اخباراخبار ویژه

سرمقاله شماره 263 ماهنامه بسپار در شهریور/ اینجا چراغی روشن است

بسپار/ایران پلیمراین روزها با هر کسی در صنعت صحبت می کنیم، از بحران نیروی کار می گویند. نیروی متخصص، نیروی کارگری، فرقی نمی کند.
به نظر می رسد کار تولیدی و صنعتی دیگر برای کسی جذاب نیست. دل دادن به آموزش، صبر، و کار نه چندان آسان و نه چندان در دسترس، دلخواه خیلی ها نیست، مخصوصا که اشتغال غیرمولد به لحاظ اقتصادی و دست کم برای نیروی کار ساده، گوی رقابت را از بقیه ربوده و برنده میدان این روزهاست.

مهاجرت، متهم دیگر این وضعیت نامطلوب است. خصوصا در مورد دانش آموختگان و تحصیلکرده های کشور. چند وقت پیش یادداشتی می خواندم از یکی از اساتید ایرانی در دانشگاهی در امریکا*. نوشته بود: “دانشگاههای برتر آمریکا عموما دارای جایگاه برتر در رتبه بندی های بین المللی هستند و لذا ورود به این دانشگاه ها پس از عبور از فیلترهای متعدد است. در واقع ورود به این دانشگاهها نوعی “رقابت بین المللی” است میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی.
در هر سال تحصیلی چند دانشجوی ایرانی در آمریکا هستند؟ در شش سال گذشته، هر سال تحصیلی حدودا ۱۱۰۰۰ (یازده هزار) نفر. بله هر سال حدود ۱۱۰۰۰ تن از بهترین فارغ التحصیلانِ دانشگاههای کشور در مراکز دانشگاهی آمریکا مشغول به تحصیل شده اند.

اما بیایید به جای نگاه به قدرمطلق عدد، با نگاهی مقایسه ای به آمار نگاه کنیم:
طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی گذشته در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. ببینیم هر کشوری به ازای هر صد هزار نفر، چند دانشجو در آمریکا دارد؟ ایران از هر صدهزار نفر، ۱۳ نفر، ژاپن ۱۳ نفر، هند ۱۴ نفر و چین ۲۱ نفر. همیشه عدد، رقم و آمار باعث می شود که از اتاق فکر خود خارج و با واقعیتهای دنیا موجه شویم. این باعث می شود که گمان نکنیم قدرمطلق تعداد دانشجویان ایرانی در ایالات متحده عدد بزرگی است. بلکه باعث می شود که بدانیم ابعاد صنعت آموزش در مقیاس بین المللی چقدر بزرگ است و برای تک تک آن یازده هزار دانشجوی کشورمان ارزش قائل شویم. چون آنها کسانی هستند که در یک رقابت نفسگیرِ بین المللی با چینی ها، هندی ها، اروپایی ها، ترکیه ای ها، اعراب و … موفق شده اند. دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در آمریکا هیچ کدام با بورسیه تحصیلی دولت ایران مشغول به تحصیل و پژوهش نیستند.
این در حالی است که بن سلمان حدود ۱۶هزار دانشجوی عربستانی را با بورسیه (و با پول نفت) برای تحصیل به آمریکا فرستاده که می شود ۴۳ نفر به ازای هر صد هزار نفر! یعنی سه برابر دانشجویان ایرانی.
تا اینجا فهمیدیم که میزان حضور دانشجویان ایرانی در آمریکا خارج از معمول نیست. پس سوال این نیست که چرا می روند؟ سوال این است که چرا برنمی گردند؟”

در چند سال اخیر، به واسطه برگزاری “جایزه کاوه” با تعداد زیادی از بهترین دانش آموختگان مهندسی پلیمر و رنگ در سراسر کشور آشنا شده ایم. افرادی با انگیزه که اتفاقا در دوره اخیر بسیار شگفت زده مان کردند. امسال تعداد نامزدهای این جایزه به شکل جالبی افزایش داشت و رقابت ها گاهی آن قدر نزذیک بود که هیات داوران را جدا به چالش انداخت.
خواندن رزومه هر کدام از نامزدها و توان و علاقه آنها در امور مرتبط به پلیمرها و غیر آن، خیلی دلچسب و دلگرم کننده بود. در میان آنها برندگانی بودند که برای بار دوم نامزد جایزه کاوه می شدند، حالا در مقطعی بالاتر که حسابی حس و حال خوبی داشت. کسانی هم بودند که به رغم داشتن امتیازهای بالا، بیش از یک سال از اتمام تحصیلاتشان گذشته بود و متاسفانه در چارچوب این جایزه قرار نمی گرفتند. برخی نمرات خیلی بالایی داشتند، برخی مقالات منتشر شده زیادی، برخی در امور روز توسعه دانش سرآمد بودند و برخی در امور اجتماعی و … .

یکی از آرزوهایم این است که چند سال دیگر گزارشی تهیه کنیم و هر کدام از برندگان جایزه کاوه را در مصدر آموزش عالی، صنعت یا پژوهش کشور ببینیم. معلوم است که دوست ندارم آنچه در مورد رتبه های تک رقمی کنکور رخ داده، اینجا تکرار شود.
درست است که ما ابزاری برای اصلاح امور کلان در اختیار نداریم، ولی امیدوارم مدیران کسب و کار در صنعت پلیمر و پوشش تا آنجا که می توانند با حمایت های خود، فراهم کردن شرایط مناسب و دریافت و ارایه خدمات متقابل، به ماندگاری نیروهای غنی انسانی در کشور کمک کنند.

تبسم علیزادمنیر

*محمدرضا اسلامی
* جایزه کاوه هر سال به همت گروه رسانه ای بسپار با هدف تقدیر از دانش آموختگان برتر مهندسی پلیمر و رنگ برگزار می شود

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا