پورقاضی: بحران صنایع کوچک از کجا آب میخورد؟

بسپار می نویسد، وزیر صنعت، معدن و تجارت در حالی از متوقف ماندن ۷ هزار واحد مستقر در شهرکهای صنعتی کشور و ارائه پیشنهاد راهاندازی این واحدها با ۱۶هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی و یارانه کمک به نرخ تسهیلات خبر داده که مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی اعلام کرده است، ۳۷۰ شهرک و ناحیه صنعتی در کشور بدون تقاضای سرمایهگذاری و فعالیت است.
علی یزدانی تأکید کرده که از این تعداد ۵۸شهرک و ناحیه صنعتی بدون قرارداد، حدود ۱۰۰شهرک و ناحیه دارای قرارداد وجود دارد که تعداد بهره برداران آن کمتر از ۱۰واحد است. با مهدی پورقاضی، رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق بازرگانی تهران گفتوگو کردهایم:
وضعیت صنایع کوچک و واحدهای مستقر در شهرکهای صنعتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
هنوز آمار دقیقی از وضعیت واحدهای مستقر در شهرکهای صنعتی و صنایع کوچک ارائه نشده است اما براساس بررسیهای میدانی میتوان گفت، حداکثر ۲۰درصد واحدهای مستقر در شهرکهای صنعتی فعال بوده و با بیش از ۵۰درصد ظرفیت فعالیت میکنند. همچنین حدود ۵۰درصد این واحدها نیمهفعال بوده و با کمتر از نیمی از ظرفیت خود به فعالیت میپردازند و حدود ۳۰درصد این واحدها بهطور کامل تعطیل شدهاند. همه واحدهای صنعتی نیمه فعال نیز با مشکلاتی مواجه هستند و تقریبا هیچ واحد صنعتی در این شهرکها وجود ندارد که مشکل نداشته باشد.
با این شرایط آیا تزریق اعتبار ۱۶هزار میلیارد تومانی پیشنهادی وزارت صنعت به این واحدها قادر به رفع مشکلات کنونی خواهد بود؟
متأسفانه همواره آسانترین راهحل برای رفع مشکلات صنعت تزریق پول است اما نسبت به این نوع درمان تردیدهایی وجود دارد و قبل از اینکه تزریق نقدینگی بهعنوان راهحل اصلی رفع مشکلات بنگاههای صنعتی مطرح شود باید ببینیم که تنگناهای اصلی این صنایع چیست تا بتوانیم متناسب با آن راهکار ارائه دهیم. بهنظر میرسد وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز با ارائه پیشنهاد ارائه تسهیلات ۱۶هزار میلیارد تومانی به واحدهای مذکور آسانترین راهحل را انتخاب کرده است. حتی مدیران صنعت نیز عموما چنین رویکردی داشته و تأکید میکنند که درصورت تأمین نقدینگی قادر به رفع مشکلات خود خواهند بود.
علت اصلی وضعیت کنونی واحدهای مذکور چیست؟
واقعیت آن است که اکنون مقدار قابل توجهی از کالاهای ساختهشده در انبارهای واحدهای صنعتی باقی مانده و فروش نمیرود. با این شرایط واحدهای مذکور مجبور به فروش نسیه این کالاها شدهاند اما خریدارانی که این کالاها را نسیه خریداری کردهاند نیز قادر به بازپرداخت پول خرید این اقلام به بنگاههای صنعتی نیستند. درست است که این واحدها با مشکل نقدینگی مواجه هستند اما این موضوع علت اصلی شرایط کنونی نیست بلکه رکود ناشی از رقابتینبودن تولیدات صنایع کشور است.
اکنون مشتریان کالا را خریداری میکنند اما ترجیح آنها خرید کالاهای با کیفیت و قیمت مناسبتر است و هر کالایی را نمیخرند. در واقع مشتری در شرایطی قرار گرفته که بهدلیل فراوانی عرضه از حق انتخاب مناسبی برخوردار است. این موضوع در مورد کالاهای تولید داخلی و خارجی مصداق دارد. اینکه کیفیت و قیمت کالاهای تولید داخل متناسب با نیازهای مشتری نیست به اصلیترین مشکل بنگاههای صنعتی تبدیل شده است و با تداوم این وضعیت، مشکلات حتی با تزریق نقدینگی به بنگاههای بحرانزده حل نخواهد شد. باید با آسیبشناسی و مشکلات واقعی بخش صنعت بررسی و اعلام شود که چه موانعی از فعال شدن یا تولید واحدهای صنعتی با ظرفیت بالا جلوگیری میکند. البته تردیدی نیست که مشکل تعدادی از واحدها کمبود نقدینگی است.
برخی صدور مجوز راهاندازی بعضی واحدهای مستقر در شهرکهای صنعتی بدون توجیه اقتصادی را عامل شرایط کنونی میدانند، نظر شما چیست؟
این موضوع بخشی از مشکلات کنونی واحدهای صنعتی است اما نمیتوان شرایط نابسامان فعلی این بنگاهها را با اینگونه عوامل توجیه کرد. شما درنظر بگیرید بنگاهی مانند ایران خودرو که تازه پروانه نگرفته و از ابتدا هم توجیه اقتصادی داشته و تاکنون نیز خوب فعالیت میکرده اما اکنون با مشکل مواجه شده است، علت آن است که در تولید و عرضه محصولات خود به نیازها و درخواست مشتریان توجه لازم را نداشته و در این بنگاه، تولید با ریخت و پاش زیاد و بدون توجه به بهرهوری انجام میشود. تولید خودرو با تقریبا ۳برابر بیش از شرکتهای خودروسازی مشابه در این بنگاه صنعتی موجب شده است تا هزینه تمامشده تولید بدون ارتقای کیفیت افزایش یابد.در این شرایط طبیعی است که مشتری از خرید خودروی گران و نه چندان کیفی داخلی اکراه دارد.
مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی از وجود ۳۷۰شهرک و ناحیه صنعتی بدون تقاضای سرمایهگذاری و فعالیت خبر داده، با این شرایط تزریق نقدینگی قادر به رفع مشکلات این واحدها خواهد بود؟
واقعیت آن است که سرمایهگذار، در جایی سرمایهگذاری میکند که در وهله نخست امنیت سرمایهگذاری داشته باشد. از سوی دیگر ریسک سرمایهگذاری پایین بوده و سود مناسبی را بهدست آورد، اما اکنون در واحدهای صنعتی کشورمان ماندن اصل پول سرمایهگذاری شده نیز با ابهام مواجه است. بنگاههایی که کاملا از کار افتاده هستند نسبت به خرید ماشین آلات جدید برای راهاندازی خطوط تولیدی اقدام کرده اما وقتی نمیتوانند فعالیت کنند، قادر به فروش این ماشین آلات به قیمتهای خرید اولیه نیستند و با این روند سرمایه آنها از بین رفته یا به نصف کاهش مییابد. به همین دلیل اکنون تقاضای زیادی برای سرمایهگذاری در شهرکهای صنعتی وجود ندارد.
با این شرایط چشمانداز وضعیت این بنگاهها در سال۹۵ چگونه خواهد بود؟
بهنظر میرسد که صنعت کشور در حال پوستاندازی است که به نوبهخود اتفاق مثبتی است. قرار نیست همه بنگاههای صنعتی باقی بمانند بلکه باید برخی بنگاهها ورشکست شده و از بین بروند. اکنون برخی صنایع جدید با توجه به اصول مدیریتی نوین و بدون تکیه بر رانت و امتیاز ویژه حتی توسط مدیران جوان در حال شکلگیری است که جایگزین بنگاههای قبلی خواهد شد. با این شرایط ممکن است دیگر اسامی تولیدکنندگان قدیمی را نبینیم اما شرکتهای به روز و جدیدی که به اقتصاد جهانی و نیازهای روز مشتریان توجه دارند، در حال شکلگیری است و با این روند به چشمانداز مثبت بخش تولید در سالجاری خوشبین هستم اما اینکه همه واحدهای صنعتی در سال۹۵ موفق باشند، امری بعید است.
الگوبرداری از بنگاههای موفق تولیدی
یکی از روشهایی که در دنیا برای رفع این معضل رایج است، الگو برداری از نمونههای موفق واحدهای تولیدی است. مثلا درست است که در صنعت کفش اکنون اغلب واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمهتعطیل هستند اما چند واحد تولیدی وجود دارند که تولید، فروش و صادرات خوبی دارند. یکی از راههای مقابله با شرایط فعلی بنگاههای صنعتی آن است که واحدهای موفق و کارآفرین را شناسایی و با الگو قرار دادن اینگونه صنایع از واحدهای تولیدی نیمه فعال یا متوقف بخواهیم تا روش اینگونه بنگاهها را اتخاذ کنند.
باید راه درستی برای رفع مشکلات بنگاههای مستقر در شهرکهای صنعتی یا سایر تولیدکنندگان درپیش گیریم و گرنه با نشستن و حکم دادن به اینکه ریشه بحران کنونی بنگاههای صنعتی نقدینگی است و آن را به نظام بانکی حواله دهیم که اعلام میکند منابع لازم برای پرداخت تسهیلات را ندارد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.