مقالات

غریبی کلیبر: اگر من بنز سوار نشوم چه کسی باید سوار شود!

نخستین برخورد من با عیسی غریبی در یکی از مجامع انجمن صنایع همگن پلاستیک بود. به محض دیدنم (آن موقع بیست و یکی دو سال بیشتر نداشتم) و بعد از آنکه خودم را معرفی کردم، با نگاهی کنجکاو براندازم کرد و با جمله و لحنی مختص خود گفت: قیافه ات به خبرنگارها نمی خورد! و من می دانستم که جز قیافه ام حتما آن آرام بودن ذاتی ام در این برداشت بی تاثیر نبوده است. در تمام سال هایی که به دنبال آن روز گذشت، شاید عیسی غریبی کلیبر یکی از معدود کسانی بود که هر بار به مناسبتی رشد “بسپار” را گوشزد کرد و به مجموعه گردانندگانش آفرین گفت.
مایل بودیم که گپ و گفتمان در فضایی خارج از کارخانه و درگیری ها و مشغله های آن باشد. وی ویلای اوشان را پیشنهاد کرد و ما که راهی سفر بودیم و در تنگنای زمانی، متاسفانه نتوانستیم این دعوت را بپذیریم و میهمان یکی از دفاتر ایشان در خیابان سهروردی شدیم، هر چند از میوه های تازه دستچین شده باغ اوشان بی نصیب نماندیم.
عیسی غریبی کلیبر مدیری است کارآفرین که از “صفر”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا