اخباراخبار ویژه

سرمقاله تبسم علیزادمنیر در شماره 250 مجله بسپار/ تعطیلی، تعطیلی و باز هم تعطیلی!

بسپار/ ایران پلیمر همه ما به یاد داریم زمانی را که واحدهای تولیدی به خاطر عدم بازپرداخت به موقع دیون، به کلی به تعطیلی کشانده می شدند، تا بعد از سالها مشاهده تبعات پر دامنه چنین تصمیماتی، به این نتیجه رسیدند که قوانینی در راستای بهبود این وضعیت تدوین کنند.

از پاییز سال گذشته که کشور با سنگین ترین اعتراضات مردمی روبرو شد، واحدهای صنفی و مراکز فرهنگی مرتبا با “پلمب”های چندین و چند روزه مواجه بودند و بعضا در مورد برخی واحدهای زنجیره ای پیش آمد که بعد از چند ماه از شروع سال 1402، نخستین روز بدون پلمب در مجموعه خود را جشن بگیرند!

وضعیتی که کم و بیش، تولیدات رسانه ای را با به چارچوب درآوردن فعالیت ها، تحت نظر ساترا (نهادی وابسته به صدا و سیما) به چالش کشیده بود، حالا به سراغ استارت آپ هایی رفته که در سالهای اخیر تلاش کرده بودند، بخشی از نیازهای جامعه منزوی ایران را برآورده سازند. هر روز یک محدودیت دیگر و هر بار تحدیدی جدی تر و ناامیدکننده تر.

اینکه خاستگاه هر کدام از این استارت آپ ها چه بوده یا در مسیر رشد، چه سهامدارانی به بدنه اصلی آنها اضافه شده اند و چرا، موضوع بحث ما نیست. می توانست باشد اگر رسانه های رسمی می توانستند کمی، فقط کمی آزادتر هزارتوهای فساد در کشور را کنکاش کنند و اگر قانون از آنها حمایتی نمی کند، دودمانشان را دست کم به باد ندهد. مثال کم نیست.

همه اینها در شرایطی است که خیلی از ما خوش بین ترها به آینده ی همیشه کشور، و خیلی از مایی که به ماندن، چسبندگی غریبی داشته و داریم، مملکت را بیش از همیشه رو به قهقرا می بینیم، اخبار، اعصاب و روانمان را پریشان می کند و از سوی دیگر گریزی هم از آن نداریم. این زندگی ماست که در دست ما نیست. البته آمارهای بعضا متناقض سازمان های دولتی چیزی غیر از اینها را نشان می دهد. آمارها به ما می گویند که باید شاهد رشد اقتصادی باشیم، نرخ تورم در سراشیبی است و بیکاری در هر دوره ی رصد، کمتر می شود و … . موضوعاتی که نمودهای آن ولی در جامعه، کمتر ملموس و قابل مشاهده است.

این روزها علاوه بر همه مولفه های منفی موثر بر اقتصاد کشور که از قدیم با آن دست و پنجه نرم می کرده ایم، فضای پرتنش بین المللی و تبعات آن در مبادلات تجاری و تکنولوژیک، گریز سرمایه از هر نوع و خصوصا نیروی انسانی متخصص و غیرمتخصص، بی توجهی مفرط به زیرساخت ها و منابع طبیعی و چندی دیگر از این دست، با پدیده جدیدی مواجهیم که آن را “قانون گذاری تقابلی” می دانم. از فضای صنعتی کشور تا فضای اجتماعی، رویکردی را می بینیم که در تقابل واقعی با خواسته گروهی جدی از مردم قرار دارد. از مبنای تعیین نرخ خوراک صنایع بالادستی تا قطعی برق فزاینده واحدهای صنعتی تا افزایش نرخ گاز تا چندنرخی نرخی اداره کردن کشور و البته لایحه حمایت از حجاب!

کاش دولت بگوید که برنامه اش برای هر کدام اینها چیست؟ مثلا برای تامین انرژی؟ ساخت نیروگاه های جدید و توسعه سازوکارهای موجود است؟ حرکت و سرمایه گذاری روی تولید انرژی های جدید است؟ … یا هیچکدام، و همچنان قطعی برق واحدهای تولیدی را دنبال می کند که تنها در یک فصل، از 12 ساعت به 18 ساعت در هفته (اگر اعلام رسمی را بپذیریم)  افزایش پیدا کرده؟

این وضع تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ متاسفانه کم کم احساس آدم ها روبرو شدن با وضعیت “بی دولتی” است. بیرون آوردن کشور از وضعیت اقتصادی و اجتماعی حال حاضر، حتما بسیار دشوار است. حتما نیازمند سالها کار سخت و به همکاری گرفتن کارشناسانی وطن دوست است.

اما قبل از همه اینها نیاز است که روند فعلی یک جایی متوقف شود. بایستد، و حرکت دوباره از آن نقطه آغاز شود. این هم البته دشوار است و شاید دشوارتر.

برای رسیدن به این نقطه همه ما باید فریاد بزنیم. رسانه ها بلندتر. راهی نیست، این صدا به خاطر آینده ایران، باید شنیده شود.

 

تبسم علیزادمنیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا