مقالات

گفت و گو با منا هوبه فکر: علاقه به عکاسی را پدرم در من ایجاد کرد

گفت و گو با منا هوبه فکر، عکاس خبرگزاری ایسنا:
علاقه به عکاسی را پدرم در من ایجاد کرد

جواد هوبه فکر سال هاست در صنعت پلاستیک کشور نامی شناخته شده است با کاراکتری ویژه و بسیار آرام. دختر او منا هوبه فکر از فرزندان خانواده بسپار، از عکاسان صاحب نام است. در خبرگزاری ایسنا مشغول به کار است و جوایز متعددی را در کارنامه حرفه ای خود دارد. گفت و گوی بسپار با او به همین بهانه انجام شد. همسر وی امیر پورمند نیز که خود از عکاسان بنام است، در این مصاحبه حضور داشت.

هوبه فکر :مُنا هوبهفکر، متولد 1365 هستم. در هنرستان، گرافیک خواندم و بعد به خاطر علاقه¬ای که از کودکی به واسطه پدرم در من به وجود آمده بود، به عکاسی مشغول شدم. پدرم یک کیف داشتند که در آن تمام لوازم عکاسی حرفه¬ای مثل لنز، فلاش و غیره را داشت. خیلی برایم جذابیت داشت. وقتی چاپ شدن عکس¬ها را می¬دیدم نیز خیلی برایم جالب بود. به مرور خیلی علاقهمند شدم تا اینکه رشته هنر را انتخاب کردم و به سراغ گرافیک رفتم و برای دانشگاه نیز حس کردم بهتر است به آن چیزی که از قبل اشتیاق پیدا کرده بودم، برگردم؛ برای همین، رشته عکاسی را انتخاب کردم.

پورمند :امیر پورمند، متولد 1362 هستم. مدرک کارشناسی گرافیک دارم و حدود 9 سال است که در ایسنا عکاسی مطبوعاتی می کنم. قبل از آن هم تجربه کوتاهی در دو خبرگزاری ایلنا و مهر داشتم.

بسپار- منا جان در مورد پدر و فعالیت او در صنعت پلیمر برای خوانندگان ما بیشتر بگویید …
هوبه فکر: پدر من، جواد هوبهفکر، مدیرعامل شرکت البرز پلاستیک است. پدرم از سال ۱۳۶۰ تولید مصنوعات پلاستیکی را با تولید اسباب بازی شروع و بعد از چند سال تولید لوازم خانگی و آشپزخانه را همزمان اضافه کردند. ۲ واحد تولید ظروف پلاستیکی تزریق و بادی را در ازبکستان (تاشکند) در سال ۱۳۸۱ راه اندازی و در سال ۱۳۶۸ صادرات را به کشورهای عربی و لبنان و شرق آفریقا شروع کردند. در سال ۱۳۸۹ یک واحد بزرگ شوینده را به نام گلپسند بابل همزمان با ادامه تولید در واحد البرز پلاستیک را راه اندازی و در حال حاضر کماکان در حال تولید هستند.
مشوق اولیه من پدرم بودند و مادرم هم خیلی پشتیبانم بوده و هست. بسیاری از مواقع که انجام دادن کاری برایم سخت بود، مثل اولین پروژه هایی که برای ایسنا کار کردم، مادرم همراهم آمد و گاهی در جاهایی که خیلی فضای مردانه¬تری بود، پدرم مرا همراهی میکرد. بدین ترتیب من خیلی حمایت شدم. خانواده خیلی سعی کردند که من فردی مستقل بار بیایم و همینطور هم شد و وارد کاری شدم که به عبارتی، خیلی مردانه است. در سرویس عکس ایسنا هیچ خانم دیگری کار نمی¬کند.

بسپار- از چه زمانی در ایسنا کار می کنید؟
هوبهفکر: همزمان با تحصیل در ترم اول دانشگاه، وارد ایسنا شدم. سال 85 بود. همسرم هم سال 85 وارد ایسنا شد. اولین بار بود که وارد شغلی میشدم که همهچیز خیلی رسمی و حرفه¬ای بود و تا الان هم که در حدود 9 سال از آن زمان گذشته است، در ایسنا کار می¬کنم.

بسپار- چه شد که دنبال کار تولید در کارخانه پدر نرفتید و به دنبال عکاسی رفتید؟
هوبه فکر: آن حرفه برایم جالب بود اما به انجام دادن آن خیلی علاقهمند نبودم. خاطرم هست که در دوران دبستان که بودم، پدرم من را به همراه کل بچه¬های کلاس برای بازدید به کارخانه بردند و مراحل تولید ظروف پلاستیکی را نشانمان دادند. آن دانه¬های رنگی، خیلی برایم جالب بود. من از دید خودم که شاید یک مقدار هنری هم فکر می¬کردم، از هر رنگی برداشته بودم و با آنها چیزهایی را که دوست داشتم درست می¬کردم؛ ولی اینکه بخواهم کار پدرم را ادامه دهم، آنطور نشد و آن را به عنوان کار پدرم نگاه می¬کردم و علاقه شخصیام حوزه دیگری بود.

بسپار- تا حالا چه جایزه هایی دریافت کردید؟
هوبه فکر: در طول این سال¬ها موفقیت¬های زیادی را کسب کردم از جمله سه دوره در مراسم تصویر سال در بخش زیر 25 سالهها به عنوان استعداد جوان و نفر اول معرفی شدم. همچنین در مسابقات نظیر ورزش در گذر انقلاب . ابارا . دوسالانه عکس ورزشی و…

بسپار- آقای پورمند شما چه طور؟
پورمند: جوایزی نظیر: نفر اول جشنواره ایران ما، نفر دوم دوسالانه عکس ورزشی، نفر اول جشنواره مطبوعات و همچنین نفر سوم مسابقه World Press Photo جایزه جهانی عکس خبری سال، از جمله توفیقات من در سال¬های گذشته هستند .

بسپار- از نظر خودتان بهترین عکسی که تاکنون گرفته اید چه بوده است؟
پورمند: فکر کنم اگر پروسه را توضیح دهم جذابتر باشد تا یک عکس. ایسنا یک خبرگزاری عمومی است که در تمام حوزه¬ها فعالیت می¬کند. گرایش ما بیشتر به عکاسی سیاسی، مستند اجتماعی است ولی عمده کار ما تهیه عکس از رویدادهای خبری نظیر رویدادهای سیاسی است. کسی که در ایسنا کار می¬کند باید استاندارهایی را برای عکاسی داشته باشد. میتوانم بگویم که در پوشش خبری اتفاق¬های بزرگی که در کشورمان رخ می¬دهد سهم داریم و در اکثر این رویدادهای بزرگ حضور داشتیم. مهمترین اتفاق در حرفه عکاسی خبری زمانی است که عکس شما در مطبوعات و جامعه انعکاس گسترده ای پیدا کند و تاثیر گذار باشد.

بسپار- چه شد که عکاسی خبری را انتخاب کردید؟
هوبه فکر: آمدن من به ایسنا خیلی اتفاقی و بیشتر از سر کنجکاوی بود. چون ترم اول دانشگاه که بودم، یک برگه روی برد دانشگاه زده بودند که ما برای تکمیل آرشیومان، عکس می خواهیم. به همراه چند نفر از دوستانم رفتیم و فرم پر کردیم. بعدا فهمیدم که یک تعداد خیلی زیادی هستند که داوطلب شدند و به مرور این افراد در عرض سه – چهار ماه ریزش کرد. این ریزش، یا به دلیل سختی کار بود یا بخاطر اینکه مدیر اداره عکس ایسنا جلسه ای گذاشتند و گفتند که ما عکاس نمی خواهیم و اگر کسی به این خاطر آمده است، بداند که ما در ایسنا به عکاس نیاز نداریم. من پشتکار زیادی داشتم زیرا به خودم گفتم اگر قرار است کسی اینجا بماند، چرا من نباشم و در ضمن هم عکاسی را خیلی دوست داشتم و هم به این شغل علاقهمند شده بودم. در مدتی که برای انتخاب بود، خودشان سوژه می دادند و ما عکس می گرفتیم. البته آن دوره من دوربین حرفهای نداشتم و با دوربین کامپکت پدرم عکسها را تهیه میکردم و بر روی خروجی ایسنا قرار میگرفت. بالاخره با ممارست و تلاش و با وجود اینکه می گفتند ما عکاس نمی خواهیم – چه برسد به عکاس خانم – من در ایسنا ماندگار شدم. آن زمان در هیچکدام از خبرگزاریها اصلاً چنین چیزی نداشتند و نیازش را احساس نمیکردند که عکاس خانم داشته باشند. برای همین همهچیز برای من یک مقدار سختتر پیش میرفت. شاید اگر عکاس، آقا بود، زودتر با او قرارداد می بستند ولی برای من تمام پروسه ها دیرتر انجام شد. با این حال، از آنجایی که من وقتی کاری را شروع می کنم دوست دارم تا آخرش ادامه دهم، این کار را انجام دادم. از طرفی عکاسی خبری خیلی جذابیت دارد، چون میتوانید وارد همهجا شوید و تمام شاخه های عکاسی در آن وجود دارد. یک موقع عکس هنری، یک موقع عکس ورزشی، همه اینها را در بر دارد. برای همین خیلی جذابیت ایجاد می کند.

بسپار- آینده حرفه ای ایده آل شما چیست؟
پورمند: مهمترین مساله، رسالت عکاس است. یک عکاس مستند باید جامعه خود را از جنبه های مختلف بررسی کند،و از فضای اطراف خود مطالعه تصویری داشته باشد تا راوی منصفی از جریانات و اتفاقات جامعه خود باشد.

بسپار- آیا اصولا بحث خرید و فروش عکس در فضای رسانه ای ایران مطرح است؟ گرانترین عکسی که فروخته اید کدام عکس بوده است؟
هوبه فکر: برای اینکه بدانید بحث خرید و فروش عکس به چه صورتی است، در مورد خود ایسنا می گویم. ایسنا تازه شروع کرده است به فروختن عکس. روزنامه¬هایی که می خواهند از عکسهای ما استفاده کنند، دارند متوجه میشوند که هر عکسی رایگان نیست. هر عکس، یک عکاس دارد و عکس باید خریداری شود.

پورمند: در ایران خیلی متداول نیست که حقالتألیف یا کپیرایت عکس را پرداخت کنند. ولی در این سالها تلاش شده است که قسمتی از مالکیت مادی عکس، به شکل عرفی اجرا شود. چون قانونش وجود دارد اما کسی انجام نمی دهد. معمولاً هر عکاس، عکسهایش را در مسابقات شرکت می دهد یا به منظور تبلیغات سراغ عکسهای خبری می آیند. مثلا در حال حاضر در مسابقات عکاسی برای نفرات برگزیده مبلغ پنج میلیون تومان در نظر گرفته می شود.

بسپار-تا به حال نمایشگاه برگزار کردهاید؟
پورمند: بله، نمایشگاه گروهی ” هرچند ساده ” در خانه هنرمندان ایران و نمایشگاه گروهی عکس “انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲” و …

بسپار-به نظرتان تاثیر عکاسی در رسانه¬های خصوصا امروزی چیست؟
پورمند: تا سالها، عکس یک ابزار تزیینی در مطبوعات بود و خیلی وجهه مستقلی در ایران نداشت. بعد از انقلاب و به ویژه پس از دوم خرداد با حضور نسل اول و دوم عکاسان تحصیل کرده رشته عکاسی در دانشگاه ها،استفاده از عکس در روزنامه ها تخصصی تر شد .در حال حاضر عکس به تنهایی به رسانهای مجزا تبدیل شده است ، مثلا انتشار عکس ها در شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام به گونه ای است که مردم با همان عکسهایی که میگیرنداطلاعات و نقطه نظرهایشان را به اشتراک می گذارند .

هوبه فکر: اضافه می کنم که عکس بخاطر سندیتی که دارد، وقتی مخاطب عکس را می¬بیند بیشتر صحت خبر را قبول می کند و راحتتر آن را می پذیرد ولی اگر خبر، بدون عکس باشد، شاید برای مردم جذابیت کمتری داشته باشد یا ممکن است آن را نپذیرند. الان هم می شناسم کسانی را که به عکاسی علاقهمند نیستند ولی خیلی جالب است که عکسهای روزمره خبرگزاری ها را نگاه می کنند. الان وضع خیلی تغییر کرده و عکس جایگاه خودش را پیدا کرده است و به صورت یک رسانه مستقل به آن نگاه می شود.

بسپار- معمولا با چه دوربین یا دوربینها و لنزهایی کار می کنید؟
پورمند: چون در یک خبرگزاریِ آنلاین کار می کنیم، از دوربینهای دیجیتال استفاده می کنیم. بسته به فاصله ما از سوژه و نوع گزارشی که می خواهیم تهیه کنیم، به تناسب آن لنزهای مختلف استفاده می شود. در جاهایی که فاصله ما دور است یا اقتضای آن نوع عکاسی ایجاب میکند، مثل استادیوم یا صحن مجلس که فاصله ما از سوژه دور است، از لنزهای Tele یا SuperTele استفاده می کنیم ولی در عکاسی مستند از یک رِنج نرمال بیشتر بهره میبریم. توضیحات بیشتر، خیلی تخصصی می شود.

بسپار- اگر خاطره ای از حرفه عکاسی دارید، بفرمایید.
هوبهفکر: یکی از چیزهایی که الان خاطرم است، بیان میکنم؛ البته خاطرات زیادی دارم. پارسال برای مذاکرات هستهای به ژنو رفته بودم و آن لحظه ای که مذاکرات برای توافق شش ماهه (توافق ژنو) به نتیجه¬ای رسیده بود، برای مردم حتی خبرنگارهای خارجی خیلی هیجانانگیز بود و جوی ایجاد شده بود که حتی خبرنگارهای خارجی شکلات پخش می کردند. خیلی جو جالبی بود. بعد از آن ما باید میرفتیم برای تهیه عکس یادگاری که تمام وزرای خارجه حاضر در مذاکرات حضور داشتند و عکس یادگاری میگرفتند و بعد از آن بیانیه خود را میخواندند. آنجا من خیلی با مشقت زیادی عکس گرفتم . به خاطر اینکه برای این منظور از سوی روابط عمومی وزارت خارجه سازماندهی مناسبی انجام نشده بود. ساعت 3 صبح بود و ما آنجا هیچ وسیله ای برای رفتن به سازمان ملل نداشتیم و کسی هم پاسخگو نبود. هم اضطراب داشتیم و هم نمیدانستیم باید به چه کسی بگوییم. با پرسوجوهایی که انجام دادم، بالاخره ماشین پیدا کردیم و رسیدیم به سازمان ملل. با چه وضعی رفتیم و جا پیدا کردیم. با فشاری که بود، یک جوری خودم را برای گرفتن عکس، به ردیفهای جلو رساندم و بالاخره توانستم یک عکس خوب بگیرم. در کنارش، امسال که برای مذاکرات به وین رفتیم، یک عکس یادگاری بود که برایم خاطره شد. معمولا عکس یادگاری آخر در واقع پایانبخش آن دوره از مذاکرات می شود و هر عکاسی دوست دارد که آن عکس را داشته باشد و معمولا از بین تعداد زیادی از عکاسها که آنجا هستند، گزینش می کنند که فقط تعداد محدودی حضور پیدا کنند. بخاطر مستمر بودن دفعاتی که من حضور داشتم، توانستم داخل سالن بشوم ، ولی آن لحظه مشکلی برای دوربینم ایجاد شد. لحظه ای که شش نفر میایستند تا عکس بگیرند، شاید در حد یک دقیقه باشد. در آن دقایقی که پروسه رفت و آمد افراد طول کشید، دروبینم خراب شد. خیلی سریع تغییراتی در مُدهای دوربین ایجاد کردم. همهچیز را تغییر دادم تا بتوانم عکس بگیرم و بالاخره یک عکس هم از آن لحظه گرفتم که فردای آن روز عکس صفحه اول خیلی از روزنامه ها شد.
پورمند: معمولا هر کسی وقتی کارش به بهترین شکل انجام می شود، از آن رضایت دارد و برای همه ما پیش آمده که وقتی عکسی را گرفتهایم که توانسته موجی ایجاد کند و بدین ترتیب توانستهایم تأثیری در جامعه بگذاریم یا صفحات نخست روزنامهها را تغذیه کنیم، از کارمان رضایت داشته باشیم و می توانم بگویم این بهترین ثمره کار ما است.

بسپار- با سپاس فراوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا