ستون ثابت: پلیمرها و مقابله با بحران کم آبی در کشور/ گفت و گوی بسپار با رییس کمیته استاندارد انجمن لوله و اتصالات پلی اتیلن: سفره های خالی از آب!

بسپار/ ایران پلیمر کم آبی در ایران مساله ی جدیدی نیست. هم نسل های من از زمان دبستان آموختند ایران یک درصد جمعیت کره ی زمین و سه دهم درصد از منایع آبی آن را در اختیار دارد. این جمله به خودی خود بیانگر کم آب بودن ایران است. اما بدترین خبر این است که در چنین وضعیتی حدود 90 درصد کشاورزی در ایران به روش سنتی انجام میپذیرد و این روند تخریب همچنان ادامه دارد!
حال با افزایش دمای کره ی زمین از طرفی و بهره برداری غلط و بی رویه از منابع آبی کشور از طرف دیگر، به روزی افتاده ایم که دریاچهی ارومیه مان خشک، زاینده رودمان بی آب و سفره های آب های زیر زمینی مان خالی شده است. تا جایی که کار به مجامع بینالمللی کشیده و گفته می شود 96 درصد زمین های کشور به نوعی با مشکل کمآبی مواجه هستند.
اخیرا محمد فاضلی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز در خصوص خالی شدن سفره های آب زیر زمینی اینگونه هشدار داده است:
کمکم زیر پایمان خالی میشود و در آغوش فاجعه بدبخت میشویم.
برخی بلاها و مصیبتها قابل مشاهده اند و با چشم غیرمسلح هم میبینیم که چه بر سرمان میآید. این دسته مصیبتها وقتی مشهودتر میشوند که سرعت وقوعشان هم زیاد باشد. خطر مشهود و سریع آدمی را هشیار میکند و به همین خاطر است که علیالقاعده سم نمیخوریم (الا برای خودکشی) چون به سرعت میمیریم و در میدان جنگ از بیم اصابت گلولهها پناه میگیریم.
مسایل و بلایایی هستند ولی که «کُندرو» خوانده میشوند. مساله کندرو مدت زمان بسیار زیادی طول میکشد تا پدید آید، ولی در زمان کوتاهی به صورت گاه فاجعهباری بروز میکند، و عواقب آن نیز تا مدت زمان بسیار زیادی باقی میماند. زلزله برای مثال از جنس همین مسایل و بلایای کندرو است. صدها، هزارها و شاید دهها هزار سال زمان لازم است تا لایههای زمین حرکات بسیار کندی انجام دهند که در نهایت منجر به چند ثانیه زلزله میشوند. دهها سال زمان لازم است تا بر اثر ناکارآمدی، بیتوجه ی و ضعف فناوری، شهری ساخته شود که خانههایش ایمن نیست. این دو فرایند طبیعی و انسانی کندرو ترکیب شده و فاجعه میآفرینند؛ چیزی از جنس آنچه خدایناکرده در کمین تهران نشسته است.
سرعت وقوع فرایند کندرو آنقدر اندک است که احساسش نمیکنیم اما آنگاه که نتیجهاش بروز میکند، ظرفیتهای انسانی غالباً برای مقابله با آنها اندک و شاید هیچ است. انقلابهای عربی نمونه انباشت فرایند کندرو ناکارآمدی، استبداد و فساد بود که به یکباره همچون زلزلهای وحشتناک خاورمیانه را درنوردید و قریب یک دهه است این منطقه را در بیثباتی بیسرانجامی فرو برده که چشمانداز روشنی برای آن معلوم نیست. تغییر اقلیم هم گونه طبیعی این فرایندهای کندرو است. آب و هوای جهان به تدریج، آنچنان که محسوس نبود، تغییر کرده و به یکباره با پیآمدهای خطرناک آن مواجه شدهایم.
تخریب و نابودی تدریجی منابع آب زیرزمینی یکی از پدیدههای کندرو و خطرناک برای ایران است. تحولات آب زیرزمینی کندرو و نامشهود است. آب زیرزمینی در لایههای عمیق زمین از چشم ما آدمیان پنهان است و نابودیش را نمیبینیم حال آنکه در آبهای سطحی به سرعت میبینیم که برای مثال آب زایندهرود خشک شد یا مخزن پشت سد لار و لتیان تهران خالی است. تغییرات آبهای سطحی را به چشم میبینیم و خطرات کمبودشان را درک میکنیم، اما خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی را نمیبینیم و درست شبیه لایههای زمین که به آرامی به سمت زلزلهای مهیب حرکت میکنند و صدایشان را تا لحظه وحشتناک و دیرهنگام زلزله نمیشنویم، صدای در حال نابودی را نیز نمیشنویم.
دشواری دیگر فرایندهای کندرو آن است که به تدریج پدید میآیند و بهبودشان نیز تدریجی است، درست مثل سرطان که چندین سال در بدن آدمی جا خوش میکند، بیسر و صدا، و وقتی هم کشف میشود، فرایند درمانش سخت و طولانی است. وضع بحرانی آب زیرزمینی هم که کشف میشود، درمانش زمانبر است، گاه چند دهه زمان لازم است و ما آدمیان اغلب حال و حوصله، انگیزه و شناختمان در مقیاس ماه و سال است و برای پرداختن به امور چند دههای رغبت نداریم. اغلب انگیزه نداریم کاری انجام دهیم که ثمرهاش را نسلهای بعد صاحب شوند.
امسال خشکسالی ما را کمی هشیار کرد و دیدیم که رودخانهها خشکیدند و مخزن سدها پر نشدند؛ اما نمیبینیم که زیرزمین چه خبر است. آبها را به مدد پمپها سرخوش و مستانه از زمین بیرون میکشیم، زمین میخشکد، صدای نالهاش را نمیشنویم؛ اما مادر زمین پرحوصله و صبور است، اندک اندک میخشکد و کمرش میشکند، تاب نمیآورد و فرومینشیند، و درست زمانی صدایش را میشنویم که زیر پایمان خالی میشود. زمین میخشکد و بیابان میشود، ریزگرد به پا میخیزد و همه سالهای سکوت زمین را به رخمان میکشد، انتقام میگیرد. استخوان آبخوانهای زمین که بشکند، استخوانهای ما را هم خواهد شکست؛ و چشمههای زمین که بخشکد، چشمهای ما را هم خواهد خشکاند.
تصور نکنیم چند بارش بهار امسال برای درمان زخمی که طی چند دهه بر پیکر آبخوانها و منابع آب زیرزمینی این کشور وارد کردهایم مرهمی است. تخریب منابع آب زیرزمینی درست عین سرطان – با همه وحشتی که بر جانمان میریزد – عین زلزلهای خاموش، عین طوفانی اجتماعی و سیاسی که انقلابهای عربی را برانگیخت، و عین هر فاجعه کندرو دیگری، زیر پای ما را خالی میکند. این تخریب کندرو منابع آب زیرزمینی، اگر کاری نکنیم، خیلی تند ما را در خود خواهد بلعید. چشمها را از ابرهای آسمان به لایههای زیرین زمین بدوزیم. فاجعه از جایی میآید که اصلا نمیبینیم.
چه شد که به چنین روزی افتادیم؟
با میانگین بارش حدود 250 میلیمتر در سال، سهم ایران حدود یک سوم سهم جهانی از بارش است و از این رو در زمره ی کشور های خشک قرار میگیرد. اما بحران آب فعلی در ایران از تقریبا ده سال پیش شروع شد. ایران با بهرهبرداری از ٩٧درصد آبهای سطحی خود عملا تمام رودخانههای خود را خشک کرده و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است. قطعا میدانید که بیش از 90 درصد هدر رفت آب کشور نیز در بخش کشاورزی است. یعنی اگر در بخش شهری، حتی آب هم ننوشیم هیچ مشکلی حل نخواهد شد. از طرفی فاضلاب شهری قابل بازیافت است. شاید به دلیل مصرف مواد شیمیایی و غیره قابل مصرف شرب مجدد نباشد اما میتوان از آن در بخش صنعت استفاده کرد. اما آبی که در بخش کشاورزی به هدر میرود قابل بازیافت نیست و این کم اطلاعی و مدیریت غلط ماست که دارد فاجعه میآفریند.
از طرفی بخش کشاورزی با در دست داشتن 16 درصد از سهم تولید ناخالص ملی و 8/16 درصد از اشتغال کشور، 25 درصد از صادرات و 85 درصد تولید خوراک کشور را در دست دارد. این آمار بیانگر اهمیت غیرقابل انکار کشاورزی برای ماست. طبق آمارهای موجود، راندمان آبیاری در ایران 40 درصد است. هر مترمکعب آب در ایران 930 گرم ماده خشک تولید میکند و این در حالی است که سهم در دنیا بهطور متوسط با همین میزان آب 230 کیلوگرم ماده خشک است. سهم کشاورزی از آبهای زیر زمینی 49 میلیارد متر مکعب است که باید آن را به 25 میلیارد متر مکعب کاهش داد تا بتوان امیدی به نجات منابع زیر زمینی داشت.
مصرف آب در کشورمان 96 میلیارد متر مکعب است و ما حدود 80 درصد از آب کشورمان را مصرف میکنیم، این اتفاق عجیبی است که تنها در کشور ما رخ می دهد و کشورهایی مانند آمریکا و اسپانیا و هلند تنها بین 21 تا 25 درصد از منابع آبی خود را مورد استفاده قرار میدهند. این در شرایطی رخ میدهد که آنها منابع آبی غنی تری نیز نسبت به ما دارند.
مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران از کمبود جدی آبدر ۹۷ درصد از مساحت ایران خبر داده است. بنا بر آمار این سازمان بر اساس شاخصهای کوتاهمدت و بلندمدت پهنههای وسیعی از کشور با درجات مختلف خشکسالی اعم از خفیف تا بسیار شدید مواجه است.
بخشهای وسیعی از استانهای خوزستان، ایلام، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی و خراسان شمالی، اصفهان، مرکزی، زنجان با خشکسالی بسیار شدید دست و پنجه نرم میکنند.
به گفته شاهرخ فاتح، رییسمرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران بر اساس شاخص کوتاهمدت ۹۹ درصد مساحت کشور درگیر خشکسالی کوتاه مدت است. از این رقم ۷ درصد خشکسالی خفیف، ۳۱ درصد خشکسالی متوسط ، ۴۲ درصد خشکسالی شدید و ۱۹ درصد خشکسالی بسیار شدید دارند.
برای مثال به گزارش خبرگزاری تسنیم، تالاب “آق گل” در استان همدان روزگاری یکی از بزرگترین تالابهای ایران بود که در سال جاری به طور کامل خشک شده است. گفته میشد این تالاب 40 هزار سال قدمت داشته و در سال 1391 به ثبت ملی نیز رسیده بوده است. این روزها از این نمونه ها کم در اخبار نمیبینیم.
IWMI (ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ آب) تا سال 2025، یک سوم جمعیت جهان با مشکل دسترسی به منابع آب مواجه خواهند بود. این مشکل در منطقه آسیا، خاور میانه و مناطق خشک و صحرایی آفریقا به مراتب شدید تر است. از این رو در سالهای اخیر کشورهایی مانند ترکیه و هند جهت بالا بردن ضریب بهره وری آب در مهم ترین بخش مصرف آن -یعنی کشاورزی- برنامه هایی تهیه و اجرا کردهاند.
در جهان حدود 467 میلیون هکتار اراضی در حال آبیاری وجود دارد که تقریبا نصف آن مجهز به سیستم آبیاری تحت فشار (بارانی یا قطرهای) است که بالای 95 درصد آن در هند، پاکستان و چین قرار دارند. بنابراین در این بحران، تنها ایران درگیر نخواهد بود اما میتوان با مدیریت صحیح از اثرات سوء آن کاست.
هرچند همین حالا هم دیر است اما به گفتهی کارشناسان اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد و هیچ طرح و برنامه مشخصی برای مقابله با کم آبی صورت نگیرد، حدود 70 درصد جمعیت ایران مجبور به مهاجرت خواهند شد.
علیرضا صحاف امین، رییس کمیته استاندارد انجمن تولید کنندگان پلی اتیلن و مدیر فنی گروه تولیدی لوله و اتصالات وحید در همین ارتباط به خبرنگار بسپار گفت:
مشکل ما پول نیست، آموزش است!
اولین سیستم آبیاری قطره ای در ایران در سال 1351 توسط گروهی از مهندسین آموزش دیده در این حوزه (شرکت آبیاری قطره ای ایران دریپ و IEM ( و در دشت مغان نصب گردید که در آن زمان بزرگترین پروژه در این کاربرد در دنیا بود و نشان می دهد که ما در آن زمان سرمایه گذاری مناسبی در حوزه تغییر الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی انجام داده بودیم یکی ار اعضای آن گروه مهندس بیوک صحاف امین بنیانگذار گروه صنعتی وحید بود.
گروه صنعتی وحید از سال 1374 فعالیت خود را با تولید محصولات در حوزه لوله های پلیمری در بخش ساختمان آغاز کرد و امروز با به کار گیری آخرین تکنولوژی ها کار خود را دنبال می کند. این شرکت از سال 1390 بر روی تولیدات مخصوص حوزه آبیاری و کشاورزی سرمایه گذاری کرده است و امروز با تکنولوژی پیشرفته در این حوزه، محصولات آن را عرضه میکند.
آب، حیاتی ترین مشکلی است که در حال حاضر کشور با آن رو به روست. افراد مختلفی روی این حوزه تحقیق و مطالعه میکنند اما خلایی در خصوص انتخاب تکنولوژی مناسب در این بخش هنوز احساس میشود. خوشبختانه در سالهای اخیر دولت اولویت دغدغه داخلی را به آب اختصاص داده و سرمایه گذاری مناسبی در این زمینه انجام داده است. لذا در کنار سرمایه گذاری، تربیت نیروی انسانی متخصص جهت طراحی، پیاده سازی و نظارت و اجرای سیستم های نوین آبیاری نیز باید مورد توجه قرار گیرد. به نظرم در این حوزه آموزش مناسب یکی از راه حل ها است که باعث جلوگیری از هدر رفتن این سرمایه مهم کشور میشود.
اگر به صنعت لوله و اتصالات پلیمری در بخش آبیاری نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم در سالهای اخیر سرمایه گذاری بسیار هنگفتی در زمینه تولید محصولات داخلی صورت پذیرفته است. متاسفانه اما به علت عدم وجود زیرساختی نظارتی و حاکمیتی در جهت هدایت تکنولوژیهای وارداتی، اکثر آنها ناکارآمد و متعلق به دهههای قبلی هستند و ما را به سر منزل مقصود که همان مصرف بهینه آب و بالا بردن بازدهی مصرف آب در بخش کشاورزی است نمیرساند.
در بخش مصرف و خریداران هم به دلیل عدم اطلاع و آموزش مناسب کشاورزان، مشاوران و پیمانکاران توجه اصلی در انتخاب محصول و خرید آن قیمت فروش نوار یا لوله آبیاری قطره ای است که رفتاری ساده انگارانه و نادرست است. برای مثال نوارهای آبیاری قطره ای یا تیپ یکی از پر مصرف ترین محصولات مورد استفاده در حوزه کشاورزی است و این محصولات با تکنولوژی های مختلف در ایران تولید و یا از کشورهای متنوعی وارد میشوند. در این نوع محصول، هدف آبیاری خطی گیاه در فاصله مشخص طول کافی و با یکنواختی جریان مناسب است ولی اکثر محصولات تولید در داخل کشور متاسفانه در طول های کوتاه 30 تا 50 متر جوابگوی یکنواختی جریان مورد نظر است که این فاصله کوتاه عملا انجام هرگونه عملیات زارعی و خاکی را محدود میسازد. در تکنولوژیهای روز دنیا که خوشبختانه چند شرکت داخلی در سالهای به آن وارد شدهاند این طول با یکنواختی مناسب جریان به 150 متر طول برای سایز 16 و 300 متر طول برای سایز 22 میلیمتر میرسد که به علت کاهش طول لوله های لترال و مانیفولدهای اصلی تا 60 درصد قیمت نهایی اجناس مورد نیاز را کاهش می دهد. متاسفانه به علت نبود نگرش سیستمی در بخش مصرف هنوز علاقه به استفاده از تکنولوژیها نوین توسعه کافی نیافته و بازار اصلی مصرف متعلق به محصولات با کیفیت پایین باشد. در حال حاضر میانگین بازدهی آب در بخش کشاورزی در ایران حدود 42 درصد است که با مطلوب خود فاصله زیادی دارد. باید بخشهای تصمیم گیر کشور انرژی و توان بیشتری در آموزش نیروی انسانی متخصص در بخش کشاورزی در کنار ورود تکنولوژی های نوین آبیاری صرف کنند.
بسپار- فاصله ی ایران در بازده ی آب با کشور های پیشرفته در نتیجه چه عواملی به وجود آمده است؟
صحاف امین:
(ادامه دارد …)
متن کامل این گفت و گو را در شماره 190ام ماهنامه بسپار که در نیمه تیرماه منتشر شده است، بخوانید.
در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های 02177523553 و 02177533158 داخلی 3 سرکارخانم ارشاد .تماس بگیرید. امکان اشتراک آنلاین بر روی صفحه اصلی همین سایت وجود دارد.