مقالات

و این صورت های ماسک زده …

بسپار/ ایران پلیمر دقیق یادم نمی آید ولی گمان می کنم این طولانی ترین تعطیلی به دلیل آلودگی هوا در کشور است. مدارس تهران در تمامی مقاطع یک هفته پیوسته تعطیل شدند. بسیاری از ابرشهرها و استان های دیگر نیز مثل تبریز و اصفهان و البرز و مشهد و اهواز (علاوه بر تمامی دیگر مشکلات در استان های جنوبی کشور) و … سرنوشتی مشابه داشتند.
تهران دوزادهمین شهر آلوده دنیا شناخته می شود و این آلودگی شاخص های اقتصادی بسیاری را در کشور تحت تاثیر قرار می دهد.
با آلوده شدن هوا سلامت و بهره وری نیروی انسانی و تولید، آموزش و گردشگری با مشکل و اختلال مواجه می‌شود و در کنار آسیب های مستقیم، به طور غیر مستقیم هم تاثیرات منفی زیادی را بر اقتصاد کشور تحمیل خواهند کرد.
آلودگی هوا سالانه ۲۲۵ میلیارد دلار از اقتصاد جهان را می بلعد که در سالهای آینده همچنان رو به افزایش است. اقتصاد ایران نیز هر سال ۲.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به دلیل آلودگی هوا از دست می‌دهد و 21 هزارنفر به همین دلیل می میرند.
بانک جهانی نتایج تحقیقاتی را به تازگی منتشر کرده که نشان می‌دهد ۴ میلیارد نفر از مردم جهان در شرایط آب و هوایی ناسالم زندگی می‌کنند! این در واقع چالشی جهانی و بحران “مرگ” است.
بسیار از آلودگی گفته شده و از عدم وجود مدیریت و اراده ای برای کاهش آن در نقاط مختلف کشور. ماجرا اما در کشور بیش از این هاست که گفته می شود. زمام امور از دست رها شده و دیگر جز دست دعایی برای بارش باد و باران نمانده. اما چرا؟ سیاست های محیط زیستی چنان نیستند که خلق الساعه اتخاذ و به آنی، دستاوردهای مثبت و منفی آنها قابل مشاهده باشد. همین حالا هم وضعیت این روزهای ما، حاصل چند دهه ندانم کاری و باری به هر جهت های  مدیران دولتی است و امروز را از سر گذراندن ها بی فکری برای فردایی که حالا فرا رسیده است.
به عنوان یکی از افراد این جامعه که پس از رویدادهای آبان امسال در یک جو روانی دردناک و افسرده شاید، به سر می برم، هیچ امیدی هم ندارم که در شرایط فعلی اقتصادی و بین المللی کشور بتوان نیرویی، بودجه ای (کلیات بودجه دو سال آینده را ببینید)، فکری و توانی برای برون رفت از این هوای خاکستری صرف کرد. می دانم که این بار از تک تک ما هم کاری چندان که باید برنمی آید و نمی دانم آن اندک، موثر است یا نه. چنانکه سال ها انرژی صرف کمپین های صرفه جویی در مصرف آب های خانگی شد و می شود، در حالیکه بیش از 95 درصد هدررفت آب کشور در بخش های کشاورزی است و جز به مدد قانون و حمایت های دولتی تغییری در الگوی مصرف آن رخ نخواهد داد.
آلودگی هوای تهران از منابع ایستا و از منابع متحرک (این دومی بیش از 71 درصد) است. در مورد نخست برای ایجاد انگیزه اقتصادی در مبارزه با آلایندها، از روشهایی مثل  تخفیف ها و بخشش های مالیاتی، پرداخت سوبسیدها و تسهیلات ویژه، جرایم و هزینه های عدم همکاری و … نام برده می شود و در کنترل آلودگی منابع متحرک هم از نوسازی ناوگان حمل و نقل و به کارگیری فناوری های نو در جذب بخارات ناشی از سوخت و … . اما کدامیک از اینها اولویت حاکمیت است؟
سازمان بهداشت جهانی، به طور روشنی دولت‌ها را مسوول مستقیم آلودگی هوا می داند و می گوید که آنها وظیفه دارند سه گام عاجل در این زمینه بردارند: ایجاد کمربندهای سبز در حومه شهرها، توقف تردد خودروهای آلاینده و دودزا و جلوگیری از انتشار گازهای مضر و کنترل کارخانه‌ها. کدامیک از اینها، اولویت حاکمیت ماست؟
و ما در حالیکه ماسک های کارآمد و غیرکارآمد را به امید کمتر آسیب دیدن بر صورت داریم، فرزندان خود را در خانه می گذاریم و به محل های کار خود می رویم و با سردرد و بی حالی و خستگی بی دلیلی (!) روزها را به آخر می رسانیم و آماده ی مردن می شویم.

 

تبسم علیزادمنیر

 

سرمقاله شماره 207 ماهنامه بسپار که در میانه دی ماه منتشر شده است. 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا