اقتصاد و مدیریت

چگونه نگاه فلسفی می‌تواند یک کارآفرین بزرگ بسازد؟

بسپار می نویسد، یک کلیشه قدیمی وجود دارد که می‌گوید فارغ‌التحصیلان رشته‌های فلسفه بیکار هستند، اما این بیشتر شبیه شوخی است. کارآفرینانی همچون رید‌هافمن(موسس لینکدین)، پیتر‌تیل (از موسسان پی‌پال) و کارلی فیورینا(یکی از بزرگ‌ترین مدیران شرکت اچ‌پی) از پیش‌زمینه و سابقه تحصیلی خود در فلسفه برای موفقیتشان استفاده کردند. حتما از این موضوع شگفت‌زده شده‌اید! می‌خواهیم در ادامه این موضوع را بیشتر بررسی کنیم.کارآفرینان رشته‌های مختلف در بازار کار دیدگاه‌های خود را دارند؛ به‌طور مثال یک فارغ‌التحصیل دانشکده مهندسی می‌پرسد: «سیستم چگونه کار می‌کند؟» یا فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق می‌پرسد: «آیا این قانونی است؟» یا فارغ‌التحصیل رشته فلسفه می‌پرسد: «رویکردهای شرکت اخلاقی است؟» اما آیا واقعا یک فارغ التحصیل فلسفه می‌تواند در کسب و کار موفق باشد؟ آمار و ارقام می‌گویند: نه!

در واقع تنها ۵ درصد از فارغ‌التحصیلان فلسفه برای پیدا کردن شغل تلاش می‌کنند و آنها می‌توانند کارآفرینانی موفق باشند.کارآفرینانی مانند رید‌هافمن، پیتر تیل و کارلی فیورینا از پیش‌زمینه‌‌شان در رشته فلسفه برای موفقیت در کسب‌وکار استفاده می‌کنند. حالا باید دید که نیازهای خود را چگونه برطرف می‌کنند.بسیاری از ویژگی‌هایی که یک کارآفرین خوب را پدید می‌آورد، همانند ویژگی‌هایی است که یک فیلسوف خوب را می‌سازد. هر دو شغل به ارتباط روشن، تفکر انتقادی و توانایی فروش ایده‌های‌شان نیاز دارند؛ درحالی‌که این فقط چند مهارت است که کارآفرینان با فیلسوفان به اشتراک می‌گذارند. درس‌های ارزشمند زیادی وجود دارد که بنیانگذاران و مدیران اجرایی می‌توانند از این رشته انسانی دیرینه بیرون بکشند. در ادامه پنج دلیل که فارغ‌التحصیلان رشته‌ فلسفه را تبدیل به کارآفرینان بزرگی می‌کند، ذکر می‌کنیم.

۱- آنها دوست دارند بحث کنند.

یک مهارت مهم که تمام دانشجویان فلسفه یاد می‌گیرند، توانایی استدلال و تحلیل و رسیدن به نتیجه است. اگر شما در حال اجرای یک جلسه باشید یا در مقابل سرمایه‌گذاران بالقوه نشسته باشید، این مهارت بسیار ارزشمند به شما کمک می‌کند. هنگامی که کسب‌و‌کار شروع به رشد می‌کند، بحث‌های سالم در مورد مسائل آن مهم‌تر می‌شود.در حقیقت بحث کردن کلید یافتن موثرترین شیوه عمل است. یکی از راه‌هایی که می‌تواند کسب‌و‌کار شما را ارزشمند کند، پیاده‌سازی یک سیاست بحث آزاد است. کارمندان خود را بدون توجه به سطح کاری، تشویق کنید تا دیدگاه‌های مختلف خود را به اشتراک بگذارند یا دلیل موافق نبودن با تصمیمات را اعلام کنند. البته به یاد داشته باشید که به‌دنبال استدلال «درست» نیستید، بلکه سعی می‌کنید بهترین مسیر را پیدا کنید.

۲- آنها مشکلات و پیچیدگی‌ها را مدیریت می‌کنند.

به‌عنوان یک کارآفرین، باید مسائلی را انتخاب کنید که همیشه سیاه و سفید نیستند؛ یعنی قطعیت ندارند. به این معنی که برای گرفتن نتیجه مورد نظرتان تضمینی وجود ندارد. وجود ابهام برای همه افراد مشکل‌آفرین است، اما برای فارغ‌التحصیلان فلسفه، ابهام چیز جدیدی نیست. فلسفه به شما می‌آموزد که این عدم قطعیت را مدیریت کنید و آرام باشید. به گفته والت ویتمن به‌عنوان یک کارآفرین «فایق آمدن و توانایی کنترل، تحمل، جسارت، انجام کار پرمخاطره» را در پیش‌روی خود دارید و احتمالا زمان زیادی را برای ناشناخته‌ها صرف می‌کنید، بنابراین باید بتوانید ابهام را تحمل کنید و بار دیگری که خود را بر سر دوراهی دیدید، تصمیم‌گیری را با اعتماد به نفس بیشتر انجام دهید. البته ایده‌آل نیست، ولی بهتر از راه‌ها و ایده‌هایی است که اصلا به نتیجه نمی‌رسند.

۳- آنها تصورات بزرگی از کوچک‌ترین جزئیات دارند.

اگر فقط موضوع کلی را ببینید و جزئیات را نادیده بگیرید، ممکن است ایده‌هایتان به بهبود و پیشرفت وضعیت کمکی نکند. معمولا به راحتی از جزئیات عبور می‌کنید اما وقتی خود را در یک وضعیت دشوار می‌بینید، داشتن یک نگاه فلسفی ارزشمند است؛ زیرا به شما کمک می‌کند تا بدانید که تصمیم‌های بزرگ در نهایت به تصمیم‌های کوچک‌تر بستگی دارد و چگونه نظرات شما می‌تواند به پیشرفت کسب‌وکارتان کمک کند. برای اطمینان از اینکه همیشه در مسیر درست قرار دارید به عقب برگردید و از خودتان بپرسید چگونه ویژگی‌های جدید ممکن است مناسب باشد و به ارائه محصولات گسترده‌تر منجر شود؟ یا اینکه چگونه تغییرات جزئی ممکن است برنامه‌های آتی توسعه کسب‌و‌کار شما را تحت‌تاثیر قرار دهد؟

۴- آنها احساسات خود را کنترل می‌کنند.

بسیار مهم است که برای آنچه انجام می‌دهید، اشتیاق داشته باشید. اما هرگز اشتیاق را با توانایی اشتباه نگیرید. در فلسفه شما یاد می‌گیرید احساسات خود را رها کرده و تصمیمات منطقی بگیرید. به‌عنوان یک کارآفرین، این درس ارزشمندی است که نباید به خاطر اینکه عاشق ایده یا محصولی هستید، زمان یا پول را در آن سرمایه‌گذاری کنید و نقاط ضعف آشکار آن را نادیده بگیرید. اگر یک دل نه صد دل عاشق یک پروژه جدید هستید، از خودتان بپرسید که آیا واقعا از بهترین روش استفاده می‌کنید یا از شخص دیگری بخواهید تا در مورد اینکه آیا شما در مسیر درست حرکت می‌کنید یا نه نظر بدهد.

۵- آنها مشکلات پیچیده را حل می‌کنند.

آلبرت انیشتین می‌گوید: «اگر یک ساعت وقت برای حل یک مساله داشتم، ۵۵ دقیقه به خود آن مساله فکر می‌کردم و پنج دقیقه در مورد راه‌حل آن.» این نقل قول یک مهارت را نشان می‌دهد که دانشجویان رشته‌های فلسفه آن را به خوبی می‌آموزند و آن توانایی تجزیه کردن مشکلات پیچیده به موارد کوچک‌تر و ساده‌تر است. به‌عنوان یک کارآفرین بالاخره دیر یا زود با مسائل پیچیده روبه‌رو می‌شوید؛ به جای اینکه روی یک مساله کلی تمرکز کنید، باید بتوانید آن مساله را بشکافید و به مسائل کوچک‌تر تقسیم کنید.کارآفرینان می‌توانند از پیش‌زمینه‌های مختلف بهره‌مند باشند، اما بسیاری از ویژگی‌های مهم در رهبران کسب‌و‌کار، در فیلسوفان سراسر جهان نیز دیده می‌شود. بنابراین بار دیگری که با مشکل پیچیده‌ای مواجه شدید یا در شرایطی که هیچ راه‌حل روشنی ندارد قرار گرفتید، یک گام به عقب بردارید و ایده‌های مدیریت صنعتی کارنگی را با فلسفه افلاطون ترکیب کنید و از منظر یک فیلسوف به مساله نگاه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا