اخبار

دیروز سالروز پرواز سهیلا بود/ گفت و گو با ناصر امینی موسس خیریه مهرسیهلا: هدف موسسه این است که نامش امید را در اذهان تداعی کند

بسپار می نویسد، در نخستین ساعات صبح یکی از روزهای شهریورماه راهی همسایه ابرشهر تهران می شویم تا در کرج، ایران کوچک میهمان موسسه خیریه مهرسهیلا باشیم. می رویم تا داستان امیدی زاییده از یک ناامیدی را بشنویم. سرطان نابهنگام عضوی از خانواده یک صنعتگر قدیمی که به تولد یک موسسه خیریه تبدیل شد.

ناصر امینی مدیرعامل شرکت ساپل که بنیا­ن­گذار و هم اکنون، نایب رییس هیات مدیره این موسسه خیریه است ما را در دفتر مهر سهیلا پذیرفت و همراه با خانم کمالی دهقان، کارشناس ارشد مددکاری و مسوول مددکاری خیریه سوالات ما را پاسخ گفتند.

 

امینی: تا جایی که می ­دانم اکثر این موسسات زاییده یک درد و رنج در خانواده­ای است. متاسفانه من نوعی چندان به اصل “بنی ­آدم اعضای یک پیکرند” توجهی ندارم، در لاک خودم هستم و از محنت دیگران نیز خیلی دچار غم نمی ­شوم. تا زمانی که اتفاقی در زندگی ­ام بیافتد، به دنبال حل مساله باشم و دردها و مشکلات را درک کنم. همان­طور که سرکار خانم قدس از موسسه محک، آقای مهندس وثوق از مهرانه زنجان و آقای دهش پور از موسسه خیریه دهش پور و خیلی از دیگر عزیزان ابتدا با یک ضایعه مواجه شده ­اند. اکثر موسسات یک سرنوشت بیشتر ندارند، ضایع ه­ای ایجاد شده و چشم آن خانواده یک شمع شده، با سوختن روشنی ­ای ایجاد کرده که ناصر امینی نوعی، اطراف خود را بهتر ببینید و بی ­دقت به پیرامون نباشد.

سهیلا نامی که همسر بنده بود در سال 1386 دچار ضایع ه­ای شد، اقدامات اولیه انجام و درمان شروع شد و حدود 6 سال تا پرواز سهیلا طول کشید. حتی ده ماه برای درمان به هند مسافرت کرد اما نتیجه خاصی نگرفت چون دیر متوجه بیماری شده بود. طی این مدت مسایل بسیاری را در جامعه دیدم که پیش از آن توجهی به آن نمی­­کردم و از آنها بی­خبر بودم. در این چندسال در مطب­ها، بیمارستان­ها و مسیر رفت و آمد متوجه این موضوعات شدیم و خیلی به عزیزان همدرد خود نزدیکتر شدیم. رفته رفته زمینه برای حرکتی آماده می­شد اما چون تمام تمرکز ما بر بیمار خودمان بود موضوعی به ذهن ما نمی­ رسید. هفت  ماه قبل از پرواز، سهیلا در مورد این موضوع صراحتا با من صحبت کرد، چون تقریبا متوجه شده بود که دکترها جوابش کرده ­اند. در آن روز خاص صحبت­های زیادی بین ما و ایشان رد و بدل شد و طی آن به آرزویی اشاره کرد: ایجاد یک موسسه خیریه و کمک به همدردهای خود.

در آن لحظه بدون هیچ فکری که چه مسوولیتی را دارم می­پذرم، بله را گفتم. اما  پس از پروازش تقریبا یکسال طول کشید تا این کار را شروع کردیم چون خیلی سخت بود. پذیرش این مسوولیت بسیار سخت است و اصلا ساده نیست. مهر 1392 کار را شروع کردیم. در دفتر طبقه 11 همین ساختمان که متعلق به شرکت ساپل هست اتاق کوچکی به موسسه اختصاص دادیم و از آقای اسفندیاری و سرکار خانم ایمانی همسر ایشان برای انجام امور کمک گرفتیم. چون موسسه رسمیتی نداشت نمی ­توانستیم کمکی از سایرین جذب کنیم. با آقای دکتر صداقتیان از انستیتو کانسر عظیمی و دکتر غروی از آزمایشگاه مرکزی فردیس صحبت کردیم تا افرادی را که می­شناسند به ما معرفی کنند. بودجه ­ای را از سمت سهیلا به این امر اختصاص دادیم تا ماهانه هزینه ­ای را در این راه صرف کنیم. بدون هیچگونه تبلیغی و آرام کار را آغاز کردیم. پس از چندماه تعدادی از دوستان پیشنهاد توسعه دادند.

از وزارت کشور درخواست جواز کردیم و هیات امنایی متشکل از 41 نفر از عزیزان صنعتگر و پزشک شکل دادیم از جمله دکتر غریبی، آقایان مونسان، شهرابی، دکتر صداقتیان، دکتر غروی، دکتر نکویان. همزمان با درخواست مجوز از مهندس مخبریان­ نژاد و شرکت پیشرو پویا که در زمینه برنامه ­ریزی فعالیت می­کنند کمک گرفتیم. با توجه به تجربه درباره مدیریت سنتی و نوین در ساپل تصمیم گرفتیم در هیچ شرایطی موسسه مهر سهیلا را با نگاه سنتی شروع نکنیم.

 

قبل از اینکه وارد یک بحث منطقی شویم یک احساس بود، چون دلم به حال عزیزانی سوخته بود که علاوه بر بیماری با مشکلاتی مواجه بودند. چندماهی که گذشت از این بعد احساسی فاصله گرفتیم و در جواب سوالی که آقای مخبریان نژاد از دلیل انجام این کار پرسید گفتم که اصلا کسی نیستیم که دلمان برای مردم بسوزد و خود را بالاتر از آدم­ها بدانیم که دلمان بسوزد. این یک فرمان است. ما مسلمان هستیم و قرآن کتاب ما است و در آن گفته شده از آنچه به شما دادم انفاق کنید و ما تنها همین کار را می­خواهیم انجام دهیم. جواب سوال اشاره ­ای به سوره بقره آیه مبارکه 267 بود: ” ای کسانی که ایمان آورده ­اید از چیزهای پاکیزه ­ای که به­ دست آوردید و از آنچه ما برای شما از زمین برآوردیم انفاق کنید”. ماموریت و رسالت موسسه بعد از گفتمان زیاد تعیین شده که موسسین و موسسه خیریه مهر سهیلا به تاسی از فرمان باری­تعالی در آیه شریفه 267 بقره ماموریت و فلسفه وجودی خود را کمک به انسان­ها به­خصوص بیماران سرطانی تعیین نموده است. ( امیدواریم روزی سرطان از بین برود آیا موسسه باید تعطیل شود؟ نه ماموریت اولیه موسسه کمک به انسان­هاست.) و انجام این ماموریت را در چهار حوزه اصلی سازماندهی و ماموریت کرده: پیشگیری، کنترل بیماری، درمان، رضایتمندی و رشد.

بسپار- یکی از سوالات ما نیز در همین خصوص است. لطفا کمی بیشتر در مورد فعالیت­هایی که در این زمینه در موسسه انجام شده توضیح دهید.

امینی: همانطور که اشاره کردم موسسه می­گوید: آموزش، پیشگیری و درمان. نمی­توانیم این سه حوزه را از یکدیگر جدا کنیم. ابتدا در جامعه باید اعتمادسازی انجام دهیم تا مردم نسبت به موسسه نگاه مثبتی پیدا کنند و باور قوی­تری نسبت به اهداف موسسه داشته باشند تا بتوانیم در بخش آموزش و غربالگری بیشتر فعالیت کنیم.

در ابتدای کار حوزه ­ای که بسیار نیازمند توجه بود، بیماران بودند. در آگهی گزینش نیرو مددکاری سرکار خانم کمالی انتخاب شدند که تجربه زیادی در این خصوص دارند، در رشته مددکاری تحصیل کرده ­اند و  استاد دانشگاه هستند. از تعدادی از دکترهایی که قابل اعتماد بودند خواهش کردیم در روند پذیرش بیمار به ما کمک کنند و بیماران دچار مشکلات مالی را به موسسه معرفی کنند. در سال اول که فعالیت رسمی نشده بود 56 بیمار و پس از رسمی شدن موسسسه طی یکسال 220 بیمار را تحت پوشش قرار دادیم.

ما به خاطر کم تجربه بودن و نگاه خود که می­خواستیم زیرساخت اساسی داشته باشیم و کار را منطقی پیش ببریم کار را از استان البرز شروع کرده ­ایم. در کنار نظامنامه برنامه فاز یک تدوین شد، ساختارها مشخص شده و مطالعه وضع موجود انجام شده نقات قوت و ضعف و فرصت و تهدیدها مشخص شده است. همچنین معین شده با این ماتریس باید چه کاری در فاز یک انجام دهیم.

بیش از 5000 هزار برشور آموزشی چاپ و بین عموم توزیع شده، 5 همایش غربالگری و شناخت سرطان توسط آقای دکتر نکویان مدیریت و سخنرانی شده است. تعداد کمی را برای غربالگری توانستیم جذب کنیم. چون مردم از این موضوع می­ترسند. از اردیبهشت امسال پذیرش بیمار را متوقف کردیم چون هزینه ­ها سرسام ­آور است و امکانات مالی موسسه محدود است. اکنون سرکار خانم کمالی در خصوص غربالگری به طور وسیع در سطح همین 270 خانواده تحت پوشش فعالیت می­ کنند تا نترسند و برای بحث آموزش و مشاوره و غربالگری بیایند.

 

بسپار- در صحبت­های خود به ایجاد یک بیمارستان جامع سرطان اشاره کردید. آیا از نظر فیزیکی در حال تجهیز مجموعه بیمارستانی هستید؟

 

(ادامه دارد …)


متن کامل مقاله را می توانید در شماره 169ام ماهنامه بسپار، مهرماه بخوانید.

(برای دریافت نسخه رایگان و یا اشتراک این مجله با شماره های 02177523553 و 02177533158 داخلی 3 سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید.)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا