند، به ویژه هنگام بحث در مورد راه‌حل‌های احتمالی. با این حال، در عصر کنونی توسعه پایدار، این بحث‌ها از مرزهای زیست‌محیطی فراتر رفته و چالش‌های زیست‌محیطی جهانی را در بر می‌گیرند. مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، کمبود آب و تخریب لایه اوزون اکنون جایگاه برجسته‌ای در گفتمان سیاسی بین‌المللی دارند. با این حال، محققی چون آگاروال راه‌حل‌های رایج را به عنوان رویکردی مشابه با آسپرینی برای توسعه به چالش می‌کشد – ارائه تسکین موقت بدون پرداختن به علل ریشه‌ای. در پاسخ، محیط‌زیست‌گرایی فمینیستی از یک پارادایم تحول‌گرا حمایت می‌کند و خواستار تغییرات پیچیده در تولید، فناوری، تصمیم‌گیری، سیستم‌های دانش و توزیع منابع، قدرت و دانش است. این رویکرد تحول‌گرا مفاهیم و پیاده‌سازی‌های عملی را در هم می‌آمیزد، به ویژه در روابط جنسیتی و تعاملات انسان/غیرانسان، تا سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه پایدار و عادلانه را تدوین کند.

یک مفهوم انگیزاننده که توسط دانشمندان پسامدرن پیشنهاد شده است، در نظر گرفتن ماده به عنوان یک عامل است. آن‌ها استدلال می‌کنند که پویایی ماده ثابت نیست؛ بلکه یک فرآیند مداوم از عاملیت است.

پذیرش طبیعت-فرهنگ و عاملیت غیرانسان‌هاسوالات مهمی را مطرح می‌کند. چگونه می‌توانیم در مراقبت از زمین شرکت کنیم بدون اینکه طبیعت را ایده‌آل سازی کنیم یا پاسخ‌گویی انسانی را کاهش دهیم؟ این دیدگاه روایت‌های انسان‌محور را به چالش می‌کشد و فضایی برای انسان‌در میان، نه بالاتر از، دیگر موجودات زمینی فراهم می‌کند. اخلاق پسامدرن باراد بر جدایی‌ناپذیری ما از جهان تأکید می‌کند، تعامل دو جانبه با جهان داریم و بخشی از جهان هستیم. مسئولیت‌پذیری در این روابط پویا برجسته است. این دیدگاه نیاز به حساب‌رسی از نقش ما در شبکه‌های پیچیده وجود تأکید می‌کند و موضع اخلاقی ای را تقویت می‌کند که در آن فعالیت‌های انسانی و شیوه‌های دانش به طور مداوم با جهان گسترده‌تر در هم تنیده و پاسخگو هستند.

با تکیه بر این دیدگاه، مسئله پلاستیک را می‌توان به گونه‌ای متفاوت دید و درک کرد. همانطور که دیویس نتیجه‌گیری می‌کند، تأمل در تأثیر پلاستیک آسیب‌ها و درهم‌تنیدگی‌های گسترده‌ای را آشکار و بر غیرعملی بودن بازگشت به دنیای بکر تأکید می‌کند. با وجود عوارض جانبی، پلاستیک درس‌هایی را ارائه می‌دهد که سیاست‌های استعمارزدایی را هدایت می‌کند و مفاهیم خویشاوندی، مسئولیت‌پذیری و روابط را گسترش می‌دهد. پذیرش نگاه نو و بازنگری در اقدامات سخت اما ضروری است و شامل ارزیابی مجدد، مشاهده مجدد و بازپیکربندی روابط است. پلاستیک یادآوری  است از غیرقابل بازگشت بودن به گذشته و ما را به چالش می کشد تا جهان های جایگزین را از لنز آن تصور کنیم.

 

کلام آخر: طرحی نو در اندازیم

در شبکه پیچیده وجود مدرن ما، پلاستیک‌ها نه تنها به عنوان مصنوعات بلکه به عنوان عوامل نمادین ظاهر می‌شوند که به طور پیچیده‌ای جامعه، محیط زیست و روابط جنسیتی ما را شکل می‌دهند. در میان این هزارتو، دیدگاه تکنو‌علم فمینیستی ارزشمند است و ابعاد چندگانه پلاستیک‌ها را آشکار می‌کند و بینشی در مورد تأثیر عمیق آن‌ها از نظر اجتماعی، زیست‌محیطی و جنسیتی ارائه می‌دهد.

این مقاله تلاش کرده است تا به تعامل پیچیده فناوری، جامعه و جنسیت از طریق لنز پلاستیک‌ها بپردازد، لایه‌های معنا را کشف کند و خواستار بازنگری جمعی در رابطه ما با این مواد فراگیر باشد. با این حال، این سفر در اینجا به پایان نمی‌رسد – بلکه ما را به عمق بیشتری در روایت در حال تکامل عصر پلاستیک دعوت می‌کند، دعوتی برای پرسیدن سوالات نو.

به طور خلاصه، این اکتشاف پلاستیک‌ها با لنز تکنو‌علم فمینیستی نه تنها یک تمرین فکری است؛ بلکه یک فراخوان به عمل است. از ما می‌خواهد که به طور فعال روایت عصر پلاستیک خود را شکل دهیم و رابطه خود با پلاستیک‌ها را به گونه‌ای بازتعریف کنیم که پایدار، فراگیر و مسئولانه اجتماعی باشد. پتانسیل تحول‌آفرین نه تنها در درک بلکه در مشارکت فعال در گفتگوی مداوم با همراهان پلاستیکی ما نهفته است.

 

نویسنده: مهندس سعیده خلجی


List of References

  1. Vincent BB. Plastics, materials and dreams of dematerialization. In: Gabrys J, Hawkins G, Michael M, editors. Accumulation: The Material Politics of Plastic. London: Routledge; 2013. p. 17-29.
  2. DAVIS H. Plastic Matter. Duke University Press; 2022.
  3. Haraway DJ. A Cyborg Manifesto: Science, Technology, and Socialist-Feminism in the Late Twentieth Century. In: Posthumanism. London: Macmillan Education UK; 2000. p. 69–84.
  4. Weber J. From Science and Technology to Feminist Technoscience, in: Kathy Davis, Mary Evans and Judith Lorber (Hg.), Handbook of Gender and Women´s Studies, London: Sage 2006, S. 397-414. In 2006.
  5. INTERNATIONAL UNION FOR CONSERVATION OF NATURE Gender and Plastics A review of the links in select Caribbean and Pacific islands [Internet]. Available from: https://www.iucn.org/search?key=plastics
  6. Lynn H. Gender and the Environment. 2015. Available from: https://www.researchgate.net/publication/275209012
  7. Pathak G, Nichter M. The Anthropology of Plastics: An Agenda for Local Studies of a Global Matter of Concern. Med Anthropol Q. 2019 Sep 1;33(3):307–26.
  8. Braun YA, Traore AS. Plastic Bags, Pollution, and Identity: Women and the Gendering of Globalization and Environmental Responsibility in Mali. Gender and Society. 2015 Dec 1;29(6):863–87.
  9. Wittmer J. “We live and we do this work”: Women waste pickers’ experiences of wellbeing in Ahmedabad, India. World Dev. 2021 Apr 1;140.
  10. Odonkor E, Gilchrist K. World Economic Forum. 2021. Why gender is at the heart of transforming the plastics value chain.
  11. Barnes DKA, Galgani F, Thompson RC, Barlaz M. Accumulation and fragmentation of plastic debris in global environments. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences [Internet]. 2009;364(1526):1985–98. Available from: https://royalsocietypublishing.org/doi/abs/10.1098/rstb.2008.0205
  12. Browning S, Beymer-Farris B, Seay JR. Addressing the challenges associated with plastic waste disposal and management in developing countries. Vol. 32, Current Opinion in Chemical Engineering. Elsevier Ltd; 2021.
  13. Owens KA, Conlon K. Mopping Up or Turning Off the Tap? Environmental Injustice and the Ethics of Plastic Pollution. Front Mar Sci. 2021 Aug 30;8.
  14. Kumar R, Verma A, Shome A, Sinha R, Sinha S, Jha PK, et al. Impacts of Plastic Pollution on Ecosystem Services, Sustainable Development Goals, and Need to Focus on Circular Economy and Policy Interventions. Sustainability [Internet]. 2021;13(17). Available from: https://www.mdpi.com/2071-1050/13/17/9963
  15. Thompson RC, Moore CJ, vom Saal FS, Swan SH. Plastics, the environment and human health: current consensus and future trends. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences. 2009 Jul 27;364(1526):2153–66.
  16. Littig B. Feminist Perspectives on Environment and Society. 1st Edition. London: Routledge; 2001.
  17. Agarwal B. The Gender and Environment Debate: Lessons from India. Feminist Studies. 1992;18(1):119.
  18. Alaimo S. Bodily Natures: Science, Environment, and the Material Self. Indiana University Press; 2010.
  19. Puig de la Bellacasa M. Matters of care: speculative ethics in more than human worlds. University of Minnesota Press; 2017.
  20. BARAD K. Meeting the Universe Halfway. Duke University Press; 2007.
  21. Haraway D. Situated Knowledges: The Science Question in Feminism and the Privilege of Partial Perspective. Feminist Studies. 1988;14(3).

 

متن کامل این مقاله را در شماره 264 ماهنامه بسپار که در نیمه مهرماه 1403 منتشر شده است، می خوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه  و  فیدیبو  قابل دسترسی است.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا