اخباراخبار ویژه

سرمقاله (تبسم علیزادمنیر) شماره 261 ماهنامه بسپار در تیرماه/ جدال نابرابر

بسپار/ ایران پلیمر من هم مثل خیلی از افراد، دانش جامعه شناسی ندارم. ابراز نظرهای من و ما (بدنه عام اجتماع) عموما شهودی، و برگرفته از دامنه ارتباطاتمان است و البته همین تعمیم آن به کل است که بیشتر وقت ها خطاهای راهبردی ما را هم رقم می زند.
در جوامع توسعه یافته، اعداد، آمارها و روش های ریاضی دستیابی به آنها حایز اهمیت و خروجی آنها، تنها هدایت کننده برنامه های خرد و کلان ممالک است. چیزی که همه ما می دانیم نه به این دلیل که بلد نیستیم، بلکه بیشتر به این دلیل که اجازه تولید و انتشار آزاد اطلاعات و داده ها عملا در بسیاری از زمینه ها وجود ندارد، نمی توانیم در کشور هدف گزاری های بی سعی و خطا داشته باشیم. حتی ممکن است به طور ناگهانی، خروجی نتایج یک گزارش صرفا علمی که دشمن شاد کن تلقی می شود، به “اقدام علیه امنیت ملی” تعبیر و نویسندگان و تدوین کنندگان را دچار دردسر جدی کند. و حتی گاها شاهد آن هستیم که مراکز آمار رسمی کشور در قالب وزارتخانه ها و سازمان های متولی که باید با تولید داده های خام و تحلیلی، خط و خطوط فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی کشور را فراهم کنند، ماه ها یا سالها به روزرسانی نمی شوند.

مناسبات بسیاری از کشورهای با سطح رفاه و آزادی خوب و مناسب شهروندان، با دیگر کشورها تنها در سایه منافع بلندمدت داخلی تعریف می شود (هرچند که در پوششی از ادعاهای دهان پر کن انسان دوستی و حمایت از حقوق بشر جهانی پنهان شده باشد. مثال آن را در دوران کرونا و بده بستان های سیاسی اخیر، مکرر دیده ایم). رویکرد کشور ما ولی به نظر می رسد، اینگونه نیست.
آنچه امروز شاهد آن هستیم همانطور که قبلا هم بارها از آن نوشته ایم، از دست رفتن سرمایه های اجتماعی و شکاف روزافزون میان حکومت و مردم است. چیزی که در دور اول انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم، حتی از بدبینانه ترین نتایج نظرسنجی های رسمی و غیررسمی هم فراتر رفت و پایین ترین میزان مشارکت را رقم زد. شاید وقت آن رسیده باشد که به ازای آن اکثریت رای های به صندوق ریخته نشده، در مقبولیت دولت تشکیک کنند، همانطور که در همه این سالها هر یک رای را یک رای به نظام تلقی می کردند.
به نظر می رسد ضروری است که این پیام بالاخره شنیده شود. سرمایه اجتماعی در هر کشور ضامن همسویی برای پیشبرد برنامه ها و حمایت از عملکردهای کلان و جاری است. این سرمایه که از دست برود، خیلی چیزها به دنبال آن از دست خواهد رفت.

جامعه این بار به روشنی نشان داد که هم با تحریم انتخابات و هم با رای به نامزد تغییرخواه، با سیاست های موجود مخالف و به آن معترض است.
این بار، هم وضعیت نامناسب اقتصادی و هم وضعیت بحرانی آزادی های اجتماعی، پیشران این اعتراض مدنی بود.
جامعه ایران، جامعه صبوری است. بسیار آسیب ها دیده. بسیار دروغ ها شنیده. بسیار کارشکنی های اقلیتی، روابط بین المللی آن را تخریب و برای آن انزوا آفرین بوده. به رغم شعارها، بارها و بارها موجبات عقب گرد آن فراهم آمده و … .
این جامعه خسته و ناامید است، اما هرگز نخواهد مرد، حتی در جدالی نابرابر.

تبسم علیزادمنیر

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا